big-man نوشته شده:من سوال كردم ريشه هاي آغاز جنگ چي بود سما اومديد بحث اسلامي رو پيش كشيديد؟
ريشه هاي آغاز جنگ جهاني دوم تحقير بيش از حد آلمان پس از جنگ جهاني اول بود......آلمان كه در آن زمان بسيار در خم شكسته بود ناگهان شاهد ظهور نجات دهنده اي شد كه حرفهايشان را درك ميكرد و فكر كردند كه او ميتواند روياي رايش را به حقيقت برساند....اما افسوس......
من که فقط به این بحث خاتمه دادم!
اما درست میگی بحث خیلی منحرف شده بود.
غیر ممکن است که در نهایت آنچیزی نشویم که مردم فکر می کنند هستیم. ژولیوس سزار
با سلام خدمت تمامی دوستان بزرگوار انسان برای آن بوجود آمده است تا برای آیندگان خویش میراثی ماندگار به یادگار بگزارد میراثی که باعث اعتلای بشریت شود همانطور که خداوندگار خواسته است حال ببینیم که چه میشود که بشر در راهی میرود که شنیعترین مسیر را که همانا کشتن دیگر نفوس است . آیا تمامی انسانها جانیند؟ آیا تمامی نوع بشر زاده شیطانند؟ آیا انسانها تماما خواهان جنگند و یا در حالت دفاع از حقوق خویشتنند؟ خب میبینید که پرسشها بسیارند ولی پاسخها بسیار اندک. شناخت جغرافیای انسانی و تاریخ آن بسیار پراهمیت است. شناخت و آگاهی از این مطلب بسیار مهم زمانی اهمیت خود را بیش از پیش نمایان می نماید که زمانی قابل تامل را مد نظر قراردهیم. ابتدای قرن بیستم است هنوز اداب و رفتارها و علایق جامعه کششی عمیق و ژرف به سمت گذشته دارد.هنوز مفهوم کشور آنطوری که ما در حال حاظر آنرا میشناسیم وجود ندارد . هنوز مردم رفتارهای قبیله ای دارند خود را در حصار قوم خود ایمن میبینند.به یکباره همه چیز تغییر پیدا می کند باید از قبیله های دیگر که در سرزمینشان وجود دارند و فقط هم زبان هستند طلب همکاری برای حفظ قومیت خود و سرزمینی که در آن هستند نمایند به ظاهر چیزی برای ترس وجود ندارد چرا که مردمی که از آنها باید حراس داشته باشند مردمانی با رفتارهای مشابه در سرزمين دیگرند که فقط در سالیان گذشته با هم یا به صورت کاملا صلح آمیز زیسته اند ویا اگر مشکلی بوده مثلا برای نهر آب و یا مرتعی برای چرای حیواناتشان بوده است. اینبار بحث از حمله یک قوم و قبیله به دیگری برای کسب سود ناچیز نیست اینبار دشمنان خواستار قبول آنها به عنوان قوم برترند و حاکمان جدید این یعنی از بین رفتن همه چیز. زمان به جلو تر می آید کم کم رفتارها تغییر بیشتری میکند. شهر ها بزرگتر و به همان اندازه پر رونق تر شده اند . کشور به معنایی جدید در حال شکل گیری است صنایع به وجود آمده اند.حال انسانها در انديشه کسب منافع بیشتر برای نفوس خویش و همچنین برای دست اندازی به دیگر کشورها برای حفظ و ادامه حیات خویشند.راهی نیست همه در این فکرند پس یا باید تحت فرمان بود و یا فرمان راند .جنگ جنگ تنها چاره است.باید به هرشکل از حیات خود دفاع کرد یا برای فرمان راندن یا از بین رفتن.مسیر یک طرفه است راه بازگشتی نیست. اما باید چه کاری انجام داد.منتظر ماند تا به زمان حمله یا خود پیش دستی نموده و بر دشمن حمله برند.بهترین دفاع حمله است پس حمله میکنند و جنگ آغاز میشود. همیشه انسانها بخاطر چیزهای کم امیت به ستیز با یکدیگر بر میخیزند اما این تمام ماجرا نیست و پس پرده اهدافی بس مهمتر نهفته است. در سال 1914 مرگ یک ولیعهد باعث شروع ظاهری جنگ بود اما وقتی به علل آن پس از رخداد حادثه مینگریم میبینیم که اروپای آن وقت منتظر چنین حادثه ای برای انفجار بوده است. در 1913 کاملا جنگ آغاز شده بود اما کسی به رفتارهای دولتهای جدید در بالکان به عنوان سرآغاز جنگ نگاهی نمی اندازد وفقط از آن بعنوان دفاع مقدس آزادی چند ملیت در برابر جبر زمانه یعنی امپراطوری عثمانی یاد می شود. شروع دهه 30 م است اروپا 23 سال است که به ظاهر در خواب پس از جنگ اول است اما رخدادها فروان.فرانسوی ها به منطقه سار وارد میشوند اتریشی ها هم برای کسب سرزمینهای جدید وارد معرکه شده اند لهستانیها که پس از 126 سال مجددا دارای کشور شدهاند از این آب برای خود شکاری دندانگیر می خواهند .بهترین راه فشار بر دولت ضعیف منطقه تحت فشار قرار دادن مردمی است که از آن قوم در اختیار دارند. چون این کشور را یارای مقابله نیست باید هزینه مهمان نوازی آنها بپردازد و چون یارای پرداختی نست پس باید منطقه ای را واگزار نماید تا بلکه جبران کارهای میزبان باشد. اما همه وقت اینگونه نمی ماند مردمی برای نجات فامیل خویشاوندان و هممیهنانشان برمیخیزند . جنبش آغاز میشود شوری دوباره در حال جوشش است ندای دفاع می آید.جنگ در راه است . پایان قسمت اول ادامه دارد.
