این روزا یکی از بحثهای داغ اینترنتی جنگهای ایران و یونان و نمایش فیلم 300 تو سینماهای آمریکاست. فیلمی که از رو یه داستان مصور ساخته شده و بیشتر استناد این فیلم به وقایعی که تاریخ نگار یونانی هرودوت اونا رو از جنگ بین ایران و یونان نقل کرده.این مطالب رو چند وقت پیش تو یه وبلاگ دیده بودم و نگهشون داشته بودم برا روز مبادا. امروز شاید روز مبادا باشه.

هرودوت(425-485 پیش از میلاد)بزرگترین تاریخنگار جهان باستان است که او را پدر تاریخ نیز دانستهاند. هر چند در نگارش نبردهای ایران و یونان از همزبانان یونانی خود پشتیبانی میکند، بخش مهمی از تاریخ باشکوه ایران باستان از نوشتههای او یا به کمک آنها شناخته شده است. شناخت کنونی ما از ملتهای کهن دیگری مانند بابلیها، مصریها، فینیقیها، نیز تا اندازهی زیادی از نوشتههای او به دست آمده است. به نظر میرسد او نخستین کسی باشد که واژهی هیستوری(History) را به معنای تاریخ به کار برده است.
پارسها از نظر هرودوت
بخش زیادی از تاریخ هرودوت به پارسها و مادها و ملتهای زیر فرمان آنان اختصاص یافته و نقطه اوج تاریخ او ،شرح جنگهای ایران و یونان از داریوش تا آخر دوره خشایارشاه است. او در کتابش آرزو می کند که روزی آزادی یونان را ببیند و شاهد نابودی دیکتاتوری هخامنشی باشد. او ، به غیر از کوروش و داریوش همه شاهان هخامنشی را سبک سر و دیکتاتور خوانده است. در مورد مسایل جنگی بیشتر ازیونانیها طرفداری کرده است و می گوید که جنگ ایران و یونان در حقیقت جنگ بین دیکتاتوری آسیایی و دموکراسی یونانی بوده است و چنان چه ایرانی ها پیروز شوند، دیکتاتوری آسیایی بر تمدن هلنی غلبه خواهد کرد. او هنگامی که از شهر آتن سخن میگوید، از آزادی سیاسی مردم آن شهر به نیکی یاد میکند(جلد پنجم، بند 78)، اما به درستی نمیدانیم چرا او زندگی در مهاجرنشین توریوم را بر زندگی در آتن ترجیح میدهد.
هرودوت در معرفی سپاه ایران راه اغراق را پیموده است. میرزا حسنخان پیرنیا (مشیر الدوله) در تاریخ ایران باستان در مورد مبالغه گوییهای هرودوت در رابط با جنگ ایران و یونان مطالب زیادی دارد. او پیرامون شمار سپاهیان ایران که از تنگهی بسفور گذشته و خود را برای یورش به آتن آماده میکردند، به این مبالغهی هرودوت اشاره میکند که میگوید: `قشون ایران به دریاچهای رسید که پنج کیلومتر محیط آن بود و آب دریاچه برای سیراب کردن اسبان کفایت نمیکرد.` مشیرالدوله جواب می دهد که اگر بر فرض ژرفای آن دریاچه یک متر باشد، این دریاچه آن اندازه آبش زیاد خواهد بود که برای سیراب کردن بیش از یک میلیون اسب کافیست و حال آن که همهی سپاه ایران از سواره و پیاده بیش از 350 هزار نفر نبوده است. درواقع، تاریخ هرودوت در حکم گزارش یک خبرنگار جنگی است که گاهی خبری را بدون تفسیر و اظهار نظر نقل میکند و گاهی هم راه مبالغه را در پیش میگیرد.
او دربارهی ویژگیهای رفتاری بزرگ پادشاه هخامنشی، کورش بزرگ، مینویسد:`کوروش مانند پدری مهربان و رئوف است که برای مردم کار میکند.` سپس اضافه می کند: ` او مردی ساده، جفا کش، بسیار عالی همت، شجاع و در فنون جنگ ماهر بود. او بود که ایالت کوچک پارس را به یک مملکت بزرگ تبدیل کرد .` در جایی دیگر میگوید که او با مردم به مهربانی و پدرانه رفتار میکرد و در جای دیگر او را `آقای آسیا` میخواند. او در داستان فتح لیدی به کوشش سپاهیان پارس، از این نوآوری کوروش یاد میکند که از شترها برای رم دادن اسبها سواره نظام لیدی بهره گرفت، چرا که بوی شتر باعث رم کردن اسب می شود.
هرودوت کمبوجیه را نخستین نمونه از پادشاهان ظالم شرقی میداند که به فساد گرایش داشته است و میگوید:` او شخصی تندخو، بیتاب ،عاجز از کف نفس، درنده خود بود. داریوش که نمونه بهترین حکم رانان شرقی است ، دلیر ، باهوش ، زیرک و در فن جنگ و صلح هنرمند و بنیان گذار و استوار کننده و وسعت دهنده امپراتوری بود. خشایار شاه پادشاهی ستم گر، ناتوان، طفلوار ولی بیرحم، خودخواه، سست عنصر و به آسانی تحت نفوذ درباریان بود.`
با این همه، او این رفتار پادشاهان پارس را میستاید که که فردی را برای یک گناه کوچک به مرگ محکوم نمیکنند و این که هیچ کدام از پارسها حق ندارد برای یک گناه کوچک یکی از افراد خانوادهی خود را مجازاتی جبرانناپذیر کند. آنها باید:` نخست خوب بیاندیشند و چانچه کاهای بد مقصر از خدماتش از حیث تعداد و شدت بیشتر باشد، آنگاه میتوانند تسلیم خشم و غضب شوند و او را مجازات کنند.`
درباره تعلیم و تربیت پارسها در زمان کوروش مینویسد:` پارسها میخواهند که از جوانان خود مردانی شجاع و پر تهور بسازند و داشتن فرزندان زیاد را در خانواده تشویق میکنند. همهی جوانان بایستی سوارکاری و تیراندازی را فرا گیرند. هر عملی که ارتکاب آن منع شده، صحبت کردن از آن نیز ممنوع است. به عقیده پارسها بدترین و ننگینترین کارها، دروغ گفتن و پس از آن قرض گرفتن است. استدلال آنها این است که کسی که قرض میکند، گاه مجبور است دروغ بگوید.`
او پیرامون بهداشت در میان پارسها میگوید:` پارسها مواد پاک مانند خاک و آب را آلوده نمیکنند. آنها در مجراهای آب، ادرار نمیکنند و آب دهان در آن نمیاندازند و دست روی خود را(در آنجا) نمیشویند و حتی اجازه نمیدهند که کسی چنین کند. بر عکس ما(یونانیها)، مجراهای آب را چندان گرامی نمیداریم.`
او وضعیت دین را میان پارسها و یونانیها مقایسه میکند و میگوید:` پارسها در زمینه دیانت از یونانیها متمایز هستند. آنها عادت ندارند که برای خدایان مجسمه بر پا کنند و یا معبد و قربان گاهی بسازند. برعکس، آنها کسانی را که چنین کنند به دیوانگی متهم می کنند و علت آن به نظر من آن است که آن ها هرگز مانند یونانیان خصوصیات بشری برای خدایان خود قایل نبودند.` او پیرامون مراسم دینی پارسها مینویسد که پارسها برای قربانی کردن برای خدایان به جای پاکی میروند و پس از جاری کردن نام خدا بر زبان به قربانی کردن جانور میپردازند. او مینویسد:` کسی که قربانی را به خداوند هدیه میکند، نمیتواند فقط برای خود دعای خیر کند و باید برای سعادت و خوشبختی پادشاه و همهی مردم پارس دعا کند.`
او پیرامون فرهنگ عمومی پارسها میگوید:`پارسها عادت دارند روز تولد خود را جشن بگیرند. در آن روز آنها حق خود میدانند که غذایی مطبوعتر از غذای روزهای دیگر بخورند. اعیان و اغنیا گاو یا اسب یا شتر و یا خری میکشند و آن را در پارچهای در اجاقهای بزرگی کباب میکنند. افراد بیچیز و فقیر به جانوران کوچکتر بسنده میکنند. پارسها به طور معمول غذای مقوی سنگین کمتر میخورند. بیشتر به غذاهای سبک علاقه دارند که همه را یکجا به سر سفره نمیآورند. از این رو، پارسها بر این باوراند که اگر یونانیها فقط برای جلوگیری از گرسنگی غذا میخورند، برای آن است که در پایان غذا چیز قابلی به آنها نمیدهند. در صورتی که اگر در پایان غذا چیز شایستهای برای آنان بیاورند، باز هم به خوردن ادامه خواهند داد.`
هرودوت دربارهی آداب برخورد اجتماعی در میان پارسها چنین میگوید:` هنگامی که دو نفر پارسی در کوچه با هم روبهرو میشوند، به جای آنکه به یکدیگر سلام بکنند، لبهای یکدیگر را میبوسند. اگر یکی از نظر جایگاه اجتماعی از دیگری پایینتر باشد، روی گونههای یکدیگر را میبوسند. اما اگر یکی از آنها از خانوادهای پست باشد، در برابر دیگری زانو بر زمین میزند و سجده میکند. آنها به اشنایان نزدیک خود بیشتر اهمیت میدهند و آنهایی که در فاصلهی دورتری زندگی میکنند، در درجهی دوم قرار میگیرند.`
هرودوت پیرامون یکی دیگر از ویژگیهای پارسها، یعنی تقلیدپذیری، مینویسد:` پارسها از همهی ملتهای دیگر جهان بیشتر استعداد اخذ عادتها و رسوم خارجیان را دارند. برای نمونه، چون آنها لباس مادها را زیباتر از لباس ملی خود دیدند، آن لباسها را پوشیدند` این تعریف از قوم پارس برخی از نویسندگان را بر آن داشته که تقلید ایرانیان از فرهنگ غرب را به تاریخ دراز آنها پیوند بدهند. اما باید توجه داشت که قوم پارس بخشی از قومهایی است که ملت ایران را ساختهاند. به علاوه، در همین داستانی که هرودوت بیان میکند، آنها از یک قوم ایرانی دیگر، یعنی قوم ماد، تقلید میکنند که پیشینهی تمدنی و فرهنگی کهنتری داشتند و دستکم 150 سال زودتر از پارسها به تمدن روی آورده بودند.
هرودوت از نگاه اندیشمندان
از فرهیختگان یونانی گرفته تا مورخین معاصر، از جمله ویل دورانت و آرنولد توینبی، هرودوت را پدر تاریخ دانستهاند. به بیان هنری اس. لوکاس، استاد تاریخ دانشگاه میشیگان، هرودوت شایستهی این لقب است، زیرا همهی اطلاعات بشر قرن بیستم از ملتهای مشرق باستان به ویژه، مادها، پارسها، بابلیها، یونانیها، ایتالیاییها، فینیقیها و مصریان مرهون کوششهای اوست. اگر هرودوت نبود، شامپلیون فرانسوی نمی توانست خط هیروگلیف را بخواند زیرا هرودوت اطلاعات پراکندهای از ملتهای کهن در کتابش به یادگار گذاشته است که همین اطلاعات باعث برانگیخته شدن حس کنجکاوی تاریخشناسان و باستانشناسان سدههای جدید و در نتیجه کشف بسیاری از حقیقتهای تاریخی سدههای باستانی آدمی شد.
راولینسن، باستانشناس انگلیسی، شیوهی بیان تاریخ هرودوت را در مقایسه با پیشینیان و همدورهایهای او بیمانند میداند و مینویسد:`مقایسهی سبک نگارش هرودوت با شیوهی نگارشی که در زمان او معمول بوده است، تفاوت بین او و دیگران را بهخوبی آشکار میکند و این تفاوت به اندازهای هویدا بوده که شیوهی تالیف او چونان شیوهای تازه جلوه نموده و خاوه ناخواه نام شریف پدر تاریخ را برای او به ارمغان آورده است.`
عباس اقبال، تاریخشناس ایرانی، ضمن اشاره به نادرستیهایی که در کتاب تاریخ هرودوت وجود دارد، از نقش او در کشف رازهای تاریخ ایران در زمان هخامنشیان یاد میکند و آن را بیش از هر چیز مدیون کتاب تاریخ هرودوت میداند. چرا که به نظر اقبال:` این کتاب در عهد هخامنشیان تالیف شده و مولف آن اهل سرزمینی بوده است که زیر فرمان ساتراپهای ایرانی اداره میشده است. از این رو، علاوه بر این که اطلاعات دقیقی دربارهی احوال اقوام ایرانی و پادشاهان مادی و پارسی و اخلاق و صفات و فضایل و درجهی تمدن ایرانیان باستان دارد، کلیددار کسانی شده است تا بتوانند خط میخی ایرانی را بخوانند و تاریخ واقعی ایران قدیم را کشف کنند.`
با این همه، هرودوت در میان تاریخنگاران پیشین وتاریخشناسان کنونی منتقدان جدی دارد. بسیاری از نویسندگان یونان باستان، مانند کتزیاس و پلوتارک، بهشدت از او انتقاد کردهاند و حتی او را به دروغگویی و تحریف رویدادهای تاریخی متهم کردهاند. رسالهای با عنوان`خبث طینت هرودوت` از نویسندگان یونان باستان برجای مانده است که بیشتر پژوهشگران او را به پلوتارک نسبت میدهند. از تاریخشناسان دورهی جدید، سایس انگلیسی نیز درستی نوشتههای هرودوت را به پرسش میگیرد و هرودوت را متهم می کند که از نوشتههای پیشینیان و نویسندگان دیگر به نام خود بهرهبرداری کرده است.
منبع:دانشنامه رشد