با سلام .
قوم بنی اسرائیل پس از فرار از مصر (به رهبری حضرت موسی (ع)) و استقرار در فلسطین شامل 13 سبط یا قبیله می شد به نام های روبن ، شمعون ، لاوی ، یهودا ، یساکار ، زبولون ، دان ، نفتالی ، جاد ، اشیر ، بنیامین ، مناسه و افرایم (که یازده قبیله نخست با اسامی 11 نفر از پسران حضرت یعقوب (ع) و دو قبیله آخر با نام دو پسر حضرت یوسف (ع) نامگذاری شده بودند) . این قبایل سرزمین های تصرف شده را بین خود تقسیم نمودند و فقط به قبیله لاوی سهمی نرسید با این بهانه که بیشتر افراد قبیله لاوی از طبقه کاهنان و راهبان هستند و بین قبیله های مختلف در رفت و آمد می باشند! به این ترتیب با حذف قبیله لاوی ، عملاً عبارت اسباط دوازده گانه یهود در تاریخ ماندگار شد .
.
قوم بنی اسرائیل پس از فرار از مصر (به رهبری حضرت موسی (ع)) و استقرار در فلسطین شامل 13 سبط یا قبیله می شد به نام های روبن ، شمعون ، لاوی ، یهودا ، یساکار ، زبولون ، دان ، نفتالی ، جاد ، اشیر ، بنیامین ، مناسه و افرایم (که یازده قبیله نخست با اسامی 11 نفر از پسران حضرت یعقوب (ع) و دو قبیله آخر با نام دو پسر حضرت یوسف (ع) نامگذاری شده بودند) . این قبایل سرزمین های تصرف شده را بین خود تقسیم نمودند و فقط به قبیله لاوی سهمی نرسید با این بهانه که بیشتر افراد قبیله لاوی از طبقه کاهنان و راهبان هستند و بین قبیله های مختلف در رفت و آمد می باشند! به این ترتیب با حذف قبیله لاوی ، عملاً عبارت اسباط دوازده گانه یهود در تاریخ ماندگار شد .
.

.
پس از درگذشت سلیمان نبی در حدود سال 930 پیش از میلاد میان بنی اسرائیل اختلاف افتاد . کتب عهد عتیق ادعا می کنند ریشه این اختلاف از ظلم و ستم و کافر شدن سلیمان (ع) در سال های آخر سلطنت بوده است! (کتب عهد عتیق برخلاف قرآن که سلیمان (ع) را هم پادشاه و هم نبی خدا معرفی نموده ، فقط پادشاه معرفی می کنند) به هر صورت در برابر ادعای رحبعام (پسر سلیمان (ع) ، که در روایات اسلامی حق به جانب او گرفته شده است!) برای تخت سلطنت ، اشراف زاده ایی از قبیله افرایم به نام یربعام مدعی سلطنت شد ، ده سبط طرف او را گرفتند و فقط دو سبط یهودا و بنیامین از سلطنت رحبعام حمایت کردند . به این ترتیب بنی اسرائیل دو پاره شدند و دو کشور مجزا تشکیل گردید که حکومت شمالی ده سبط افرائیم (یا اسرائیل) نام گرفت و حکومت جنوبی دو سبط یهودیه نامیده شد .
.
پس از درگذشت سلیمان نبی در حدود سال 930 پیش از میلاد میان بنی اسرائیل اختلاف افتاد . کتب عهد عتیق ادعا می کنند ریشه این اختلاف از ظلم و ستم و کافر شدن سلیمان (ع) در سال های آخر سلطنت بوده است! (کتب عهد عتیق برخلاف قرآن که سلیمان (ع) را هم پادشاه و هم نبی خدا معرفی نموده ، فقط پادشاه معرفی می کنند) به هر صورت در برابر ادعای رحبعام (پسر سلیمان (ع) ، که در روایات اسلامی حق به جانب او گرفته شده است!) برای تخت سلطنت ، اشراف زاده ایی از قبیله افرایم به نام یربعام مدعی سلطنت شد ، ده سبط طرف او را گرفتند و فقط دو سبط یهودا و بنیامین از سلطنت رحبعام حمایت کردند . به این ترتیب بنی اسرائیل دو پاره شدند و دو کشور مجزا تشکیل گردید که حکومت شمالی ده سبط افرائیم (یا اسرائیل) نام گرفت و حکومت جنوبی دو سبط یهودیه نامیده شد .
.

.
به مدت تقریباً دو قرن دو کشور با فراز و فرود بسیار به مجادله و دشمنی پرداختند . هرچند حکومت افرائیم برخلاف حکومت یهودیه از ثبات سیاسی داخلی برخوردار نبود و مرتباً با کودتا و جنگ داخلی حکومت بین قبایل دست به دست می شد ، اما در مجموع قدرتمندتر و ثروتمندتر بود و روابط بیشتری با کشورهای همسایه داشت بطوری که در کتیبه های باستانی آشور به نام چند تن از پادشاهان افرائیم اشاره شده اما تا قبل از سقوط افرائیم ، فقط بطور گذرا به یهودیه اشاره شده و نام پادشاهان آن را در این کتیبه ها نمی بینیم . نکته جالب توجه اینکه با وجود ادعای منابع عهد عتیق درباره ظلم و ستم سلیمان و پسرش رحبعام ، در دورهای بعدی این منابع همواره طرف حکومت یهودیه را گرفته و از حکومت افرائیم بدگویی نموده اند!
اما در سال 720 پیش از میلاد حکومت افرائیم منقرض شد! در آن دوران امپراتوری آشور قدرتمندترین حکومت خاورمیانه بود و با لشکرکشی به کشورهای همسایه و شکست آنها ، باج و خراج فراوانی مطالبه می نمود که بر قدرتش می افزود . کشور افرائیم هم چندین بار طعم این لشکرکشی ها را چشیده و خراج گذار آشور شده بود . اما در این سال حکومت افرائیم با پادشاه آرامی دمشق متحد شد تا با شکست سپاه آشور از پرداخت خراج سالانه نجات یابد . جاسوسان حکومت یهودیه از این اتحاد آگاه شده و خبر آن را به امپراتور آشور رساندند . آشوری ها هم با سپاهی قدرتمند به میدان آمده و در حالی که سپاه یهودیه هم از پشت به سپاه افرائیم حمله نمود ، اتحاد را در هم شکستند و هر دو دولت دمشق و افرائیم را سرنگون نمودند .
.
به مدت تقریباً دو قرن دو کشور با فراز و فرود بسیار به مجادله و دشمنی پرداختند . هرچند حکومت افرائیم برخلاف حکومت یهودیه از ثبات سیاسی داخلی برخوردار نبود و مرتباً با کودتا و جنگ داخلی حکومت بین قبایل دست به دست می شد ، اما در مجموع قدرتمندتر و ثروتمندتر بود و روابط بیشتری با کشورهای همسایه داشت بطوری که در کتیبه های باستانی آشور به نام چند تن از پادشاهان افرائیم اشاره شده اما تا قبل از سقوط افرائیم ، فقط بطور گذرا به یهودیه اشاره شده و نام پادشاهان آن را در این کتیبه ها نمی بینیم . نکته جالب توجه اینکه با وجود ادعای منابع عهد عتیق درباره ظلم و ستم سلیمان و پسرش رحبعام ، در دورهای بعدی این منابع همواره طرف حکومت یهودیه را گرفته و از حکومت افرائیم بدگویی نموده اند!
اما در سال 720 پیش از میلاد حکومت افرائیم منقرض شد! در آن دوران امپراتوری آشور قدرتمندترین حکومت خاورمیانه بود و با لشکرکشی به کشورهای همسایه و شکست آنها ، باج و خراج فراوانی مطالبه می نمود که بر قدرتش می افزود . کشور افرائیم هم چندین بار طعم این لشکرکشی ها را چشیده و خراج گذار آشور شده بود . اما در این سال حکومت افرائیم با پادشاه آرامی دمشق متحد شد تا با شکست سپاه آشور از پرداخت خراج سالانه نجات یابد . جاسوسان حکومت یهودیه از این اتحاد آگاه شده و خبر آن را به امپراتور آشور رساندند . آشوری ها هم با سپاهی قدرتمند به میدان آمده و در حالی که سپاه یهودیه هم از پشت به سپاه افرائیم حمله نمود ، اتحاد را در هم شکستند و هر دو دولت دمشق و افرائیم را سرنگون نمودند .
.

.
با انقراض حکومت افرائیم ، اسباط ده گانه هم در تاریخ محو می شوند . بعدها در کتب عهد عتیق ادعا شد که این قبایل توسط آشوریان به اقصی دور دست جهان کوچانده شده اند تا دیگر نتوانند با یکدیگر متحد شوند . در قرن پانزدهم با آغاز دوران اکتشاف و استعمار اروپاییان ، افسانه قبایل گمشده یکی از انگیزه های جدی کاوشگران بود و بعدها در اواخر قرن نوزدهم که زمزمه تشکیل یک دولت مستقل یهودی در اروپا پیچید ، این افسانه رنگ و بوی دیگری یافت . در واقع ایدئولوژی ساختگی تشکیل کشور اسرائیل بر پایه شش افسانه جعلی یا تحریف شده شکل گرفته که افسانه قبایل گمشده یکی از آنهاست .
.
با انقراض حکومت افرائیم ، اسباط ده گانه هم در تاریخ محو می شوند . بعدها در کتب عهد عتیق ادعا شد که این قبایل توسط آشوریان به اقصی دور دست جهان کوچانده شده اند تا دیگر نتوانند با یکدیگر متحد شوند . در قرن پانزدهم با آغاز دوران اکتشاف و استعمار اروپاییان ، افسانه قبایل گمشده یکی از انگیزه های جدی کاوشگران بود و بعدها در اواخر قرن نوزدهم که زمزمه تشکیل یک دولت مستقل یهودی در اروپا پیچید ، این افسانه رنگ و بوی دیگری یافت . در واقع ایدئولوژی ساختگی تشکیل کشور اسرائیل بر پایه شش افسانه جعلی یا تحریف شده شکل گرفته که افسانه قبایل گمشده یکی از آنهاست .
.

.
در ادامه به دلایل مطرح شده برای جعلی بودن این افسانه و در مقابل تلاش های صهیونیسم جهانی برای واقعیت بخشیدن به آن خواهیم پرداخت .
در ادامه به دلایل مطرح شده برای جعلی بودن این افسانه و در مقابل تلاش های صهیونیسم جهانی برای واقعیت بخشیدن به آن خواهیم پرداخت .