جنگ جهانی اول (1914 تا 1918) : نبرد بزرگ شرق آفریقا
در بخش قبل درباره نبردهای خاور دور و چگونگی شکست آلمان در اقیانوس آرام نوشتم . حالا نوبت به معرفی بخش دیگری از ناگفته های جنگ جهانی اول است . بخشی که به معنای واقعی کلمه ، حقش در تاریخ ادا نشده است .
همانطور که در بخش قبل گفتم امپراتوری آلمان به عنوان آخرین قدرت استعمارگر در اروپا قد علم کرد و تلاش زیادی نمود تا متصرفاتی برای خودش دست و پا کند . در قاره آفریقا هم مثل اقیانوس آرام بالاخره با تلاش های فراوان سهمی نصیب آلمان شد تا بتواند به بهره کشی از مردم این قاره و غارت منابعش بپردازد .
.
{وضعیت مستعمرات آلمان پیش از آغاز جنگ جهانی اول}
.
همانند جزایر اقیانوس آرام ، سیاست آلمان برای کسب مستعمره در آفریقا ، ابتدا به صورت تجاری و بعد به صورت مسلحانه و اشغالگرایانه بود . به این ترتیب که از دهه شصت قرن نوزدهم میلادی بازرگانان آلمانی شروع به فعالیت در نقاط مختلف آفریقا نمودند و با توسعه این فعالیت ها ، در دهه هشتاد شروع به ارسال درخواست های رسمی به دولت آلمان برای حمایت از منافع اقتصادی خود کردند ، و طی سال های 1884 و 1885 به بهانه حمایت از این منافع اقتصادی پرچم آلمان در چهار بخش از قاره آفریقا افراشته شد . بخش هایی که امروزه با نام کشورهای توگو ، کامرون ، نامیبیا و تانزانیا شناخته می شوند . البته باید توجه داشت که آن زمان خطوط تعیین شده برای مستعمرات آلمان کاملاً با خطوط مرزی تطابق نداشت و به عنوان مثال کامرون آلمان بخش های کوچکی از همسایگان امروزی اش (آفریقای مرکزی ، چاد ، گابن ، نیجریه و کنگو) را هم شامل می شد ، ضمن اینکه برخی از این خطوط مرزی مستعمراتی تا پیش از جنگ جهانی اول دچار تغییراتی شدند و به عنوان نمونه فرانسه برای اینکه بتواند حمایت آلمان در اشغال مراکش را جلب نماید بخش هایی از کنگوی خودش را به کامرون آلمان الحاق نمود .
.

{سال 1896 ؛ نیروهای مستعمراتی آلمان سرگرم سرکوب شورشی در تانزانیا}
.
آلمانی ها مستعمرات خود را با نام های توگولند ، کامرون ، آفریقای جنوب غربی آلمان ، و آفریقای شرقی آلمان نامگذاری نمودند . در بین این چهار بخش فقط منطقه آفریقای شرقی بود که تا پیش از حضور آلمان ها دارای حکومت مستقل و متمدن محسوب می شد ، اما پادشاهی زنگبار را بازرگانان آلمانی با قراردادهای مکارانه شان ضعیف و وابسته کرده بودند و وقتی هم که این حکومت نسبت به تلاش آلمان برای اشغال سرزمینش اعتراض کرد ، آلمانی ها با برگزاری یک کنفرانس در برلین (1885) سرزمین های این پادشاهی را با بریتانیا تقسیم نمودند تا دیگر هیچ جای اعتراض و مقاومتی باقی نماند . به این ترتیب حکومت سلطنت زنگبار تبدیل به یک حکومت دست نشانده و غیر مستقل شد که حوزه قدرتش از حد جزایر زنگبار فراتر نمی رفت .
.

{سال 1914 ؛ بخشی از نیروهای مستعمراتی آلمان در تانزانیا}
.
اما در سال 1914 ، زمانی که جنگ جهانی اول آغاز شد ، تمام مستعمرات چهارگانه آلمان توسط مستعمرات کشورهای متفق یعنی انگلستان ، فرانسه ، بلژیک و پرتغال (پرتغال در سال 1916 در اروپا وارد جنگ شد) محصور شده بود و طبیعتاً با آغاز جنگ در اروپا ، نیروهای مستعمراتی هم در این مناطق با یکدیگر درگیر شدند .
.

{دکل مخابراتی که آلمانی ها برای حفظش دو هفته جنگیدند}
.
اولین جایی که سقوط کرد توگو بود . طبیعی هم بود ، مستعمره دراز و کوچکی بین مستعمرات فرانسه و بریتانیا که فقط توسط 1500 سرباز و نیروی محلی محافظت می شد و وقتی حمله فرانسه و بریتانیا از شرق و غرب شروع شد آلمانی ها چاره ایی جز تسلیم نداشتند ، با این وجود مقاومت آنها که از 9 آگوست شروع شده بود تا بیست و ششم آن ماه طول کشید و سرسختانه برای دفاع از چیزی که ارزش جنگیدن داشت مقاومت کردند ؛ یک دکل رله مخابراتی بسیار قوی و پیشرفته جدید که می توانست کل ارتباطات بین آلمان و قاره آفریقا و اقیانوس اطلس جنوبی را پوشش دهد . تاثیر سقوط آن بدست دشمن را در سطور بعد خواهید دید .
.

{تصویر هوایی از کمپ نیروهای انگلیسی در شمال آفریقای جنوبی که توسط هواپیمای شناسایی
آلمان در دسامبر 1914 ضبط شده است}
.
در نامیبیا جنگ تا 9 جولای 1915 ادامه یافت . در اینجا آلمانی ها بیش از 10 هزار سرباز و نیروی محلی داشتند و پس از اینکه اولین یورش انگلیسی ها در ماه سپتامبر را در هم شکستند به داخل مرزهای آفریقای جنوبی پیشروی کردند . اما این پیشروی در فوریه با رسیدن نیروهای کمکی انگلیسی شکست خورد و پس از آن نیروهای انگلیسی با پیشروی سریع به عمق مستعمره آلمان و تصرف شهرها و نقاط استراتژیک ، عملاً آلمانی ها را به صورت واحدهایی جدا افتاده به محاصره در آوردند و تا جولای همگی آنها وادار به تسلیم شدند .
.

{نیروهای کمکی پرتغال که برای جنگ با آلمانی ها وارد آنگولا شدند}
.
جنگ در نامیبیا یک رویداد حاشیه ایی هم داشت! نیروهای آلمانی که در شمال نامیبیا و در مرز با آنگولا (مستعمره پرتغال) حضور داشتند به علت قطع ارتباطات با آلمان ، نمی دانستند آیا پرتغال هم به جنگ در اروپا وارد شده است یا نه؟ ، پس در آماده باش بودند . پس از اینکه یک گروه گشتی آلمانی بطور اتفاقی از مرز عبور کرد و سه نفر از آنها توسط پرتغالی ها کشته شدند ، نیروهای آلمانی به جنوب آنگولا حمله و پرتغالی ها را مجبور به فرار کردند . در ماه جولای 2015 نیروهای کمکی پرتغالی رسیدند و آلمانی ها را عقب زدند و چند روز بعد با اعلام تسلیم نیروهای آلمانی در جنوب نامیبیا ، نیروهای شمال هم خودشان را به پرتغالی ها تسلیم نمودند . این جنگ در شرایطی رخ داد که تقریباً یک سال بعد پرتغال در اروپا به جنگ پیوست .
در کامرون فرماندار آلمانی با شروع جنگ در اروپا به انگلیسی ها و فرانسوی ها پیغام داد که می خواهد در این جنگ بی طرف باشد ، اما حرفش خریداری نداشت . تلاش فرانسوی ها برای پیشروی از سمت زمین های باتلاقی جنوب بی نتیجه ماند و انگلیسی ها هم که از سمت نیجریه پیشروی کردند با مقاومت سرسختانه آلمانی ها در منطقه گاروا متوقف شدند . اما تلاش متفقین از سمت دریا موفقیت بیشتری داشت و با وجود مین گذاری سواحل و دهانه رودخانه ها توسط آلمان ، در سپتامبر (1914) کل نوار ساحلی کامرون به اشغال دشمنان درآمد .
.

{یک سنگر آلمانی در گاروا کامرون}
.
پس از تلاش ناموفق آلمانی ها برای حمله به نیجریه در اوایل سال 1915 ، خطوط دفاعی آنها در گاروا از هم پاشید و با وجود مقاومت های پراکنده تا پایان سال کل کامرون بجز شهر ژوند (یائونده امروزی) پایتخت کامرون ، به تصرف متفقین درآمد . پس فرمانده آلمانی به ان نتیجه رسید که تنها راه نجات سربازانش پناه بردن به گینه اسپانیا (کشور گینه استوایی امروزی) می باشد (اسپانیا در طول جنگ جهانی اول بی طرف ماند) . اسپانیا در این مستعمره فقط 180 سرباز داشت و نمی توانست مانع از ورود آلمانی ها شود به این ترتیب تا اواسط مارس آلمانی ها با جنگ و گریز خودشان را به منطقه اسپانیایی رساندند و کامرون کاملاً سقوط کرد . اسپانیایی ها با اینکه از این اقدام آلمانی ها ناخشنود بودند به انتقال آنها به اروپا کمک کردند . سربازان آلمانی با مساعدت اسپانیا به هلند منتقل شدند اما دولت بی طرف هلند تا پایان جنگ به آنها اجازه رفتن به آلمان را نداد . تعدادی از کامرونی های طرفدار آلمان هم که همراه آنها فرار کرده بودند تا پایان جنگ با خرج آلمان در اسپانیا ساکن شدند .
اما همه اینها در برابر آنچه در آفریقای شرقی رخ داد ، هیچ جلوه می کند!
.

{نقشه کلی جنگ در آفریقای شرقی}
.

{ژنرال پاول فن لتوف وونبریک فرمانده موفق ارتش آفریقای شرقی آلمان . سال 1935
هیتلر می خواست او را به عنوان سفیر مخصوص دربار به انگلستان بفرستد اما وونبریک
به بهانه بیماری امتناع کرد و تا پایان جنگ خانه نشین ماند}
.
در آفریقای شرقی آلمان یک نیروی 16 هزار نفری تحت فرماندهی ژنرال پاول فن لتوف وونبریک مستقر بود که توسط 22 هزار نیروی نظامی مستعمرات بریتانیا ، 5 هزار نیروی بلژیکی در شرق کنگو و 12 هزار نیروی پرتغالی در موزامبیک احاطه شده بودند . پیش از آنکه انگلستان رسماً به آلمان اعلام جنگ دهد با شنیده شدن زمزمه های جنگ از اروپا ، فرمانداران آلمانی و انگلیسی آفریقای شرقی بر سر اعلام بیطرفی به توافق رسیدند ، اما فرماندهان نظامی با این اقدام موافق نبودند و بتدریج درگیری های پراکنده بین طرفین شدت گرفت تا جایی که در 7 آگوست فرماندار آفریقای شرقی آلمان رسماً به نیروهای نظامی اعلام آماده باش وضعیت جنگی داد .
.

{کشتی آلمانی گوتزن بر روی دریاچه تانگانیکا که برای جنگ مسلح شده است}
.
نیروهای آلمانی با اینکه از نفرات کمتری برخوردار بودند در هر سه جبهه (حتی در برابر پرتغالی ها که مطمئن نبودند به جنگ وارد شده اند یا نه؟) دست به حمله زدند . حتی کشتی های بخاری قدیمی که برای حمل بار و مسافر بر روی دریاچه های ویکتوریا و تانگانیکا رفت و آمد می کردند از سوی طرفین مسلح شده و به نبرد پرداختند .
.

{رزمناو کونیگسبرگ در اوج}
.

{رزمناو کونیگسبرگ بعد از به گل نشستن}
.
اما در غرب اقیانوس هند ، رزمناو کونیگسبرگ تنها ناو جنگی حاضر آلمان ها بود که در 20 سپتامبر رزمناو بریتانیایی پگاسوس را در برابر جزایر زنگبار غرق کرد اما چون از همه سو در محاصره ناوهای انگلیسی قرار گرفته بود به داخل رودخانه روفیجی در تانزانیا عقب نشست و در نهایت 11 جولای 1915 با حمله ناوگان بریتانیا به دلتای رودخانه به گل نشست . بریتانیایی ها سلاح های کشتی را باز کرده و در نبردهای بعدی علیه آلمانی ها به کار گرفتند .
.

{حمله نیروهای بریتانیایی به بندر تانگا در شمال شرقی تانزانیا}
.

{سواره نظام آلمان به سوی نبرد کلیمانجارو}
.
در نوامبر 1914 نیروهای انگلیسی سعی کردند با یک حمله گازنبری از سمت شمال ، کار آلمانی ها را در تانزانیا بسازند . یک واحد به بندر تانگا در ساحل اقیانوس هند حمله و آن را تصرف نمود و واحد دیگر در دامنه های کلیمانجارو به سمت خط آهنی که از تانگا به غرب تانزانیا می رفت پیشروی کرد اما در نبردی که به نبرد کلیمانجارو معروف شد انگلیسی ها با وجود برتری نفری سه به یک شکست سختی خوردند .
تا پایان سال 1915 نیروهای زمینی آلمان توانستند مواضع خود را حفظ کردند اما در اقیانوس و روی دریاچه ها برتری با متفقین بود و تمامی ارتباطات آلمانی ها با خارج قطع شد . با آغاز سال 1916 نیروهای متفق به فرماندهی انگلیسی ها یک تهاجم گسترده را از همه طرف آغاز کردند . با وجود مقاومت فراوان ، نیروهای آلمانی بتدریج عقب کشیدند و به گوشه جنوب غربی تانزانیا رانده شدند . در این بین تلفات سربازان متفق هم بسیار سنگین بود البته نه از جنگ بلکه بر اثر بیماری و گرمازدگی ، پس فرماندهان تنها چاره را در جایگزین نمودن نیروهای داوطلب بومی با اروپایی ها دیدند ، تا پایان سال 1917 تقریباً همه نیروهایی که با آلمانی ها می جنگیدند (بجر فرماندهانشان) آفریقایی یا هندی بودند .
.

{سربازان مستعمراتی آلمان در نبرد ماهیوا}
.
با این اوصاف به نظر می رسید آلمانی ها چاره ایی جز تسلیم نداشته باشند . اما وونبریک مرد تسلیم نبود! در عوض او نیروهایش را به سمت موزامبیک در جنوب هدایت کرد و در نبرد ماهیوا تلفات سنگینی به انگلیسی ها وارد نمود بطوری که وقتی خبر این پیروزی به آلمان رسید به صورت غیابی به او ارتقا درجه دادند .
.

{حمله موفق سربازان آلمانی و نیروهای مستعمراتی آنها به مرز موزامبیک پرتغال در منطقه نگومانو}
.
وونبریک در مرز موزامبیک نیروهایش را به سه ستون تقسیم کرد و با اینکه دو ستون دیگر خیلی زود خودشان را به متفین تسلیم کردند ، او به پیشروی در شمال موزامبیک و غارت شهرها و پادگان ها ادامه داد ، سپس به جنوب تانزانیا بازگشت و با دور زدن دریاچه نیاسا وارد رودزیا شد . در تمام این مدت زنان و کودکان و شهروندان غیر نظامی ستون وی را همراهی می کردند و با این همه هیچکس نتوانست او را متوقف کند تا اینکه در 25 نوامبر 1918 پس از دریافت تلگرافی که از تسلیم آلمان در اروپا خبر می داد ، خود را تسلیم انگلیسی ها نمود .
.

{سربازان مستعمراتی بلژیک در تلاش برای تعقیب آلمانی ها}
.

{با وجود شکست آلمان در جنگ ، مردم برلین از وونبریک و افرادش همچون قهرمانان استقبال کردند}
.
هدف وونبریک از این تحرکات پیوسته و تسلیم نشدن تا آخرین لحظه ، مشغول نگه داشتن متفقین و تحمیل هزینه تعقیب او به آنها بود تا به تصور خودش ، کمکی به میهنش در جنگ کرده باشد ، بطوری که تخمین زده می شود در طول سال 1918 یک ملیون نظامی و غیر نظامی در نیمه جنوبی قاره آفریقا برای مقابله با تحرکات وی بسیج شده بودند ، هرچند تقریباً همه آنها آفریقایی بودند و فقط توسط فرماندهان اروپایی هدایت می گشتند .
در مجموع 14 هزار آلمانی ، 106 هزار بریتانیایی ، 18 هزار بلژیکی و 11 هزار پرتغالی (که در مورد هر دو طرف ، شامل نظامیان بومی تحت امرشان هم شود) در جنگ های شرق آفریقا جان خود را از دست دادند و البته این سوای از بیش از 365 هزار غیر نظامی آفریقایی است که در این میانه به دام مرگ کشیده شدند .
.

{جغرافیای سیاسی کامرون در طول قرن بیستم}
.
کامرون به فرانسه رسید هرچند بخش های کوچکی از آن ضمیمه نیجریه بریتانیا شد . توگولند هم بین فرانسه و بریتانیا تقسیم شد و بخش بریتانیایی بعدها ضمیمه کشور غنا گردید . اداره نامیبیا به آفریقای جنوبی واگذار شد و تا اواخر دوره آپارتاید ارتش آفریقای جنوبی با خشونت هرچه تمامتر تمامی حرکت های استقلال طلبانه را در این کشور سرکوب می نمود . از آفریقای شرقی آلمان هم تانزانیا به بریتانیا رسید و بخش های کوچکی از غرب آن که بعدها به دو کشور روآندا و بروندی تبدیل شدند سهم بلژیک شد . این وسط سر پرتغالی ها هم بی کلاه ماند!