قدرت و دیگر هیچ
یکی از مهمترین حوادث سیاسی سال 1385 به دار اویخته شدن صدام دیکتاتور سابق عراق بود . صدام بدون عبرت آموزی از سرنوشت اصحاب قدرت گذشته تا آخر عمر شیفته قدرت ماندو جز قدرت چیز دیگری نشناخت . شاید فرجام او عبرتی باشد برای آیندگان و شیفتگان قدرت . در این باره نکات زیر قابل توجه است
1
در تاریخ آورده اند که امیر اسماعیل سامانی پس از دستگیری عمروبن لیث دومین امیر صفاری در نبرد بلخ او را به یوزبانان سپرد . هنگام شب فرا رسید و عمرو طلب غذا کرد . یکی از نگه بانان اندکی گوشت و مقداری آب فراهم کرد و انها را در داخل دیگی قرار داد تا کمی آش فراهم کند و برای پیدا کردن نمک دور شد .در این هنگام سگی بیامد و سر دیگ برداشت و تکه گوشت بر دهان از ان ره بگریخت . عمر چون آن حال را دید گفت
مردم عبرت گیرید من همان امیرم که بامداد مطبخ مرا 1400 شتر می کشید و حال سگی طعام مرا می دزدد . اصبحت امیرا و امسیت اسیرا .
2
توریخوس رییس جمهور وقت پاناما در سال 1359 در خاطرات خود میگوید که بر اساس اصرار سیاستمداران وقت کاخ سفید ناچار از پذیرش شاه ایران و همسرش در پاناما شدم تا بلکه قضیه دیپلماتهای امریکایی در ایران حل شود . در روز مقرر برای استقبال به فرودگاه رفتم . هواپیما بر زمین نشست و پلکان خروج مسافران در کنار آن قرار گرفت . در آغاز چند مرد محافظ خارج شدند و بعد از ان چند قلاده سگ و سپس یک مردو زن از پلکان پایین آمدند . اما من منتظر خروج شاهی بودم که اورا در جشن های 2500 ساله در ایران درسال 1350 دیده بودم . شاهی به ظاهر قدرت مند مغرور و متکبر ولی در میان انها باز هم از شاه خبری نبود . نگاهم دوباره به زن و مرد اولیه افتاد . محمد رضا پهلوی را شناختم . نحیف و لاغر ،؛مضطرب و نگران و متفاوت از همیشه . انگار کس دیگری بود با خود گفتم این همان کسی است که چند سال پیش دیده بودم
3
سر انجام صدام در زمستان سال 1385 به دار آویخته شد همانطور که سه سال پیش در زمستان 1382 دستگیر شده بود در حفره ای نمور که بیشتر به لانه حیوانات شبیه بود عجیب تر از ان چهره ظاهری وی بود که متفاوت از همیشه بود انگار صدام از عهد دقیانوس باقی مانده بود . برخی با احتیاط ان چه را که می دیدند فیلمنامه ای بیش نمی دانستند که آمریکا ان را تدارک دیده بود اما گذشت زمان و دهها جلسه دادگاه صدام نشان داد که وی همان صدام است .
4
یکی از بزرگترین جنایات صدام که در دادگاه به ان کمتر اشاره شد تجاوز گسترده به خاک ایران در سال 1359 بود . در شهریور همان سال صدام جنگی را اغاز کرد که 8 سال به درازا کشید . پرسش اصلی اینست که هدف صدام از به راه اندازی این جنگ چه بود و ایا او به اهدف خود رسیدیا نه ؟
اولین هدف صدام و یا به تعبیری نخستین رویای کودکانه صدام تسلط مطلق بر اروند رود بود . صدام با زیر پا گذاشتن قرارداد 1975 الجزایر که خط مرزی اروند رود را بر اساس خط تالوگ مشخص کرده بود حد اقل خواسته اش این بود که بتواند تسلط کامل خود را بر اروند رود اعمال کند .این خواست صدام کاملا برخلاف حقوق بین الملل بود که برای رودخانه مشترک مرزی قاعده مشخصی معین کرده است . . اما ایران هیچگاه این خواسته صدام را نپذیرفت و پس از جنگ هم در محدوده نفوذ قانونی خود اعمال حاکمیت نمود . هدف دوم صدام و یا به قولی دومین رویای کودکانه او جدا کردن خوزستان از پیکره خاک ایران و الحاق آن به خاک عراق بود ولی مردم دلاور همین دیار از همان اغاز با مقاومت در برابر اشغالگران و خلق حماسه خونین شهر و درگیری کوچه به کوچه با اشغالگران وزمین گیر کردن آنان در پشت دروازه های ابادان نشان دادند که صدام در محاسباتش اشتباه کرده . خرمشهر همچنان استان ایران باقی ماند و خرمشهر به المحمره و آبادان به عبادان تبدیل نشد تا ثابت شود ( چو ایران نباشد تن من مباد )
هدف سوم صدام و یا به تعبیری سومین رویای کودکانه او سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بود . نظامی که 1.5 سالاز عمر آن نمی گذشت . صدام که به تحریک آمریکاو به قصد ضربه زدن به انقلاب ایران جنگ را شروع کرد هرگز تصور نمی کرد که شاید یک روز این جنگ موجبات سقوط او را فراهم آورد که البته با کمک دول غربی راهی برای فرار خود پیدا کرد . صدام چراغ سبز حمله به ایران را زمانی دریافت کرد که زبینگیو برژنسکی مشاور امنیت کارتر در تیر ماه 1359 در عمان پایتخت اردن با وی ملاقات کرد و از همراهی غرب با وی در این جنگ خبر داد . اما دفاع جانانه مردم غیور ایران نه تنها صدام را از تجاوز پشیمان که حامیان او را شگفت زده کرد . واقعیت این بود که صدام هرگز به هیچ کدام از اهداف سه گانه خود نرسید و تنها دستاورد جنگ تحمیلی وی تلفات انسانی دو طرف بود
5
اصولا سیاستمدارانرا میتوان به دو دسته تقسیم کرد . برای عده ای قدرت اصالت دارد و قدرت فی نفسه برای آنان مطلوب است چرا که سبب ارضای غریزه قدرتطلبی آنان می شود . اما برای دسته ای دیگر قدرت ابزاری بیش نیست تا با آن بتوانند منافع ملی را تامین کنند . از این دسته می توان به گاندی ، نهر ، جناح ، نکرومه ، دوگل ، و ماندلا اشاره کرد . اما از مصادیق بارز دسته اول میتوان به صدام اشاره کرد . وی با دیکتاتوری سالیان سالبر مردم عراق حکومت کرد و به تنها چیزی که فکر می کرد قدرتتمام عیار خود بود وبه تعبیری دیگر قدرت و دیگر هیچ ، استراتژی وی بود . وی برای قدرت جان هزاران نفر از مردم بی گناه را گرفت تا شاید چند صباحی بهتر به ارضای غریزه قدرت طلبی خود بپردازد
6
اقبال دنیا را اعتماد نشاید همان طور که ادبار آن اسباب غم و غصه نباید . سنایی شاعر بزرگ قرن 6 گفته است
چه بایدنازش و نالش بر اقبالی و ادباری **** که تا برهم زنی دیده ، نه این بینی ، نه آن بینی
سر آلب ارسلان دیدی ز رفعت رفته بر گردون ******به مروآ تا کنون در گل سر آلب ارسلان بینی
7
رمزو راز مانایی برخی افراد در عالم سیاست چیست ؟
واقعیت اینست سیاستمدارانی ماندگار تاریخند که با فرهنگ و مردم نسبتی داشته باشند . فردوسی بزرگ حکیم طوس بدرستی سراید که
جهان یادگار است و ما رفتنی *** به گیتی نماند به جز مردمی
به قلم غلامعلی دهقان : چاپ شده در 26 اسفند 1385 در روزنامه اعتماد
عبرتهای تاریخ
مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت
- پست: 4118
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۴, ۶:۱۶ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4506 بار
- سپاسهای دریافتی: 4333 بار
- تماس:
اصولا سیاستمدارانرا میتوان به دو دسته تقسیم کرد . برای عده ای قدرت اصالت دارد و قدرت فی نفسه برای آنان مطلوب است چرا که سبب ارضای غریزه قدرتطلبی آنان می شود . اما برای دسته ای دیگر قدرت ابزاری بیش نیست تا با آن بتوانند منافع ملی را تامین کنند . از این دسته می توان به گاندی ، نهر ، جناح ، نکرومه ، دوگل ، و ماندلا اشاره کرد . اما از مصادیق بارز دسته اول میتوان به صدام اشاره کرد . وی با دیکتاتوری سالیان سالبر مردم عراق حکومت کرد و به تنها چیزی که فکر می کرد قدرتتمام عیار خود بود وبه تعبیری دیگر قدرت و دیگر هیچ ، استراتژی وی بود . وی برای قدرت جان هزاران نفر از مردم بی گناه را گرفت تا شاید چند صباحی بهتر به ارضای غریزه قدرت طلبی خود بپردازد
به نظر من شق سومي نيز براي طالبان قدرت موجود است: آنهاي که اهداف ايدئولوژيک دارند و اين اهداف خود را وحي منزل دانسته و مخالفان خود را به صورت کاملن وحشيانه از سر راه بر مي دارند. اين حکومتها و سردمداران آن، مطبوعات آزاد و کلن رسانه ها را بر نمي تابند و خود جانشين يک آرمانگراي بزرگ مي دانند که خدا مي داند چه روزي و با چه مشخصاتي به جاي آنها خواهد نشست. اين دستهء سومي که نام برديم، از دو دستهء ديگر بسيار خطرناکتر هستند و مبارزه با آنها، با مهر و القابي چون مبارزه با آرمانهاي مردمي يا الهي تعبير شده و با مخالفين به شدت برخورد مي شود.
[External Link Removed for Guests]
- پست: 1106
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵, ۱۱:۱۲ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 176 بار
- سپاسهای دریافتی: 468 بار
- تماس:
Reza6662,
رضا جان جانا سخن از زبان ما میگویی . ولی خودت که میدونی چه خبره . قصد من هم از این تاپیک اینه که برخی ذهن ها رو به کنکاش بکشونم . اگر خدا خواست ادامه بدم تا مردم بفهمن که با هر دست که بدی با همون دست هم میگیری .
راستی ممنون میشم که هرکسی کمک کنه تا عبرت های تاریخی رو جمع اوری کنیم
موفق باشی رضا جان
رضا جان جانا سخن از زبان ما میگویی . ولی خودت که میدونی چه خبره . قصد من هم از این تاپیک اینه که برخی ذهن ها رو به کنکاش بکشونم . اگر خدا خواست ادامه بدم تا مردم بفهمن که با هر دست که بدی با همون دست هم میگیری .
راستی ممنون میشم که هرکسی کمک کنه تا عبرت های تاریخی رو جمع اوری کنیم
موفق باشی رضا جان
- پست: 1106
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۳۸۵, ۱۱:۱۲ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 176 بار
- سپاسهای دریافتی: 468 بار
- تماس:
به نام او که همه را سوای خوب و بدش افرید و دوست دارد
مطلب زیر مربوط به واقعه جنگ های صلیبی یکی از طولانی ترین جنگهای بین مسلمانا ن با مسیحیان است . روزگاری پاپ اسلام را دین شمیر نامید ولی چه بسا که خواند این مطلب نشان خواهد داد که نه اسلام دین شمشیر بود و نه اروپاییان چیزی جز انسانهای آمی عقب مانده در عصر خود بودند .
و این خود برگی دگر خواهد بود از عبرت های تاریخ .
درباره
جنگهای صلیبی
مقدمه
جنگ مقدس یک اصطلاح یهودی-مسیحی است. جنگ برای تصرف سرزمین موعود از سوی یهودیان ، مقدس تلقی می شد. شاید ، سرزمین موعود که مقدس خوانده می شد، این جنگ ها را هم به تبع آن مقدس خواندند. در قران با همین عنوان مقدس، سه بار به سرزمین فلسطین اشاره می کند.(مائده/21 و طه/12 و نازعات/19) مسیحیان نیز که با شعار جنگ مقدس، جنگ های صلیبی را بر پا کردند؛ مرادشان آزادی همین سرزمین یعنی بیت المقدس بود.پژوهشگران یهودی ومسیحی این اصطلاح را در مورد" جهاد" به کار بردند.
آغازجنگهای صلیبی
برخی علت اغاز این جنگها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار اورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند . این گروه مدعی اند که به همین دلیل در اروپای غربی در ان زمان جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در 27 نوامبر 1097 در شهر کلرمون فرانسه برای نجات بین المقدس تسهیل کرد . گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دستیابی به سرزمین پطروس حواری که میهن دوم وی تلقی میشد انجام داده است . در ان زمان زیارت مرقد حضرت عیسی مسیح شدیدا مورد توجه مردم اروپای غربی بودو هر ساله عده زوار ان نیز افزایش می یافت .
برخی دیگر نیز علت جنگ را رقابت پاپ با امپراطوران می دانند . ولی بسیاری از مورخان بر این باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در اسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بود ه است . ولی شاید اینها نیز دلیل اصلی نباشد . علت اصلی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور های اروپایی جست و جو کردو از همه مهمتر نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا و ویژه برای فرانسه بود .
در سال 395 میلادی روم به دوبخش شرقی و غربی تقسیم شد . بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و المان و اتریش و قسمتی از افریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از اسیای صغیر ، سوریه و فلسطین ومصر و شبه جزیره بالکان بود . مورخان این تاریخ را سر آغاز قرون وسطی مینامند .
در خاور نزدیک، دولت بیزانس در ۳۵۸ﻖ∕٩۶٩ﻢ سوریه را تصرف کرد و در 4٧٩ق∕١٠۸۶ﻢ سلجوقیان سوریه را بازپس گرفتند و در آنجا مستقر شدند و امیرنشینهای دمشق و حلب را در آنجا برپاکردند و، در 4۸٠ق∕١٠۸٧ﻡ، اورشلیم به دست ترکان افتاد و بدین ترتیب خاور نزدیک در اختیار ترکها قرار گرفت و اعراب زیر سلطه آنها رفتند.
پاپ اوربانوس دوم، هنگامی که در صومعه کلونی بود، از طریق زائران مطلع شد که چگونه ترکان سلجوقی توانسته اند سرزمین ارمنیها را از دولت بیزانس جدا کنند.
سپس خبر تکان دهنده تری از شکست سپاه بیزانس به دست آلب ارسلان در ملازگرد به او رسید.
شکــست دیــوژن در 4۶4ق∕١٩اوت ا٠٧ا در ملازگرد (شمال دریاچه وان) یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ اروپاست.در 4۸٨ق∕۲٧نوامبر٠٩5ا، که دهمین انجمن اسقفها در کلرمون فرانسه برگزار شد، اوربانوس دوم همه مسیحیان را به مسلح شدن و دفاع از مسیحیت در مقابل مسلمانان دعوت کرد.مردم از هرسو، با جمله «این خواست خداست» دعوت پاپ را اجابت کردند و اوربانوس دوم از آنان خواست که علامت صلیب قرمز را بر جامه خود نصب نمایند.
پاپ اوربان در حال فراخوانی برای جنگ
جنگ صلیبی بدین گونه آغاز شد و شاهزادگان، فئودالها و مردم عادی به سوی شرق به حرکت درآمدند.فکر جنگهای صلیبی در انجمن اسقفها در کلرمون را می توان با اندیشه هلنیستی اسکندر مقدونی مقایسه نمود، که در ۳۳۶ق م، در کنگره کورنت، یونانیان را برای لشکرکشی به آسیا تهییج کرد.
درسال 1095 میلادی جنگهای صلیبی میان مسلمانان ومسیحیان آغاز شد. جنگهای صلیبی به جنگهایی گفته میشود که در آن مسیحیان برای رهایی بیت المقدس از دست مسلمانان در قرون یازده و دوازده میلادی بدان دست مییازیدند. نخستین کسی که لوای جنگ را برافراشت راهبی بنام پطرس از اهالی فرانسه بود. جنگهای صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبی ها فرمانروایی میکردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند.
در سال 1095 میلادی پاپ اورین دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم (بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال 1099 م بیت المقدس را تسخیر کردند. «گودوآدوبویون» (1) بعد از تصرف قدس در گزارش خطاب به پاپ* نوشت: «اگر میخواهید بدانید با دشمنانی كه در اورشلیم به دست ما افتادند چه معاملهای شد همین قدر بدانید كه كسان ما در رواق سلیمان و معبد، در لجهای از خون مسلمانان میتاختند و خون تا زانوی مركبها میرسید.»(2) زمین سنگی مسجد مانع فرو رفتن خون كشتهها میشد و فرمانده صلیبی در گزارش خود اغراق نكرده است. احتمالا گردن زدن هفتادهزار نفر از مردم شهر میتوانسته چنین منظرهای را به وجود بیاورد، ضمن اینكه شاهدان دیگری هم عینا ماجرا را همین طور نقل كردهاند به طور مثال در گزارش فرمانده سپاهیان صلیبی این گونه امده است
«... تقریبا ده هزار نفر مسلمان در معبد قتل عام شدند و هركس در معبد میرفت تا بند پایش خون میگرفت؛ از كفار(مسلمانان) هیچ كس جان به سلامت نبرد، حتی زنان و اطفال را كشتیم. پس از كشتار نوبت به غارت خانهها رسید، كسان ما چون از خون ریزی سیر شدند به خانهها ریختند و هرچه به دستشان افتاد ضبط كردند. هر كس وارد خانهای میشد آنرا ملك طلق خود میشمرد، و این رسم چنان جاری و ساری بود كه گویی قانونی بود كه باید مو به مو رعایت شود.» این در حالی است که با بازپس گیری شهر توسط صلاح الدین ایوبی و رفتار مسلمانان با مسیحیان که در تاریخ نقل شده که هنگام ورود سپاه مسلمانان آزاری به احدی نرسید.
بین سالهای 1099 تا 1250 میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
بهانه صلیبیون
در سال 1095 بیت المقدس، بدون هیچ گونه قتل و غارت به تصرف مسلمانان درآمد و بعداً پیروزی و حاکمیت مسلمانان بر اسپانیا و مسیحیان غربی که تا مدّت مدیدی به گسترش فرهنگ دینی، اقتصادی و تجارت مسلمانان در اروپا انجامید، درچند سدة بعد، واکنش جدّی پادشاهان و سرمایهداران مسیحی را برانگیخت.
از آن جا که اکثریت ساکنان مغرب زمین را مسیحیها تشکیل میدادند، برای جذب مردم به جنگ علیه مسلمانان مشرق زمین، لازم بود جنگها به گونهای مقدّس جلوه داده شود، بنابراین بین پادشاهان و سرمایهداران مسیحی از یک طرف و اربابان کلیسا از جانب دیگر، توافقی صورت گرفت که نتیجة آن صدور فرمان یک جنگ مذهبی با نام مذهب کلیسا علیه اسلام و مسلمانان بود; به این دلیل، این جنگها، جنگهای صلیبی نامیده شدند.
اگر چه به ظاهر جنگهای صلیبی از انگیزههای مذهبی برخوردار بود، اما انگیزههای اصلی و پشتوانههای نامرئی این جنگها، توافق قدرتهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی غرب علیه مسلمانان بود.
نخستین، جنگهای صلیبی در خلال سالهای 473ـ477 هجری روی داد که لشکریان صلیبی، شکست سختی از نیروهای منظم و با انضباط ترکان خورده و تارومار شدند.
آخرین مرحله از جنگهای صلیبی در خلال سالهای 595ـ669 هجری روی داد.
و بالاخره جنگهای صلیبی، طی دو قرن، به صورت هشت جنگ به طول انجامید که در نهایت صلیبیها مجبور به عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی شدند و به خواستههای اولیه نرسیدند)
• تصرف انتاكيه به دست صليبيون
صلیبون در لشکرکشی اول خود به خاور میانه، سوم ژوئن سال 1098 شهر انتاکیه (آنتیوخ Antioch) را در سوریه تصرف و ویران کردند. آنان در سر راه خود به فلسطین و تصرف بیت المقدس به انتاکیه رسیده بودند. انتاکیه که اینک بیش از 30 هزار جمعیت ندارد در آن زمان شهری چندصدهزارنفری بود. این شهر در سده سوم پیش از میلاد توسط سلوکوس یکم جانشین اسکندر در بهترین نقطه شرق مدیترانه ساخته شده بود و بیشتر ساکنان اولیه آن مقدونی و یونانی تبار و یا یهودیان بودند.
سالشمار
1071 م
ترکان مسلمان سپاهیان مسیحی امپراتوری بیزانس را در «جنگ منزیکرت»، در ترکیه کنونی، شکست دادند. مسلمانان برای تسخیر مجدد سرزمین فلسطین به جنگ ادامه دادند و پیروز شدند. و مدتهای مدیدی بیت المقدس را در اختیار خود داشتند.
1095
در «کلرمون»، واقع در فرانسه، پاپ اورین دوم از مردان در خواست میکند تا سپاهی علیه ترکان مسلمان تشکیل دهند و شهر بیت المقدس (اورشلیم) را مجدداً تسخیر کنند.
آوریل 1096
یک راهب فرانسوی به نام پیتر هرمیت (پی یر معتکف) هزاران کشاورز را سازماندهی و فرماندهی کرد که بعدا به اسم سپاه صلیبی مردمی معروف شدند.
اگوست 1096
هنگامی که پیروان پیتر هرمیت که به اندازه کافی مجهز نبودند، به آسیای صغیر رسیدند از سوی ترکان مسلمان مورد هجوم قرار میگیرند. در همان سال، سپاهی از شوالیهها و اشراف بهعنوان اولین سپاه منظم صلیبی از «لوپویی» واقع در فرانسه، حرکت کردند.
ژوئن 1099
بعد از سفری خطرناک که حدود سه سال طول کشید، صلیبیان به نواحی اطراف بیت المقدس رسیدند.
ژوئیه 1099
بعد از محاصرهای کوتاه، صلیبیان بیت المقدس را تسخیر و اهالی شهر را قتل عام کردند. آنها مسلمانان و یهودیان را با هم کشتند. یهودیانی که در کنیسههای خود پناه گرفته بودند زنده زنده سوزانده شدند.
1119
صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای «تمپلار» و «هاسپتیالرز»، تشکیل داده شد. این شوالیهها در عین حال راهب نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس میآمدند، محافظت میکردند.
1142
مهاجران از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر میشوند. آنها شروع به ساخت «قصر شوالیه ها» در سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای میدادند.
49- 1147
دومین گروه صلیبیان، به فرماندهی لوئی هفتم پادشاه فرانسه و کنرادسوم، پادشاه آلمان، برای تسخیر بیت المقدس حرکت کردند. بعد از شکست در تسخیر شهر مسلمان نشین دمشق، دومین جنگ صلیبی تمام شد.
1181
صلاح الدین ایوبی جنگجوی مسلمان پادشاه مصر میشود.او یکی از سرداران کرد و از دلاوران ایرانی و مسلمان جنگهای اسلامی با صلیبیون بود.صلاح الدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت واقع در ساحل دجله و شمال سامره از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. او خدمات خود را در خدمت اتابک زنگی ازدست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد که بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح الدین را به همراهی عمویش شیرکوه عازم مصر گرداند تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود شیرکوه و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند.از طرفی صلیبیون فهمیده بودند که اتحاد مصر وشامات برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به شام حمله بردند که صلاح الدین انها را سخت به عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی، صلاح الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود او حکومت خود را تا ایران گسترش داد و حجازویمن و نوبه و الجزیره را نیز به تصرف درآورد و در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح الدین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل آنها را مجبور به ترک قسمتهای زیادی از خاک فلسطین نمود. این سردار دلیر بعد از سالها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال 1193 در دمشق وفات یافت. و بعد از مرگش امپراتوری او میان فرزندانش تقسیم گردید.
ریچارد اول ملقب به ریچارد شیردل
(8 سپتامبر 1157 – 6 آپریل 1199)جانشین هنری دوم از 1189 تا 1199 پادشاه انگلستان بود.
پادشاه انگلیس.دوک نورماندی .کنت آنژو
او با وجود شجاعت ودلاوری بسیاردر میدان نبرد برای تقویت حکومتش در انگلیس هیچ کاری نکرد و در طول پادشاهی 10 ساله اش کمترازشش ماه رادر انگلستان بسپری کردو در طول زندگی خودباناکامی های فراوانی روبروگشت.او همچنین یکی از رهبران سومین جنگ صلیبی بود که به شکست انجامیدو خزانه به جا مانده از هنری دوم را به کلی تهی کرد.بعدادرهنگام بازگشت به وطن درآلمان به اسارت درآمدوبرایه آزادیش بیش ازدوبرابردرآمدسالانه خزانه داری انگلستان درخواست شدوپس ازآزادی به جنگی پرهزینه علیه پادشاه فرانسه فیلیپ دوم معروف به فیلیپ اوگوست(ستایش شده)دستزدکه حاصلی در پی نداشت.سرانجام این پادشاه ولخرج و ماجراجو در جریان محاصره قلعه ای درفرانسه در اثر اصابت تیری زهر آلود کشته شد.
بعد از صلاح الدین
افضل به حکومت دمشق رسید. عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدها حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد. تنها حلب تا سال ١٣٩٠ در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت.
توان قدرت و خصوصیات جنگی و جوانمردی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانهای جهان اسلام درآورد به طوری که کردها از داشتن چنین فرزندی افتخار میکنند. او فرمانده نظامی بسیار ورزیدهای بود که سپاه اسلام را متحد کرد.
1187
سپاه صلاح الدین نیروهای صلیبی را در «جنگ حطین» در هم کوبید. قصرها و پایگاههای صلیبیها یکی پس از دیگری به دست صلاح الدین افتاد. او بیت المقدس را مجدداً تسخیر کرد.
92- 1189
سومین گروه صلیبیان به رهبری فلیپ دوم، انگلستان، در مقابل صلاح الدین قرار میگیرند و جلوی پیشروی او را میگیرند، اما نمیتوانند بیت المقدس را اشغال کنند. یک قرارداد صلح که در ارصوف در ارض مقدس امضاء شد. تسلط صلیبیان را در طول سواحل تضمین کرد. به زائران اجازه داده شد تا از بیت المقدس (اورشلیم) دیدن کنند. ریچارد شیردل در راه بازگشت به انگلستان بهوسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی میشود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب میکند.
1204
سپاهی که رهسپار چهارمین جنگ صلیبی گردید، هرگز به ارض مقدس نرسید، و به جای آن به قسطنطنیه حمله کرد. قسطنطینه پایتخت امپراتوری مسیحی بیزانس بود. صلیبیان شهر را غارت کردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند.
1212
در این سال یک پسر بچه چوپان به نام استفهان، در نزدیکی «واندوم» در مرکز فرانسه، یک سپاه صلیبی از بچهها را به سمت بیت المقدس فرماندهی و راهنمایی کرد. او اعتقاد داشت که کودکان میتوانند به جای زور از عشق برای شکست دادن مسلمانان استفاده کنند ودر حدود 30000 کودک از شهر «مارسی» در جنوب فرانسه، عازم بیت المقدس شدند. تعداد زیادی از کودکان در مسیر سفر جان دادند و بعضی از آنها به عنوان برده فروخته شدند. نتیجه جنگ صلیبی کودکان فاجعه بود.
22-1217
پنجمین سپاه صلیبی در تسخیر مصر ناکام میماند.
29-1228
ششمین سپاه صلیبی، به رهبری امپراتور مقدس روم، فردریک دون، دوباره بیت المقدس را به عنوان بخشی از قرار داد موقت صلح با مسلمانان، اشغال میکند.
50- 1248
هفتمین سپاه صلیبی، به رهبری لوئی چهارم (سن لوئی) پادشاه فرانسه، به مصر حمله میکند. نتیجه این جنگ صلیبی که طی آن لوئی چهارم اسیر میگردد، فاجعه آمیز بود.
1291
مسلمانان شهر عکا، آخرین منطقه تحت نفوذ صلیبیان در ارض مقدس، را فتح میکنند. این پیروزی به جنگهای صلیبی پایان بخشید. صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز میگشتند.
آثار جنگهای صلیبی
مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید.
• تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن تمدن آشنا شدند، بلکه افزون بر اخذ آن در تکامل آن نیز کوشیدند.
لوت (عود)
شوالیههایی که از جنگهای صلیبی در خاور میانه باز میگشتند، ره آوردهای فراوانی را از سرزمینهای عربی با خود به اروپا آوردند که یکی از این ره آوردها ساز عود میباشد. موسیقی نواخته شده با ساز عود، در دربار پادشاهان قرون وسطی محبوبیت خاصی به دست آورد. آهنگهای عود روی سیمهای پنج جفتی سازعود نواخته میشد.
شکر و ادویه
در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده میکردند. صلیبیان نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینهها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت. صلیبیان همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانههای خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوههای خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت شهر و نیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود.
بهداشت و طرز لباس پوشیدن
صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیان لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت میگرفت. هنگامی که آنها به خانههای خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه میداشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیان بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند میکردند و مجعد میساختند و آن را با حنا رنگ میکردند.
پارچههای بسیار زیبا
پارچههای زیبای بافته در سرزمینهای اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچههای نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی بهعنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان میآویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیان از خاورمیانه به ارمغان میبردند. مسلمانان فرشها و قالیچههای رنگی میبافتند که صلیبیان با خود به کشورشان میبردند.
قالیچههای ایرانی
بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچههای ایرانی کف اتاقها ورودی مبلهای خانههای قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده میشد
.
آلات موسیقی
بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد.
عینک
صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسیهای طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسیهای محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شدند.
سفر به بیت المقدس
نخستین گروه از جنگجویان صلیبی از راه خشکی به اسرائیل سفر کردند. آنها از مجارستان عبور کرده و مستقیم از میان قسطنطنیه گذشتند و بعد به ارض مقدس (سرزمین فلسطین) پا گذاشتند. کشتیهای آنها استحکام لازم را نداشت و قادر به سفر دریایی نبودند. اما بعدا جنگجویان صلیبی از راه دریا و از طریق مدیترانه به بیت المقدس سفر کردند.
سفر جنگجویان صلیبی
سفر به سرزمین مقدس، چه از راه دریا چه از راه خشکی، طولانی و مخاطره آمیز بود. اولین گروه از جنگجویان صلیبی بعد از 3 سال به بیت المقدس رسیدند.
دانشهای ایرانیان و اعراب
صلیبیان علوم اسلامی را در شمال اروپا منتشر ساختند علوم جدیدی را که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از 0 تا 9 (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند، در نتیجه جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. بطور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت.
جذام
نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب میگذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر میداد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد میشدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانه ها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی میخواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه» دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگهایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند.
پیوست
درباره بیت المقدس
حرم الشریف» محدودهای است در گوشه شرقی بیت المقدس كه مسجد الاقصی و قبه الصخره در آن قرار دارند. گذشته از آن كه خیلی راحت نمیتوان فهمید كه مسجد القصی به تمام ناحیه حرم گفته میشود یا به قسمتی از آن، آنچه را كه امروز مسجدالاقصی میخوانند در ناحیه جنوبی حرم قرار دارد. به بقیه حرم نیز صحن مسجدالاقصی گفته میشود و مورخان قدیم هم هنگامی كه از مسجدالاقصی نام میبرند، مقصود اكثر آنها تمام حرم است. مسجدالاقصی برخلاف زمین شهر، زمینی هموار و مسطح دارد. چهار طرف آن را دیوار كشیدهاند و مقامها، محرابها و قبههای بسیاری در آن است كه بسیاری از آنها منتسب به پیامبران میباشد. ارتفاع حرم نسبت به اطراف آن بیشتر است (میگویند كه این بلندی قله كوهی به نام «موریا» است) و سلیمان به غیر از صخرهای كه در وسط حرم قرار دارد و حالا رویش را گنبد زرد رنگ معروف پوشانده، قله را مسطح كرده و ساختمان حرم را آغاز كرده بود: «خدا پدرم داوود را فرمود خانهای بنا كند و او به جنگها گرفتار بود، پس خدا به او وحی فرمود كه پسرت سلیمان خانه را به نام من خواهد ساخت.»
بیت همیقداش دوم (آنچه که کورش برای یهود در این محل بهجای معبد سلیمان ساخت) به دست رومیها خراب شد تا اینكه ایلیاء (4) در زمان خلیفه دوم توسط مسلمانان فتح شد و نامش شد «بیت المقدس». اینكه در آن زمان در محل حرم بنایی وجود داشت یا نه و كیفیت آن را نمیدانیم. در ترجمه کتاب محمد جریر طبری آمده است: «آیه اسراء برای مكانی نازل شد كه اینك بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است. و خداوند آنجا را برای پرستش بندگان اختصاص داد. آن موقع در آن محل بنایی موسوم به مسجدالاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجدالاقصی وجود نداشت، فقط در آیه اسراء از مسجد نام برده شده زیرا كه مكان پرستش و عبادت بوده است».
سنگ بنای اولیه آنچه در وسط حرم قرار دارد و امروزه «قبهالصخره» نامیده میشود و همین طور بنای پایینی آن، مسجدالاقصی، در دوره عبدالملك خلیفه اموی گذاشته شده است. ماجرا از این قرار بود كه عبدالله بن زبیر که هوای خلافت به به سرش زده بود علیه خلیفه شورید و بر حجاز مسلط شد. چندی گذشت عبدالملك مردم شام را از حج بازداشت. او میترسید عبدالله در سفر حج از شامیان بیعت بگیرد، كاری كه سالهای قبل انجام داده بود. وقتی صدای اهل شام بلند شد كه چرا ما را از این سفر واجب بازمیداری، عبدالملك به فكر این افتاد كه موقتا جایگزینی برای حج درست كند و این حدیث نبوی را برایشان خواند كه «لاتشد الرحال الا تلاثه مساجد، المسجدالاحرام، و هذا مسجدی و المسجد الاقصی» سفرها كامل و استوار نمیگردد مگر به سه مسجد، مسجدالحرام، این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجدالاقصی. بعد قبهای بالای صخره روی یك هشت ضلعی درست كردند و میگویند هزینه بنا خراج هفت سال مصر بوده است. بعد هم مسجدی در پایین حرم ساختند به اسم مسجدالاقصی. ساخت این دو بنا مربوط میشود حدودا به سال 70 هجری. این كه بدانیم قبله اول كدام قسمت حرم بوده است شاید هم چندان مهم نباشد، عدهای مسجدجنوبی حرم و برخی صخره را قبله اول میدانند، همان سنگی كه محل شروع سفر آسمانی حضرت رسول (ص) است. ناصرخسرو در سفرنامه خود نوشته است: «از برای سنگ صخره كه آنجا بوده است مسجد را همه آنجا ساختهاند و این سنگ صخره همان است كه خدا عزوجل موسی (ع) را فرمود تا آنرا قبله سازد، چون این حكم بیامد موسی (ع) آنرا قبله كرد تا به روزگار سلیمان (ع) كه چون قبله صخره بود مسجد را در گرد صخره بساختند چنانكه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق، تا عهد پیغمبر ما همان را قبله میدانستند...»
هنگامی كه موسی (ع) قوم خود را از مصر بیرون آورد و در بیابان «تیه» اقامت كردند خداوند به موسی فرمان داد تا قبهای از چوب اقاقیا بسازد با اندازههایی كه از طریق وحی تعیین شده بود و تابوت عهد را در آن قرار دهد و قربانگاهی برای ذبح تعبیه نماید.
بنیاسرائیل قبه را در میان خیمههای خود قرار دادند و به طرف آن نماز خواندند و در مذبح جلو آن، قربانی كردند. هنگامی كه یوسع، كسی كه بعد از موسی، بنیاسرائیل را از سرگردانی چهل ساله بیابان «تیه» نجات داده بود درگذشت، قبه را به شهر «شیلو» از آنجا به «نوف» و بعد به كنعان بردند.
تا اینكه داود به پیامبری رسید و قبه و تابوت عهد را به بیتالمقدس برد كه البته این نبود مگر با جنگهای فراوان.
سه دین آسمانی در این محل تلاقی كردهاند و اینجا شده است از مهمترین جاهای روی زمین. از تمامی آن روزهایی كه بر این سرزمین گذشته است بعضی وقایع هیچ وقت فراموش نمیشوند از گردن زدن هفتادهزار نفر در بیت المقدس توسط صلیبیها تا قرن حاضر. جنگ براق و كشته شدن هزاران نفر مسلمان و كشتارهای دیگر توسط یهودیان. مسلمانان برای این سرزمین كشتههای زیادی دادند. حضرت سلیمان به فرمان خدا در این مكان معبدی ساخت و اینجا برای یهود مقدسترین مكان شد. عیسی (ع) در این مكان به عبادت میایستاد و اینجا برای مسیحیان مقدس شد و مسلمانان. پیغمبر خاتم (ص) آن شب كه از مكه به بیتالمقدس آمدند، از ناحیه جنوب غربی حرم وارد مسجدالاقصی شدند، مركب ایشان به نام «براق» در این مدخل متوقف شد و از آن به بعد دیوار منتهی به آن را دیوار براق گفتند. همان دیواری كه یهود به آن «ندبه» میگوید.
اگر گهواره حضرت عیسی و عبادتگاه مریم در اینجا نبود، اگر محراب عبادت زكریا اینجا نمیبود، اگر اینجا عبادتگاه حضرت داود و سلیمان و مركز خلافت آنان نمیبود اگر حضرت یعقوب قدم در این مكان نگذاشته بود و خیلی اگرهای دیگر، برای ما همین كه اینجا قدمگاه حضرت رسول بوده است كافی است تا هیچ وقت چشم خود را بر این مكان مبندیم. این قصر بهشتی (7) سومین مسجد مقدس مسلمانان است.
پایان
مطلب زیر مربوط به واقعه جنگ های صلیبی یکی از طولانی ترین جنگهای بین مسلمانا ن با مسیحیان است . روزگاری پاپ اسلام را دین شمیر نامید ولی چه بسا که خواند این مطلب نشان خواهد داد که نه اسلام دین شمشیر بود و نه اروپاییان چیزی جز انسانهای آمی عقب مانده در عصر خود بودند .
و این خود برگی دگر خواهد بود از عبرت های تاریخ .
درباره
جنگهای صلیبی
مقدمه
جنگ مقدس یک اصطلاح یهودی-مسیحی است. جنگ برای تصرف سرزمین موعود از سوی یهودیان ، مقدس تلقی می شد. شاید ، سرزمین موعود که مقدس خوانده می شد، این جنگ ها را هم به تبع آن مقدس خواندند. در قران با همین عنوان مقدس، سه بار به سرزمین فلسطین اشاره می کند.(مائده/21 و طه/12 و نازعات/19) مسیحیان نیز که با شعار جنگ مقدس، جنگ های صلیبی را بر پا کردند؛ مرادشان آزادی همین سرزمین یعنی بیت المقدس بود.پژوهشگران یهودی ومسیحی این اصطلاح را در مورد" جهاد" به کار بردند.
آغازجنگهای صلیبی
برخی علت اغاز این جنگها را افزایش جمعیت ممالک غربی اروپا به شمار اورده اند که این جمعیت در صدد پیدا کردن سرزمینهای تازه برای مبادلات اقتصادی خود بودند . این گروه مدعی اند که به همین دلیل در اروپای غربی در ان زمان جنبش اجتماعی وسیعی پیدا شد که شرایط دعوت پاپ اوربانوس دوم را در 27 نوامبر 1097 در شهر کلرمون فرانسه برای نجات بین المقدس تسهیل کرد . گروهی تصور می کردند که پاپ این دعوت را به منظور دستیابی به سرزمین پطروس حواری که میهن دوم وی تلقی میشد انجام داده است . در ان زمان زیارت مرقد حضرت عیسی مسیح شدیدا مورد توجه مردم اروپای غربی بودو هر ساله عده زوار ان نیز افزایش می یافت .
برخی دیگر نیز علت جنگ را رقابت پاپ با امپراطوران می دانند . ولی بسیاری از مورخان بر این باورند که علت اصلی این جنگها جلوگیری از پیشرفت ترکان سلجوقی در اسیای صغیر و سقوط قسطنطنیه و ورود آنان به شبه جزیره بالکان بود ه است . ولی شاید اینها نیز دلیل اصلی نباشد . علت اصلی را باید در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور های اروپایی جست و جو کردو از همه مهمتر نتایج این دو قرن جنگهای صلیبی برای اروپا و ویژه برای فرانسه بود .
در سال 395 میلادی روم به دوبخش شرقی و غربی تقسیم شد . بخش غربی شامل ایتالیا با ناحیه بزرگی از فرانسه و المان و اتریش و قسمتی از افریقای شمالی بود و روم شرقی متشکل از اسیای صغیر ، سوریه و فلسطین ومصر و شبه جزیره بالکان بود . مورخان این تاریخ را سر آغاز قرون وسطی مینامند .
در خاور نزدیک، دولت بیزانس در ۳۵۸ﻖ∕٩۶٩ﻢ سوریه را تصرف کرد و در 4٧٩ق∕١٠۸۶ﻢ سلجوقیان سوریه را بازپس گرفتند و در آنجا مستقر شدند و امیرنشینهای دمشق و حلب را در آنجا برپاکردند و، در 4۸٠ق∕١٠۸٧ﻡ، اورشلیم به دست ترکان افتاد و بدین ترتیب خاور نزدیک در اختیار ترکها قرار گرفت و اعراب زیر سلطه آنها رفتند.
پاپ اوربانوس دوم، هنگامی که در صومعه کلونی بود، از طریق زائران مطلع شد که چگونه ترکان سلجوقی توانسته اند سرزمین ارمنیها را از دولت بیزانس جدا کنند.
سپس خبر تکان دهنده تری از شکست سپاه بیزانس به دست آلب ارسلان در ملازگرد به او رسید.
شکــست دیــوژن در 4۶4ق∕١٩اوت ا٠٧ا در ملازگرد (شمال دریاچه وان) یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ اروپاست.در 4۸٨ق∕۲٧نوامبر٠٩5ا، که دهمین انجمن اسقفها در کلرمون فرانسه برگزار شد، اوربانوس دوم همه مسیحیان را به مسلح شدن و دفاع از مسیحیت در مقابل مسلمانان دعوت کرد.مردم از هرسو، با جمله «این خواست خداست» دعوت پاپ را اجابت کردند و اوربانوس دوم از آنان خواست که علامت صلیب قرمز را بر جامه خود نصب نمایند.
پاپ اوربان در حال فراخوانی برای جنگ
جنگ صلیبی بدین گونه آغاز شد و شاهزادگان، فئودالها و مردم عادی به سوی شرق به حرکت درآمدند.فکر جنگهای صلیبی در انجمن اسقفها در کلرمون را می توان با اندیشه هلنیستی اسکندر مقدونی مقایسه نمود، که در ۳۳۶ق م، در کنگره کورنت، یونانیان را برای لشکرکشی به آسیا تهییج کرد.
درسال 1095 میلادی جنگهای صلیبی میان مسلمانان ومسیحیان آغاز شد. جنگهای صلیبی به جنگهایی گفته میشود که در آن مسیحیان برای رهایی بیت المقدس از دست مسلمانان در قرون یازده و دوازده میلادی بدان دست مییازیدند. نخستین کسی که لوای جنگ را برافراشت راهبی بنام پطرس از اهالی فرانسه بود. جنگهای صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبی ها فرمانروایی میکردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند.
در سال 1095 میلادی پاپ اورین دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم (بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال 1099 م بیت المقدس را تسخیر کردند. «گودوآدوبویون» (1) بعد از تصرف قدس در گزارش خطاب به پاپ* نوشت: «اگر میخواهید بدانید با دشمنانی كه در اورشلیم به دست ما افتادند چه معاملهای شد همین قدر بدانید كه كسان ما در رواق سلیمان و معبد، در لجهای از خون مسلمانان میتاختند و خون تا زانوی مركبها میرسید.»(2) زمین سنگی مسجد مانع فرو رفتن خون كشتهها میشد و فرمانده صلیبی در گزارش خود اغراق نكرده است. احتمالا گردن زدن هفتادهزار نفر از مردم شهر میتوانسته چنین منظرهای را به وجود بیاورد، ضمن اینكه شاهدان دیگری هم عینا ماجرا را همین طور نقل كردهاند به طور مثال در گزارش فرمانده سپاهیان صلیبی این گونه امده است
«... تقریبا ده هزار نفر مسلمان در معبد قتل عام شدند و هركس در معبد میرفت تا بند پایش خون میگرفت؛ از كفار(مسلمانان) هیچ كس جان به سلامت نبرد، حتی زنان و اطفال را كشتیم. پس از كشتار نوبت به غارت خانهها رسید، كسان ما چون از خون ریزی سیر شدند به خانهها ریختند و هرچه به دستشان افتاد ضبط كردند. هر كس وارد خانهای میشد آنرا ملك طلق خود میشمرد، و این رسم چنان جاری و ساری بود كه گویی قانونی بود كه باید مو به مو رعایت شود.» این در حالی است که با بازپس گیری شهر توسط صلاح الدین ایوبی و رفتار مسلمانان با مسیحیان که در تاریخ نقل شده که هنگام ورود سپاه مسلمانان آزاری به احدی نرسید.
بین سالهای 1099 تا 1250 میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیان موفقیتی به دست نیاورند.
بهانه صلیبیون
در سال 1095 بیت المقدس، بدون هیچ گونه قتل و غارت به تصرف مسلمانان درآمد و بعداً پیروزی و حاکمیت مسلمانان بر اسپانیا و مسیحیان غربی که تا مدّت مدیدی به گسترش فرهنگ دینی، اقتصادی و تجارت مسلمانان در اروپا انجامید، درچند سدة بعد، واکنش جدّی پادشاهان و سرمایهداران مسیحی را برانگیخت.
از آن جا که اکثریت ساکنان مغرب زمین را مسیحیها تشکیل میدادند، برای جذب مردم به جنگ علیه مسلمانان مشرق زمین، لازم بود جنگها به گونهای مقدّس جلوه داده شود، بنابراین بین پادشاهان و سرمایهداران مسیحی از یک طرف و اربابان کلیسا از جانب دیگر، توافقی صورت گرفت که نتیجة آن صدور فرمان یک جنگ مذهبی با نام مذهب کلیسا علیه اسلام و مسلمانان بود; به این دلیل، این جنگها، جنگهای صلیبی نامیده شدند.
اگر چه به ظاهر جنگهای صلیبی از انگیزههای مذهبی برخوردار بود، اما انگیزههای اصلی و پشتوانههای نامرئی این جنگها، توافق قدرتهای سیاسی، اقتصادی و مذهبی غرب علیه مسلمانان بود.
نخستین، جنگهای صلیبی در خلال سالهای 473ـ477 هجری روی داد که لشکریان صلیبی، شکست سختی از نیروهای منظم و با انضباط ترکان خورده و تارومار شدند.
آخرین مرحله از جنگهای صلیبی در خلال سالهای 595ـ669 هجری روی داد.
و بالاخره جنگهای صلیبی، طی دو قرن، به صورت هشت جنگ به طول انجامید که در نهایت صلیبیها مجبور به عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی شدند و به خواستههای اولیه نرسیدند)
• تصرف انتاكيه به دست صليبيون
صلیبون در لشکرکشی اول خود به خاور میانه، سوم ژوئن سال 1098 شهر انتاکیه (آنتیوخ Antioch) را در سوریه تصرف و ویران کردند. آنان در سر راه خود به فلسطین و تصرف بیت المقدس به انتاکیه رسیده بودند. انتاکیه که اینک بیش از 30 هزار جمعیت ندارد در آن زمان شهری چندصدهزارنفری بود. این شهر در سده سوم پیش از میلاد توسط سلوکوس یکم جانشین اسکندر در بهترین نقطه شرق مدیترانه ساخته شده بود و بیشتر ساکنان اولیه آن مقدونی و یونانی تبار و یا یهودیان بودند.
سالشمار
1071 م
ترکان مسلمان سپاهیان مسیحی امپراتوری بیزانس را در «جنگ منزیکرت»، در ترکیه کنونی، شکست دادند. مسلمانان برای تسخیر مجدد سرزمین فلسطین به جنگ ادامه دادند و پیروز شدند. و مدتهای مدیدی بیت المقدس را در اختیار خود داشتند.
1095
در «کلرمون»، واقع در فرانسه، پاپ اورین دوم از مردان در خواست میکند تا سپاهی علیه ترکان مسلمان تشکیل دهند و شهر بیت المقدس (اورشلیم) را مجدداً تسخیر کنند.
آوریل 1096
یک راهب فرانسوی به نام پیتر هرمیت (پی یر معتکف) هزاران کشاورز را سازماندهی و فرماندهی کرد که بعدا به اسم سپاه صلیبی مردمی معروف شدند.
اگوست 1096
هنگامی که پیروان پیتر هرمیت که به اندازه کافی مجهز نبودند، به آسیای صغیر رسیدند از سوی ترکان مسلمان مورد هجوم قرار میگیرند. در همان سال، سپاهی از شوالیهها و اشراف بهعنوان اولین سپاه منظم صلیبی از «لوپویی» واقع در فرانسه، حرکت کردند.
ژوئن 1099
بعد از سفری خطرناک که حدود سه سال طول کشید، صلیبیان به نواحی اطراف بیت المقدس رسیدند.
ژوئیه 1099
بعد از محاصرهای کوتاه، صلیبیان بیت المقدس را تسخیر و اهالی شهر را قتل عام کردند. آنها مسلمانان و یهودیان را با هم کشتند. یهودیانی که در کنیسههای خود پناه گرفته بودند زنده زنده سوزانده شدند.
1119
صلیبیان شهرهای مسیحی نشین جدید در سرزمین مقدس بنا کردند. دو گروه شوالیه جدید به نامهای «تمپلار» و «هاسپتیالرز»، تشکیل داده شد. این شوالیهها در عین حال راهب نیز بودند. آنها در مقابل حمله مسلمانان، از مهاجران مسیحی که به سرزمین مقدس میآمدند، محافظت میکردند.
1142
مهاجران از مسیحیان در سرزمین مقدس مستقر میشوند. آنها شروع به ساخت «قصر شوالیه ها» در سوریه کردند. انبارهای زیرزمینی این قصرهای با شکوه ذخیره غذایی و سلاح را برای یک محاصره پنج ساله در خود جای میدادند.
49- 1147
دومین گروه صلیبیان، به فرماندهی لوئی هفتم پادشاه فرانسه و کنرادسوم، پادشاه آلمان، برای تسخیر بیت المقدس حرکت کردند. بعد از شکست در تسخیر شهر مسلمان نشین دمشق، دومین جنگ صلیبی تمام شد.
1181
صلاح الدین ایوبی جنگجوی مسلمان پادشاه مصر میشود.او یکی از سرداران کرد و از دلاوران ایرانی و مسلمان جنگهای اسلامی با صلیبیون بود.صلاح الدین در سال ۱۱۳۶ میلادی در تکریت واقع در ساحل دجله و شمال سامره از پدر و مادری کرد به دنیا آمد. او خدمات خود را در خدمت اتابک زنگی ازدست نشاندگان سلجوقیان در شامات شروع کرد که بعدها در مصر جانشین وی گردید. فرزند اتابک زنگی یعنی نورالدین پس از مدتی صلاح الدین را به همراهی عمویش شیرکوه عازم مصر گرداند تا متحد اولین فرمانروای مصر را که شاهوار نام داشت در مقام خود حفاظت نماید که به وسیله یکی از رقبای خویش در مصر طرد شده بود مصر در این زمان تحت فرمانروایی یکی از خلفای فاطمی به نام ابو محمود عبدالله بود شیرکوه و صلاح الدین مجبور بودند که با او حسن سلوک داشته باشند.از طرفی صلیبیون فهمیده بودند که اتحاد مصر وشامات برای آنها خطرناک خواهد بود به همین خاطر به شام حمله بردند که صلاح الدین انها را سخت به عقب راند و شکست داد. بعد از مرگ نورالدین زنگی، صلاح الدین حاکم آنجا شد و آغاز به بسط قدرت خود نمود او حکومت خود را تا ایران گسترش داد و حجازویمن و نوبه و الجزیره را نیز به تصرف درآورد و در حرکت بعدی اورشلیم را از دست قوای صلیبی بیرون آورد. صلاح الدین شجاعانه در نبردی با ریچارد شیردل آنها را مجبور به ترک قسمتهای زیادی از خاک فلسطین نمود. این سردار دلیر بعد از سالها مبارزه و مقاوت در برابر تمامی دشمنان در سال 1193 در دمشق وفات یافت. و بعد از مرگش امپراتوری او میان فرزندانش تقسیم گردید.
ریچارد اول ملقب به ریچارد شیردل
(8 سپتامبر 1157 – 6 آپریل 1199)جانشین هنری دوم از 1189 تا 1199 پادشاه انگلستان بود.
پادشاه انگلیس.دوک نورماندی .کنت آنژو
او با وجود شجاعت ودلاوری بسیاردر میدان نبرد برای تقویت حکومتش در انگلیس هیچ کاری نکرد و در طول پادشاهی 10 ساله اش کمترازشش ماه رادر انگلستان بسپری کردو در طول زندگی خودباناکامی های فراوانی روبروگشت.او همچنین یکی از رهبران سومین جنگ صلیبی بود که به شکست انجامیدو خزانه به جا مانده از هنری دوم را به کلی تهی کرد.بعدادرهنگام بازگشت به وطن درآلمان به اسارت درآمدوبرایه آزادیش بیش ازدوبرابردرآمدسالانه خزانه داری انگلستان درخواست شدوپس ازآزادی به جنگی پرهزینه علیه پادشاه فرانسه فیلیپ دوم معروف به فیلیپ اوگوست(ستایش شده)دستزدکه حاصلی در پی نداشت.سرانجام این پادشاه ولخرج و ماجراجو در جریان محاصره قلعه ای درفرانسه در اثر اصابت تیری زهر آلود کشته شد.
بعد از صلاح الدین
افضل به حکومت دمشق رسید. عزیز در قاهره و ظهیر در حلب حکومت کردند بعدها حکومت آنها به روسای محلی منتقل شد. تنها حلب تا سال ١٣٩٠ در اختیار خاندان ایوبی (ایوبیان) قرار داشت.
توان قدرت و خصوصیات جنگی و جوانمردی صلاح الدین او را به عنوان یکی از قهرمانان افسانهای جهان اسلام درآورد به طوری که کردها از داشتن چنین فرزندی افتخار میکنند. او فرمانده نظامی بسیار ورزیدهای بود که سپاه اسلام را متحد کرد.
1187
سپاه صلاح الدین نیروهای صلیبی را در «جنگ حطین» در هم کوبید. قصرها و پایگاههای صلیبیها یکی پس از دیگری به دست صلاح الدین افتاد. او بیت المقدس را مجدداً تسخیر کرد.
92- 1189
سومین گروه صلیبیان به رهبری فلیپ دوم، انگلستان، در مقابل صلاح الدین قرار میگیرند و جلوی پیشروی او را میگیرند، اما نمیتوانند بیت المقدس را اشغال کنند. یک قرارداد صلح که در ارصوف در ارض مقدس امضاء شد. تسلط صلیبیان را در طول سواحل تضمین کرد. به زائران اجازه داده شد تا از بیت المقدس (اورشلیم) دیدن کنند. ریچارد شیردل در راه بازگشت به انگلستان بهوسیله دوک لئوپلد، فرمانروای اتریش، دستگیر و زندانی میشود. لئوپلد در ازای آزادی او باج هنگفتی طلب میکند.
1204
سپاهی که رهسپار چهارمین جنگ صلیبی گردید، هرگز به ارض مقدس نرسید، و به جای آن به قسطنطنیه حمله کرد. قسطنطینه پایتخت امپراتوری مسیحی بیزانس بود. صلیبیان شهر را غارت کردند و اهالی شهر را از دم تیغ شمشیرها گذراندند.
1212
در این سال یک پسر بچه چوپان به نام استفهان، در نزدیکی «واندوم» در مرکز فرانسه، یک سپاه صلیبی از بچهها را به سمت بیت المقدس فرماندهی و راهنمایی کرد. او اعتقاد داشت که کودکان میتوانند به جای زور از عشق برای شکست دادن مسلمانان استفاده کنند ودر حدود 30000 کودک از شهر «مارسی» در جنوب فرانسه، عازم بیت المقدس شدند. تعداد زیادی از کودکان در مسیر سفر جان دادند و بعضی از آنها به عنوان برده فروخته شدند. نتیجه جنگ صلیبی کودکان فاجعه بود.
22-1217
پنجمین سپاه صلیبی در تسخیر مصر ناکام میماند.
29-1228
ششمین سپاه صلیبی، به رهبری امپراتور مقدس روم، فردریک دون، دوباره بیت المقدس را به عنوان بخشی از قرار داد موقت صلح با مسلمانان، اشغال میکند.
50- 1248
هفتمین سپاه صلیبی، به رهبری لوئی چهارم (سن لوئی) پادشاه فرانسه، به مصر حمله میکند. نتیجه این جنگ صلیبی که طی آن لوئی چهارم اسیر میگردد، فاجعه آمیز بود.
1291
مسلمانان شهر عکا، آخرین منطقه تحت نفوذ صلیبیان در ارض مقدس، را فتح میکنند. این پیروزی به جنگهای صلیبی پایان بخشید. صلیبیان با طعم زندگی مرفه و آسایش جدیدی که در سرزمین مقدس چشیده بودند از فلسطین به خانه هایشان در اروپا باز میگشتند.
آثار جنگهای صلیبی
مردم اروپای غربی دریافتند که جهان بسیار بزرگتر از دایره دید آنان است و از این رو، عده ای به سفرهای اکتشافی روی آوردند.صنایع و بازرگانی نیز به مراحل جدید و پرسودی رسید و افزایش دانش موجب بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی شد، چنان که، بسیاری از تاریخ نگاران، دوره پس از جنگهای صلیبی را آغاز واقعی تجدد و نوآوری فرهنگی دانسته اند که در قرن پانزده و شانزده به حد اعلای خود رسید.
• تمدن خاور نزدیک که در ابتدای جنگهای صلیبی برتر از تمدن اروپا بود، پس از اولین برخورد، اروپاییان نه تنها با آن تمدن آشنا شدند، بلکه افزون بر اخذ آن در تکامل آن نیز کوشیدند.
لوت (عود)
شوالیههایی که از جنگهای صلیبی در خاور میانه باز میگشتند، ره آوردهای فراوانی را از سرزمینهای عربی با خود به اروپا آوردند که یکی از این ره آوردها ساز عود میباشد. موسیقی نواخته شده با ساز عود، در دربار پادشاهان قرون وسطی محبوبیت خاصی به دست آورد. آهنگهای عود روی سیمهای پنج جفتی سازعود نواخته میشد.
شکر و ادویه
در اروپای قرون وسطی، از عسل برای شیرین کردن غذاها و نوشیدنیها استفاده میکردند. صلیبیان نیشکر را به خانه بردند. قند و شکر به عنوان اشیاء گرانبها، در گنجینهها نگهداری شد و فقط در مناسبتهای مخصوص مورد استفاده قرار میگرفت. صلیبیان همچنین ادویه جاتی مثل فلفل سیاه، دانههای خشخاش (تخم خشخاش)، سیر و همچنین میوههای خشک شده و لیمو را با خود به اروپا بردند. دولت شهر و نیز، در شمال ایتالیا، در زمینه واردات مواد غذایی جالب توجه و جدید از خاورمیانه شکوفایی خاصی پیدا کرده بود.
بهداشت و طرز لباس پوشیدن
صلیبیان همچنین روی زندگی ثروتمندان قرون وسطی اثر گذاشتند. در گرمای سرزمین مقدس، صلیبیان لباسهای سبک تر و گشادتر پوشیدند و دمپایی به پا کردند. در آب و هوای داغ خاورمیانه سربازان مجبور بودند بیشتر خود را بشویند، که این کار با استفاده از صابونها و عطرهای محلی صورت میگرفت. هنگامی که آنها به خانههای خودشان در اروپا بازگشتند، عادت حمام کردن را ادامه دادند. آرایش موهای اروپایی هم از آرایش موهای مسلمانان تأثیر گرفت. اولین گروه صلیبیان موهای خود را کوتاه نگاه میداشتند تا کلاه خودهای خود را به راحتی بر سر بگذارند. صلیبیان بعدها به پیروی از شرقیان، موی خود را بلند میکردند و مجعد میساختند و آن را با حنا رنگ میکردند.
پارچههای بسیار زیبا
پارچههای زیبای بافته در سرزمینهای اسلامی، در اروپای قرون وسطی با استقبال عمومی روبه رو شد. پارچههای نخی نرم، مثل چیت و موصلی و تور بافته شده در غزه را، خانمهای اروپایی بهعنوان مقنعه یا روبند ازکلاههای زیبایشان میآویختند. حریر گلدار و خوشرنگ دمشقی، پارچه پر طرفدار دیگری بود که صلیبیان از خاورمیانه به ارمغان میبردند. مسلمانان فرشها و قالیچههای رنگی میبافتند که صلیبیان با خود به کشورشان میبردند.
قالیچههای ایرانی
بعد از جنگهای صلیبی فرشها و قالیچههای ایرانی کف اتاقها ورودی مبلهای خانههای قرون وسطی را پوشاند. پیش از آن برای پوشش کف اتاقها از بوریا استفاده میشد
.
آلات موسیقی
بعد از جنگهای صلیبی، ترویدورها، نغمه سرایان دربار از پادشاهان اروپای قرون وسطی، آوازهای خود را با نوای ساز عود Lute همراه ساختند. این ساز دارای پنج رشته سیم بود و از سرزمینهای اسلامی به اروپا برده شد.
عینک
صنعتگران مسلمان اطلاعاتی را که درباره اعضای بدن انسان داشتند، با تخصص شیشه سازان ترکیب کردند وانواع عدسیهای طبی را برای عینک ساختند. صلیبیان از این تخصص برای ساخت عدسی استفاده کردند و در اوایل قرن چهاردهم، عینکهای مطالعه با عدسیهای محدب در یک کارخانه در ونیز ساخته شدند.
سفر به بیت المقدس
نخستین گروه از جنگجویان صلیبی از راه خشکی به اسرائیل سفر کردند. آنها از مجارستان عبور کرده و مستقیم از میان قسطنطنیه گذشتند و بعد به ارض مقدس (سرزمین فلسطین) پا گذاشتند. کشتیهای آنها استحکام لازم را نداشت و قادر به سفر دریایی نبودند. اما بعدا جنگجویان صلیبی از راه دریا و از طریق مدیترانه به بیت المقدس سفر کردند.
سفر جنگجویان صلیبی
سفر به سرزمین مقدس، چه از راه دریا چه از راه خشکی، طولانی و مخاطره آمیز بود. اولین گروه از جنگجویان صلیبی بعد از 3 سال به بیت المقدس رسیدند.
دانشهای ایرانیان و اعراب
صلیبیان علوم اسلامی را در شمال اروپا منتشر ساختند علوم جدیدی را که صلیبیان با خود از شرق به اروپا بردند همه چیزرا از دریانوردی و فیزیک نور گرفته تا حسابداری و معماری، دستخوش تغییر ساخت. برای مثال، روش شمارش از 0 تا 9 (دستگاه دهدهی) که مسلمانان آن را از هندیان فرا گرفته بودند، در نتیجه جنگهای صلیبی به اروپا راه یافت. بطور وسیعی مورد استفاده قرار گرفت.
جذام
نتایج جنگهای صلیبی همیشه پر سود نبود. بیماریهایی مانند جذام، مرضی که روی پوست و اعصاب بیمار اثر نامطلوب میگذارد، به علت جنگ و عدم رعایت بهداشت شیوع پیدا کرد. این بیماری شکل ظاهری بیمار را تغییر میداد و افراد جذامی در جوامع قرون وسطی از جامعه طرد میشدند. جذامیان فقط مجاز بودند در «جذامی خانه ها» که در خارج از دیوارهای شهرها قرار داشتند، سکونت کنند. هنگامیکه افراد جذامی میخواستند از یک «جذامی خانه» به «جذامی خانه» دیگری بروند، مجبور بودند که با خود زنگهایی را حمل کنند و مرتب آن را به صدا در آوردند تا بدینوسیله به دیگران اعلام خطر کنند که افراد مبتلا به جذام در حال عبور هستند.
پیوست
درباره بیت المقدس
حرم الشریف» محدودهای است در گوشه شرقی بیت المقدس كه مسجد الاقصی و قبه الصخره در آن قرار دارند. گذشته از آن كه خیلی راحت نمیتوان فهمید كه مسجد القصی به تمام ناحیه حرم گفته میشود یا به قسمتی از آن، آنچه را كه امروز مسجدالاقصی میخوانند در ناحیه جنوبی حرم قرار دارد. به بقیه حرم نیز صحن مسجدالاقصی گفته میشود و مورخان قدیم هم هنگامی كه از مسجدالاقصی نام میبرند، مقصود اكثر آنها تمام حرم است. مسجدالاقصی برخلاف زمین شهر، زمینی هموار و مسطح دارد. چهار طرف آن را دیوار كشیدهاند و مقامها، محرابها و قبههای بسیاری در آن است كه بسیاری از آنها منتسب به پیامبران میباشد. ارتفاع حرم نسبت به اطراف آن بیشتر است (میگویند كه این بلندی قله كوهی به نام «موریا» است) و سلیمان به غیر از صخرهای كه در وسط حرم قرار دارد و حالا رویش را گنبد زرد رنگ معروف پوشانده، قله را مسطح كرده و ساختمان حرم را آغاز كرده بود: «خدا پدرم داوود را فرمود خانهای بنا كند و او به جنگها گرفتار بود، پس خدا به او وحی فرمود كه پسرت سلیمان خانه را به نام من خواهد ساخت.»
بیت همیقداش دوم (آنچه که کورش برای یهود در این محل بهجای معبد سلیمان ساخت) به دست رومیها خراب شد تا اینكه ایلیاء (4) در زمان خلیفه دوم توسط مسلمانان فتح شد و نامش شد «بیت المقدس». اینكه در آن زمان در محل حرم بنایی وجود داشت یا نه و كیفیت آن را نمیدانیم. در ترجمه کتاب محمد جریر طبری آمده است: «آیه اسراء برای مكانی نازل شد كه اینك بین دیوارهای حرم شریف در قدس محاط است. و خداوند آنجا را برای پرستش بندگان اختصاص داد. آن موقع در آن محل بنایی موسوم به مسجدالاقصی و مسجد صخره یا سایر بناهای موجود در صحن مسجدالاقصی وجود نداشت، فقط در آیه اسراء از مسجد نام برده شده زیرا كه مكان پرستش و عبادت بوده است».
سنگ بنای اولیه آنچه در وسط حرم قرار دارد و امروزه «قبهالصخره» نامیده میشود و همین طور بنای پایینی آن، مسجدالاقصی، در دوره عبدالملك خلیفه اموی گذاشته شده است. ماجرا از این قرار بود كه عبدالله بن زبیر که هوای خلافت به به سرش زده بود علیه خلیفه شورید و بر حجاز مسلط شد. چندی گذشت عبدالملك مردم شام را از حج بازداشت. او میترسید عبدالله در سفر حج از شامیان بیعت بگیرد، كاری كه سالهای قبل انجام داده بود. وقتی صدای اهل شام بلند شد كه چرا ما را از این سفر واجب بازمیداری، عبدالملك به فكر این افتاد كه موقتا جایگزینی برای حج درست كند و این حدیث نبوی را برایشان خواند كه «لاتشد الرحال الا تلاثه مساجد، المسجدالاحرام، و هذا مسجدی و المسجد الاقصی» سفرها كامل و استوار نمیگردد مگر به سه مسجد، مسجدالحرام، این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجدالاقصی. بعد قبهای بالای صخره روی یك هشت ضلعی درست كردند و میگویند هزینه بنا خراج هفت سال مصر بوده است. بعد هم مسجدی در پایین حرم ساختند به اسم مسجدالاقصی. ساخت این دو بنا مربوط میشود حدودا به سال 70 هجری. این كه بدانیم قبله اول كدام قسمت حرم بوده است شاید هم چندان مهم نباشد، عدهای مسجدجنوبی حرم و برخی صخره را قبله اول میدانند، همان سنگی كه محل شروع سفر آسمانی حضرت رسول (ص) است. ناصرخسرو در سفرنامه خود نوشته است: «از برای سنگ صخره كه آنجا بوده است مسجد را همه آنجا ساختهاند و این سنگ صخره همان است كه خدا عزوجل موسی (ع) را فرمود تا آنرا قبله سازد، چون این حكم بیامد موسی (ع) آنرا قبله كرد تا به روزگار سلیمان (ع) كه چون قبله صخره بود مسجد را در گرد صخره بساختند چنانكه صخره در میان مسجد بود و محراب خلق، تا عهد پیغمبر ما همان را قبله میدانستند...»
هنگامی كه موسی (ع) قوم خود را از مصر بیرون آورد و در بیابان «تیه» اقامت كردند خداوند به موسی فرمان داد تا قبهای از چوب اقاقیا بسازد با اندازههایی كه از طریق وحی تعیین شده بود و تابوت عهد را در آن قرار دهد و قربانگاهی برای ذبح تعبیه نماید.
بنیاسرائیل قبه را در میان خیمههای خود قرار دادند و به طرف آن نماز خواندند و در مذبح جلو آن، قربانی كردند. هنگامی كه یوسع، كسی كه بعد از موسی، بنیاسرائیل را از سرگردانی چهل ساله بیابان «تیه» نجات داده بود درگذشت، قبه را به شهر «شیلو» از آنجا به «نوف» و بعد به كنعان بردند.
تا اینكه داود به پیامبری رسید و قبه و تابوت عهد را به بیتالمقدس برد كه البته این نبود مگر با جنگهای فراوان.
سه دین آسمانی در این محل تلاقی كردهاند و اینجا شده است از مهمترین جاهای روی زمین. از تمامی آن روزهایی كه بر این سرزمین گذشته است بعضی وقایع هیچ وقت فراموش نمیشوند از گردن زدن هفتادهزار نفر در بیت المقدس توسط صلیبیها تا قرن حاضر. جنگ براق و كشته شدن هزاران نفر مسلمان و كشتارهای دیگر توسط یهودیان. مسلمانان برای این سرزمین كشتههای زیادی دادند. حضرت سلیمان به فرمان خدا در این مكان معبدی ساخت و اینجا برای یهود مقدسترین مكان شد. عیسی (ع) در این مكان به عبادت میایستاد و اینجا برای مسیحیان مقدس شد و مسلمانان. پیغمبر خاتم (ص) آن شب كه از مكه به بیتالمقدس آمدند، از ناحیه جنوب غربی حرم وارد مسجدالاقصی شدند، مركب ایشان به نام «براق» در این مدخل متوقف شد و از آن به بعد دیوار منتهی به آن را دیوار براق گفتند. همان دیواری كه یهود به آن «ندبه» میگوید.
اگر گهواره حضرت عیسی و عبادتگاه مریم در اینجا نبود، اگر محراب عبادت زكریا اینجا نمیبود، اگر اینجا عبادتگاه حضرت داود و سلیمان و مركز خلافت آنان نمیبود اگر حضرت یعقوب قدم در این مكان نگذاشته بود و خیلی اگرهای دیگر، برای ما همین كه اینجا قدمگاه حضرت رسول بوده است كافی است تا هیچ وقت چشم خود را بر این مكان مبندیم. این قصر بهشتی (7) سومین مسجد مقدس مسلمانان است.
پایان