1- كرههاي شياردار: حدودا دو دهه پيش معدنچيان آفريقاي جنوبي درحال كار در
معدن به اين كرههاي اسرارآميز دست يافتند. اين كرهها كه منشاء و خاستگاه آنها مشخص نميباشد، به قطر يك انيچ هستند و در برخي از آنها شيارهايي در ناحيه كمربندي يا خط استواي آنها به چشم ميخورد. دو نوع كره تاكنون كشف شده است: يك نوع ساخته شده از نوعي فلز آبي رنگ با رگههاي سفيد و ديگري توخالي و داخل آن از ماده اسفنج مانند سفيدرنگي پر شده است.
موضوعي كه سبب حيرت و سردرگمي زمينشناسان و باستانشناسان مطرح دنيا شده اين است اين كرهها كه درمنطقه «پركامبريان» آفريقاي جنوبي يافت شده متعلق به 8/2 ميليارد سال پيش ميباشند! چه كسي اين كرهها را ساخته و هدف او از ساخت آنها چه بوده است؟ پاسخ به اين سوال را هيچكس نميداند.
2- سنگهاي دروپا: در سال 1938 يك گروه كاوشگر باستانشناسي به
سرپرستي دكتر «چيپوتي» به رشته كوه «بايان – كارا – اولا» در چين رفتند و در غارهاي اين كوهستان آثار تاريخي حيرتانگيزي را كشف نمودند. مشخص بود كه اين آثار تاريخي متعلق به يك فرهنگ قديمي ميباشد. صدها ديسك سنگي در كف يك غار در زير گرد و غبار ضخيمي كه حاصل مدتهاي طولاني سكون بود، قرار داشتند. هر يك از اين ديسكها كه قطر آنها به 9 اينچ ميرسيد در قسمت مركزي داراي يك برش دايرهوار و شيار حلقوي بودند و ظاهر آن نشان ميداد كه گويي اين ديسكها نوعي صفحه گرامافون باستاني ميباشند كه متعلق به ده تا دوازده هزار سال پيش هستند. باستانشناسان ميگويند احتمالا اين صفحهها متعلق به سفينههاي فضايي ميباشند كه از نقطههاي دوردست با زمين برخورد كردهاند اين سفينهها توسط افرادي هدايت ميشدهاند كه خود را «دروپا» ميناميدند و اين صفحهها بقاياي همان سفينهها هستند.
3- سنگهاي ايكا: در اوايل دهه 1930 پدر «دكتر خاويركابررا» پرفسور مردمشناس فرهنگي در شهر «ايكا» در «پرو» در معابر باستاني شهر «ايكا» صدها سنگ پيدا كرد كه قرنها پيش در زمان انجام مراسم مذهبي در زمين دفن شده بودند.
دكتر «كابررا» تحقيقات پدر خود را ادامه داد و توانست بيش از هزار و صد قطعه از اين سنگها كشف و در كلكسيون خود قرار دهد. سن اين سنگها از پانصد تا هزار و پانصد سال تخمين زده شده است و اين كلكسيون تحت عنوان «سنگهاي ايكا» نامگذاري شده است. بر روي اين سنگها تصاويري حك شده است. تصاويري مختلف از انسانها و بتهاي زمان آنها و نقشهاي متنوع ديگري از جمله جراحي قلب باز و پيوند مغز بر روي اين سنگها ديده ميشود. ولي بهتانگيزترين تصوير روي سنگهاي ايكا نقشهايي از دايناسورهاست. تصاوير دايناسورهايي همچون برانتوسورها، تريسراتوپها، استگوساروها و پتروسورها به وضوح بر روي اين سنگها ديده ميشوند و اين درحاليست كه گفته ميشود دايناسورها ميليونها سال پيش منقرض شدهاند. در اين صورت پس مردم باستاني پرو چطور با اين حيوانات عظيمالجثه آشنايي داشتند؟ هر چند كه برخي از شكاكان علمي «سنگهاي ايكا» را تقلبي ميدانند ولي هيچكس تاكنون نتوانسته اصليت آنها را رد كند.
4- مكانيسم آنتيكياترا: در سال 1900 ميلادي گروهي از غواصان صيد اسفنج ساحل جزيره كوچك «آنتي كياترا» واقع در شمال غربي جزيره « كرت» از درون يك كشتي غرق شده يك دستگاه عجيب يافتند. اين غواصان تعداد زيادي مجسمه مرمرين و برنز درون كشتي پيدا كردند كه ظاهرا محموله آن بوده است. در ميان
اين مجسمهها يك دستگاه پوسيده برنزي وجود داشت كه داراي مكانيسم متشكل از تعداد زيادي چرخ دنده بود. نوشته حك شده بر روي اين دستگاه نشان ميداد كه متعلق به سال هشتاد قبل از ميلاد است. بسياري از كارشناسان ابتدا فكر كردند كه اين دستگاه يك «اسطرلاب» است كه نوعي وسيله ستارهشناسي و طالعبيني ميباشد. اما انجام آزمايشات راديولوژي بر روي اين وسيله نشان داد كه بسيار پيچيدهتر از اسطرلاب است و سيستم پيچيده و گيجكنندهاي از چرخ دنده دارد.
تاريخشناسان معتقدند كه چنين دستگاههاي چرخ و دندهاي قبل از سال 1575 اصلا وجود نداشته است. هيچكس نميداند چه كسي چنين مكانيسم پيچيدهاي را دو هزار سال پيش ساخته است و مهمتر اينكه چرا اين تكنولوژي گم شده و ادامه پيدا نكرده است.
5- باتري بغداد: امروزه انسان ميتواند در هر مغازه و بقالي و داروخانه باتري پيدا كند. ولي اين جا ما نوعي باتري داريم كه سن آن به دو هزار سال ميرسد. نوعي باتري كه آن را با نام «باتري بغداد»
ميشناسيم. اين باتري در ويرانههاي دهكده باستاني «پارتيان» كشف شد و گفته ميشود متعلق به سالهاي بين 248 قبل از ميلاد و 226 ميلادي است. اين وسيله شامل يك گلدان گلي به ارتفاع 5/5 اينچ است كه داخل آن استوانهاي مسي قرار دارد و به وسيله قير در جاي خود محكم شده است و درون اين استوانه يك ميله آهني زنگ زده ديده ميشود. كارشناساني كه بر روي اين وسيله تحقيق كردهاند معتقدند تنها اگر درون آن را از مايع اسيدي يا قليايي پر نمايند، شارژ ميشود و الكتريسيته توليد ميكند. آنها ميگويند از اين باتري براي گالوانيزه كردن و آب طلا دادن به اشياء استفاده ميشده است. اگر اين طور باشد چرا اين تكنولوژي فراموش شد و تا 1800 سال بعد از آن هيچكس از وسيلهاي به نام باتري خبري نداشت؟
6- «كوزو»: در سال 1961 «ويرجينيا مكسي» و «مايك ميكسل» به هنگام كاوش دركوههاي كاليفرنيا تكه سنگ بزرگي پيدا كردند كه فكر كردند يك سنگآذرين بلورين ميباشد و براي فروشگاهشان بسيار
مناسب است .ولي وقتي ميخواستند آن را به قطعات كوچكتر تقسيم كنند چيزي را درون آن يافتند كه به نظر ميرسيد از چيني ساخته شده است. در مركز اين شي ميلهاي فلزي و درخشان قرار داشت. كارشناسان معتقدند اگر اين سنگ يك سنگ آذرين باشد، پانصد هزار سال طول كشيده است تا به فسيل تبديل شود در حاليكه شي درون آن وسيله دستساز انسان ميباشد. تحقيقات بعدي نشان داد كه اين چيني درون يك جعبه شش وجهي قرار دارد و راديولوژي نشان داد يك فنر ظريف نيز يك طرف آن ديده ميشود كه درست مثل شمع موتور عمل ميكرده است. اختلاف نظرهاي بسياري در مورد «وسيله كوزو» وجود دارد ولي متاسفانه هم اكنون اين وسيله گم شده است اما اگر اين يافته سنديت داشته باشد چطور ممكن است يك شمع موتور كه متعلق به دهه 1920 ميباشد در يك فسيل پانصدهزار ساله پيدا شده باشد؟
7- هواپيماي مدل: در مناطقي از مصر و آمريكايي مركزي مصنوعاتي كشف شده
است كه به طور تعجب برانگيزي شبيه به هواپيماي امروزي ميباشد. هواپيماي مدلي كه در سال 1898 در معبدي در مصر كشف شد، يك وسيله چوبي شش اينچي است كه كاملا شبيه به هواپيماي امروزي ميباشد و درست مثل آنها دماغه، بال و دم دارد. كارشناسان ميگويند اين وسيله آنقدر دقيق ساخته شده كه واقعا ميتواند تا حدودي پرواز كند. مدل ديگري كه در آمريكاي مركزي پيدا شد متعلق به هزار سال پيش است و از طلا ساخته شده است. اين مدل حتي اتاقك خلبان نيز دارد.
8- توپهاي سنگي غولپيكر: در دهه 1930 چند تن از اهالي «كاستاريكا» كه در جنگلهاي انبوه آن كشور به دنبال مكان مناسبي براي پرورش موز ميگشتند، با صحنه عجيبي برخورد كردند. يك دوجين توپ سنگي كاملا كروي در ميان جنگل قرار داشت. اندازه آنها مختلف بود و از توپهايي به اندازه توپ تنيس تا توپهاي
غولپيكري به قطر هشت فوت و وزن 16 تن در آن جا يافت ميشد. مشخص است كه اين توپها توسط بشر ساخته شدهاند ولي هيچكس نميداند چه كسي و با چه هدفي آنها را ساخته است و تعجبآورتر اينكه چطور سنگها را اينقدر صيقلي و كروي ساخته است؟
9- فسيلهاي غيرممكن: در كتابهاي درسي خواندهايم فسيلها در سنگهايي ديده ميشوند كه هزاران سال قدمت دارند. ولي فسيلهايي پيدا شده كه از نظر زمينشناسي و تاريخي توضيحي براي آنها نيست. به عنوان مثال فسيلي از دست انسان كشف شده است كه متعلق به 110 ميليون سال پيش ميباشد و فسيل ديگري از پاي انسان كه احتمالا صندل نيز به پا دارد و در نزديكي منطقه «دلتا» در آمريكا كشف شده است كه تاريخ پيدايش آن به سيصد تا ششصد ميليون سال پيش برميگردد.
10- اشياي فلزي: 65 ميليون سال پيش بشري وجود نداشته است. پس چطور ممكن است لولههاي فلزي تخممرغي شكل 65 ميليون سال در فرانسه كشف شود؟ درسال 1885 يك صخره ذغالسنگ شكسته شده و يك لوله فلزي در آن كشف شد كه توسط دستاني هوشمند ساخته شده بود. در سال 1912 كارگران يك معدن ذغالسنگ ديگر از ميان صخره، يك ميلآهني پيدا كردند و مدتي بعد در ميان يك ماسهسنگ، ميخي متعلق به دوران مزوزوئيك كشف شد.
از اين يافتههاي معماگونه چه درسي ميگيريم؟ احتمالات متعددي وجود دارد: 1- انسانهاي هوشمند قرنها قبل از آنكه ما فكر ميكنيم زندگي ميكردهاند. 2- مدتهاي طولاني قبل از تاريخ ما انسانهاي هوشمند ديگري بر روي زمين ميزيستهاند. 3- روشهاي باستانشناسي و تعيين سن ما كاملا ناقص هستند و اين يافتهها چندان قدمتي ندارند.
هر نتيجهاي كه بگيريم، اين مطلب يك دانشمند متفكر و كنجكاور را ترغيب ميكند كه آزمايشات خود را تكرار كند و درباره تاريخ زندگي بشر بر روي زمين دوباره تحقيق كند.
منبع : about







