تهاجم به روسيه .....؟؟؟؟؟؟اشتباه هيتلر؟؟؟؟؟؟؟

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست

هيتلر با تهاجم به روسيه مرتکب اشتباه شد؟؟؟؟؟؟

بله
14
88%
خير
2
13%
 
مجموع رای گیری: 16

Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1118
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۳۸۶, ۳:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: ايران....از خزر تا خليج هميشه فارس
سپاس‌های ارسالی: 1224 بار
سپاس‌های دریافتی: 1160 بار
تماس:

تهاجم به روسيه .....؟؟؟؟؟؟اشتباه هيتلر؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط big-man »

امضای قرار داد عدم تجاوز ميان آلمان نازی و شوروی (در ۱۳۱۸ هـ‌ش) در مسکو. دو کشور متعهد شدند که به مدت ۱۰ سال به خاک یکدیگر حمله نکنند، ولی آلمان ۲سال بعد (در جنگ جهانی دوم) با حمله به شوروی این قرار داد را نقض کرد.

- حمله آلمان نازی به استالينگراد شوروی (در ۱۳۲۱ هـ‌ش) همزمان با بمباران اين شهر با ۶۰۰ جنگنده بمب افکن آلمانی که حدود ۴۰ هزار نفر تلفات داشت، اين حمله ۶ ماه طول کشيد و به شکست نيروهای هيتلر انجاميد.
در هجدهمین کنگره حزب کمونيست شوروی در ماه مارس ۱۹۳۹، ليتوينوف تمام تلاشش رو مبنی بر نزديک شدن شوروی به غرب (در مقابل آلمان) کرد. در آن کنفرانس که چراغ سبزی به هيتلر شد، استالين درست عکس نظر وزير خارجه خود، گام برداشت و انگلستان و فرانسه را به عنوان اينکه "سعی می کنند محیط سیاسی را مسموم نمایند و بدون هیچ اساس و دلیلی، بین آلمان و شوروی اختلاف بیندازند" مورد حمله قرار داد. ريبن نروپ (وزير خارجه هيتلر) اين علامت را متوجه شد و آمادگی آلمان را برای امضای يک قرارداد دوستی و عدم تجاوز با شوروی اعلام نمود. مانع اصلی اين نزديکی، ليتوينوف (وزیر خارجه شوروی) بود، که استالين در ماه مه ۱۹۳۹ او را از کار برکنار کرد و مولوتف را با حفظ سمت نخست وزيری، مامور سرپرستی امور خارجه و مذاکره با آلمانی‌ها نمود. مذاکرات مولوتف و ريبن تروپ، خيلی زود به نتيجه رسيد. در ۲۳ اوت ۱۹۳۹، اتحاد شوروی ِ استالين و آلمان ناسيونال سوسياليست (نازی) هيتلر، که در سراسر دهه ۱۹۳۰ رقيبان سرسختی بودند، پيمان هيتلر-استالين (عدم تجاوز آلمان-شوروی) را امضا کردند. در بخشی از اين پيمان آمده بود: «دو طرف ِ قرارداد، متعهد میشوند که از هر عمل خشونت آمیز، هر اقدام تجاوزکارانه و هر گونه حمله به یکدیگر، به تنهایی یا به همراه قدرت های دیگر، خودداری کنند» استالين دست آلمان را برای اعزام لشکر به اروپای غربی باز گذاشت. اين پيمان به هيتلر اجازه داد در سپتامبر ۱۹۳۹ به لهستان حمله کند. نيروهای شوروی نيز، (به‌دنبال نيروهای آلمان) از مرزهای شرق لهستان وارد اين کشور شدند، و در ۲۸ سپتامبر نيروهای آلمان و شوروی در مرکز لهستان به‌يکديگر رسيدند، و در یک موافقتنامه سری، (قرارداد دوستی و تعیین حدود مرزی آلمان و شوروی) لهستان را بين خود تقسيم کردند. استالين سال بعد، کشورهای بالتيک (استونی، لتونی، لیتوانی) را به خاک خود منضم کرد. پس از آن، استالين به فکر انضمام قسمتی از خاک فنلاند به شوروی افتاد، اما مارشال مانرهايم (رهبر فنلاند) ادعاهای استالين را رد کرد. در ماه نوامبر سال ۱۹۳۹ هواپيماهای شوروی، هلسينکی (پایتخت فنلاند) را بمباران کردند و سربازان سرخ حمله را آغاز کردند. فنلاندی‌ها مقاومت کردند و تلفات سنگينی بر آنها وارد شد، (ولی سرانجام پس از صد روز جنگ دربرابر نيروهای شوروی، عقب نشينی کردند. به‌موجب قرارداد صلحی که در ماه مارس ۱۹۴۲ بين دو کشور بسته شد، قريب ۲۵ هزار کيلومتر مربع از اراضی فنلاند به خاک شوروی منضم گرديد.) در طول سال ۱۹۴۰ نيروهای هيتلر کشورهای غرب اروپا را در نورديد و يکی پس از ديگری تحت اشغال خود در آورد. در نوامبر همان سال، به‌دنبال امضای يک پيمان اتحاد نظامی بين آلمان، ايتاليا و ژاپن، مولوتف (نخست وزیر و وزیر امور خارجه شوروی) به برلين دعوت شد. هيتلر درباره امکانات همکاری بين اتحاد سه‌گانه و شوروی، و تقسيم جهان به مناطق نفوذ، با وی صحبت کرد. مولوتف پاسخ قطعی به پيشنهادات هيتلر را به مراجعت به مسکو و کسب موافقت استالين، موکول کرد. روز بيست و پنج نوامبر، مولوتف شرايط پيشنهادی شوروی را برای پيوستن به اتحاد سه‌گانه (که "محور" نامیده می‌شد) به سفير آلمان در مسکو، تسليم کرد. ولی هیتلر اين شرايط را نپذيرفت. چند هفته بعد، در ۱۸ دسامبر، هيتلر به ستاد فرماندهی نيروهای خود دستور داد طرح حمله به شوروی را (که به نام رمز "بارباروسا" معروف شد) تهيه کنند. هيتلر به ژنرال‌های خود دستور داد که مقدمات حمله رابرای اواسط سال بعد، فراهم کنند. در ماه آوريل ۱۹۴۱ سازمان‌های جاسوسی انگلستان، اطلاعاتی درباره تدارکات جنگی آلمان و نقل و انتقال نيروهای هيتلر به سمت شرق، به‌دست آوردند. چرچيل طی پيام محرمانه ای، به استالين هشتار داد که هيتلر درصدد آغاز يک تهاجم بزرگ عليه شوروی است، ولی استالين گمان می‌کرد که چرچيل درصدد اغفال او و وادار ساختن شوروی به پيشدستی در جنگ عليه آلمان است. چرچيل يک‌بار ديگر از طريق سفير انگليس در مسکو، تاريخ احتمالی حمله آلمان را به شوروی، به استالين اطلاع داد. استالين به اخطارهای مکرر توجهی نکرد. به گفته خروشچف درگزارش سری خود به کنگره بيستم حزب کمونيست شوروی، «استالين نه فقط به اخطارها و اطلاعاتی که از منابع ديگر، درباره تدارکات جنگی آلمان می‌رسيد، توجه نمی‌کرد، بلکه آن‌را از ديگران هم پنهان می‌کرد تا از ايجاد وحشت در ميان رهبران حزبی و دولتی و نيروهای مسلح جلوگيری کند.» استالين در ژوئن ۱۹۴۱، به سوچی (در ساحل دریای سیاه) رفت و مشغول استراحت شد. سحرگاه روز بيست و دوم ژوئن ۱۹۴۱ نيروهای آلمان در سرتاسر خطوط مرزی خود در خاک لهستان، همچنين در طول مرزهای رومانی با شوروی، و دريای بالتيک، دست به حمله گسترده ای عليه اتحاد شوروی زدند. در اين عمليات علاوه بر ارتش آلمان، سربازان رومانی و فنلاند، و يک واحد از سربازان ايتاليايی نيز در کنار سربازان آلمانی می‌جنگيدند. وقتی استالين سوم ژوئيه به کرملين بازگشت، نيروهای آلمانی، روسيه را در يک جبهه دو هزار کيلومتری، مورد تجاوز قرار داده بودند. تاريخ حمله نيروهای هيتلر به روسيه، بر حسب تصادف، نزديک به تاريخ حمله ناپلئون به روسيه بود. (ناپلئون در ۲۴ ژوئن ۱۸۱۲ به روسيه حمله کرد، و چهاردهم اکتبر به مسکو رسید.) نيرويی که در حمله هيتلر به اتحاد شوروی به‌کار گرفته شد، تا آن تاريخ سابقه نداشت. تعداد سربازان آلمانی در آغاز اين جنگ، قريب سه ميليون و پانصد هزار نفر، به همراه هجده هزار تانک، ده هزار فروند هواپيما، بودند (به همراه بيش از يک ميليون سرباز رومانيايی و فنلاندی). تا ماه دسامبر ۱۹۴۱ تعداد چهار ميليون سرباز ارتش سرخ با تجهيزات و وسايل جنگی (در سطج پايين‌تر) در برابر نيروهای مهاجم نتوانست از خود مقاومتی نشان بدهند. تانک‌های ارتش سرخ در اين تاريخ از ده هزار تجاوز نمی‌کرد و نيروی هوايی آنها هم با نيروی هوايی مجهز آلمان، قابل مقايسه نبود. استالين به شدت غافلگير شده بود.

او پیش‌بینی نکرده بود که پیمان ۱۹۳۹ (که آن را حاصل زیرکی خودش می دانست) از طرف دشمنی زیرک‌تر از خودش، شکسته شود. این دلیل ِ واقعی افسردگی شدید او در آغاز جنگ بود. این ارزیابی اشتباه بزرگ سیاسی او بود. او حتا پس از پایان جنگ، عادت داشت تکرار کند که «اِی، ما همراه آلمانی ها، شکست ناپذیر می بودیم!» اما او هیچ‌گاه اشتباهاتش را نپذیرفت.

سِوِتلانا آلیلویوا (دختر استالین)
به نوشته ميخائيل هِلِر و الکساندر نکريش
.Heller and Nekrich, Utopia in Power

هيتلر طی نطقی پس از آغاز حمله به خاک روسيه، گناه آغاز جنگ را به گردن طرف مقابل انداخت که «روس‌ها با وجود قرارداد دوستی و عدم تعرض، در تدارک حمله به آلمان بوده اند و طی چند هفته گذشته، به عملیات اکتشافی در خطوط دفاعی آلمان پرداخته و در چند مورد از خطوط مرزی عبور کرده اند» نيروهای آلمان به‌سرعت شروع به پيشروی در داخل خاک شوروی کردند. در پايان ماه اول، بيش از ۲۸۰ هزار کيلومتر مربع از خاک شوروی به تصرف نيروهای آلمان در امد. در ماه های دوم و سوم، پيشروی نيروهای آلمان کندتر شد، البته باز بيش از سيصد هزار کیلومتر مربع از خاک شوروی به تصرف سربازان آلمانی درآمد. بزرگترين پيروزی ها در جبهه جنوبی و منطقه اوکراين نصيب نيروهای آلمانی شد، شهر های بزرگی چون، کيف (مرکز اوکراین) خارکف و بنادر اوسا و سواستوپل سقوط کردند. نيروهای آلمانی در اواسط ماه نوامبر، در اين جبهه به شهر روستوف در شمال غربی قفقاز رسيدند. در جبهه مرکزی نيز نيروهای آلمانی پس از تصرف شهرهای اسمولنسک و کالينين در اوائل اکتبر به نزديکی مسکو رسيدند، و روز ششم اکتبر عمليات فتح مسکو را آغاز کردند. پيشروی نيروهای آلمانی در جبهه مسکو، استالين را به هراس انداخت و روز ۱۵ اکتبر، پايتخت شوروی به کوی بيشف (در يک‌هزار کيلومتری شرق مسکو) انتقال يافت. در جبهه شمال نيروهای آلمان پس از تصرف کشورهای ساحلی بالتيک و سرزمين های مجاور آن در خاک روسيه، تا بندر لنين‌گراد پيش رفتند، ولی در اين بندر با مقاومت سخت سربازان شوروی مواجه شدند. لنين‌گراد محاصره شد. حملات متقابل ارتش سرخ در اواخر نوامبر در جبهه جنوب آغاز شد و به‌تدريج کار بيرون راندن نيروهای آلمان (از خاک شوروی) را آغاز کرد تا در سال بعد، موفق شد به کلی آلمانی‌ها را از شوروی بيرون براند و بخارست، صوفيه، بلگراد، و سال بعد، ورشو، بوداپست و برلين را فتح کند. اشتباه محاسبه هيتلر این‌بود که تصور می‌کرد مخالفت انگليس و امريکا با کمونيسم، یا زمينه مساعدتری برای سازش او با غرب فراهم کند، يا حداقل امکان سازشی بين استالين و چرچيل، روزولت ضدکمونيست، وجود نداشته باشد. اما انگليس و امريکا می‌دانستند که اگر هيتلر بتواند روسيه را شکست دهد و بر منابع عظيم آن کشور دست يابد، ديگر هيچ نيرويی قادر به جلوگيری از تسلط وی بر جهان نخواهد شد. در اوائل ماه اوت، هاری هاپکينز به نمايندگی روزولت، عازم مسکو شد. پس از مذاکراتی که بين وی و استالين صورت گرفت، امريکا آمادگی خود را به ارسال تجهيزات نظامی به شوری اعلام کرد، و شوروی در عرض يک سال، سه هزار هواپيما، چهار هزار تانک، سی هزار وسيله نقليه، ۸۳۱ هزار تن اسلحه و مهمات، از امريکا دريافت کرد. اين وسايل و تجهيزات ابتدا از طريق بندر مورمانسک به شوروی ارسال می شد، ولی پس از اشغال ايران از طرف نيروهای انگليس و شوروی، قسمت عمده اسلحه و مهمات مورد نياز شوروی، از اين طريق به آن کشور ارسال می‌شد. استفاده از جاده ها و راه آهن سرتاسری ايران، برای ارسال اسلحه و مهمات به شوروی، يکی از دلايل عمده اشغال ايران از طرف نيروهای شوروی و انگليس بود. بهانه شوروی و انگليس برای اشغال ايران فعاليت‌های جاسوسی آلمانی‌ها در ايران و تهديد امنيت آنها از ناحيه ايران بود. انگليس و شوروی، پس از يک رشته تبليغات راديويی درباره فعاليت های جاسوسی آلمان‌ها در ايران، طی يادداشت مشترکی از ايران خواستند که کليه اتباع آلمانی را از ايران اخراج کند. دولت ايران، اولتيماتوم شوروی و انگليس را مغاير استقلال خود تلقی، و از قبول آن خودداری کرد. در پاسخ يادداشت ۱۶ اوت ۱۹۴۱ آن دو دولت بر بی‌طرفی خود در جنگ تاکيد کرد، ولی شوروی و انگليس که همزمان با ارسال اين يادداشت، به تدارک عمليات نظامی عليه ايران پرداخته بودند، باسخ ايران را قانع کننده ندانستند و روز ۲۵ اوت، از شمال و جنوب به ايران حمله کردند. ارتش صد و بيست هزار نفری ايران در مقابل اين حمله، تاب مقاومت نياورد و سه هفته بعد از آن، رضا شاه نيز مجبور به استعفا و ترک ايران گرديد.

مارشال فون روند شتات (که بزرگترین پیروزی‌ها را در جبهه روسیه به‌دست آورده بود) در برابر فشار شديد نيروهای شوروی، روز بيست و نهم نوامبر، فرمان عقب نشينی از شهر روستوف را صادر کرد. روستوف که دروازه قفقاز ناميده می‌شد، روز ۳۰ نوامبر به تصرف نيروهای شوروی درآمد. هيتلر با شنيدن اين خبر، روندشتات را از فرماندهی نيروهای آلمان در جنوب، برکنار کرد. يک هفته پس از آن، ارتش سرخ با کمک ژنرال زمستان موفق شد که در ۳۲ کيلومتری مسکو، نيروهای آلمانی را مجبور به عقب‌نشينی کند. ارتش سرخ در ۱۹۴۳ در استالينگراد پيروز شد. پس از تسليم شدن باقيمانده نيروهای محاصره شده در استالين‌گراد، ارتش سرخ در همه جبهه ها دست به حمله زد و روز ۱۶ فوريه، شهر بزرگ خارکف در اوکراين را از آلمانی ها باز پس گرفت. محاصره شانزده ماهه لنين‌گراد پايان يافت. در اواخر تابستان و اوايل پاييز ۱۹۴۳، حملات ارتش سرخ از سر گرفته شد، آلمانی‌ها در فاصله اواخر سپتامبر تا اوايل نوامبر، شهرهای اسمولنسک، کيف، دنیپروپتروسک را باسرزمين‌های وسيعی در جبهه های مرکزی و جنوبی روسيه، از دست دادند. نيروهای شوروی موفق شدند ارتش هيتلر را از سرتاسر خاک شوروی بيرون کنند، و همچنين موفق به تسخير متصرفات هيتلر در اروپای شرقی شد، در آستانه تشکيل کنفرانس يالتا در فوريه سال ۱۹۴۵، نيروهای شوروی سرتاسر لهستان را به تصرف خود در آوردند و به مرزهای شرقی آلمان رسيدند، و در جنوب اين جبهه تا قلب مجارستان پيش رفته و بوداپست را محاصره کردند. جنگ در اروپا کمتر از سه ماه پس از پايان کنفرانس يالتا خاتمه يافت و درياسالار دونيتز که پس از خودکشی هيتلر، به مقام رياست جمهوری و فرمانده کل قوای آلمان انتخاب شده بود، روز ۱۷ مه سال ۱۹۴۵ قرارداد تسليم بلاقيد و شرط آلمان را امضا کرد. ارتش سرخ تا پايان جنگ، لهستان، بخش شرقی آلمان، رومانی، مجارستان، چک‌اسلواکی، بلغارستان، و قسمتی از خاک يوگسلاوی (قسمت اعظم يوگسلاوی قبل از ورود ارتش سرخ به‌دست پارتيزان‌های کمونيست به فرماندهی تيتو آزاد شده بود.) را اشغال کرد. اما بهای پيروزی برای اتحاد شوروی، بسيار سنگين بود: هفت ميليون سرباز کشته، چهارده ميليون نفر مجروح، ده ميليون غير نظامی کشته، و بيست و پنج ميليون نفر بی‌خانمان شدند. شصدوپنج هزار کيلومتر جاده، سی‌و دو هزار واحد ِ صنعتی خراب، نود و هشت هزار کولخوز غارت و آتش زده شد. استالين از به‌کار بردن نيروی انسانی خست به خرج نداد و هيچ گاه قدم به جبهه جنگ نگذاشت. در طول جنگ نیز مرتکب بعضی اشتباهات نظامی شد....... :-x
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1118
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۳۸۶, ۳:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: ايران....از خزر تا خليج هميشه فارس
سپاس‌های ارسالی: 1224 بار
سپاس‌های دریافتی: 1160 بار
تماس:

پست توسط big-man »

ارائه مطالب بالا به هيچ وجه هيتلر و سياستهايش را تاييد نميکند و فقط جهت اطلاع دوستان است.....
خدایا ...!

نیازی به زمین لرزه نیست ...!

کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1118
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۳۸۶, ۳:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: ايران....از خزر تا خليج هميشه فارس
سپاس‌های ارسالی: 1224 بار
سپاس‌های دریافتی: 1160 بار
تماس:

پست توسط big-man »

دوستاني که اطلاعات تاريخي دارند لطفا دليل انتخاب خويش را بنويسند و ما را در جهت افزايش اطلاعات ياري نمايند
خدایا ...!

نیازی به زمین لرزه نیست ...!

کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!
New Member
نمایه کاربر
پست: 13
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۶, ۸:۳۰ ب.ظ
سپاس‌های دریافتی: 1 بار

Re: تهاجم به روسيه .....؟؟؟؟؟؟اشتباه هيتلر؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط Alone_in_the_dark »

big-man نوشته شده:تهاجم به روسيه .....؟؟؟؟؟؟اشتباه هيتلر؟؟؟؟؟؟؟

دوست عزیز، هرچندمن خودم رای مثبت دادم، ولی با قاطعیت نمی توان گفت که آلمانها و شخص هیتلر تصمیم اشتباهی گرفتند. در واقع یک حمله ی کوچک لازم بود تا مسکو سقوط کند. ارتش آلمان نازی به 20 کیلومتری مسکو می رسد. ژنرال فون رونشتات، با دوربین دوچشمی، به راحتی میدان سرخ و محل اقامت دیکتاتور سرخ - استالین - را مشاهده می کند اما . . .

به ناگهان امدادهای غیبی به داد کمونیستهای روس می رسند. همان شب - که فردایش قرار بود واحدهای موتوریزه ارتش نازی به مسکو بتازند - برف بسیار سنگینی بارید و دمای هوا به یکباره به شدت سقوط کرد. تانکها و تفنگهای سربازان یخ زدند و سربازان به جای غذا، مجبور شدند گوشت اسب و . . . بخورند.

برای هیتلر، در همان نبرد مسکو، همه چیز در یک شب تمام شد و تنها 4 سال طول کشید تا سرمای سیبری، راه عبور ارتش سرخ را به دروازه های برلین باز کند.

اما اگر آن برف و بوران یکباره، حادث نمی شد، دیگر خرس شوروی وجود نداشت و خیلی اتفاق های دیگر به وقوع می پیوست. ایران نیز پس از رسیدن قوای ژنرال رومل از مصر به عراق و سپس مرزهای ایران - که هیچگاه نرسیدند - جزئی از امپراطوری آلمان بزرگ قرار می گرفت و شاید بهتر و پیشرفته تر از امروزش بود. :?


 تصویر 
  شدن به روسها بهتر از یخ زدن در سرمای 37 -  



 تصویر 
  آلمان نازی در حومه ی مسکو (1941) گرفتار یخ و سرمای بسیار  



 تصویر 
  روس، پیش بینی سرما و برف شدید را  




 تصویر 
  سال 2005 برای سربازان کشته شده روس در نبرد مسکو (1941) 
Moderator
Moderator
پست: 2646
تاریخ عضویت: چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۸۶, ۷:۴۱ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 22547 بار
سپاس‌های دریافتی: 14742 بار

پست توسط Shahbaz »

تهاجم به روسيه اشتباه استراتژيک بود و منجر به شکست ارتش المان وسقوط حکومت رايش شد.
چون اول بايد حساب انگليس را مي رسيد و خيالش از غرب راحت مي شد.و اين در حالي بود که حمله به روسيه موجب جدايي و تضعيف نيروها و امکانات شد. در نتيجه منجر به شکست در شرق و غرب و جنوب شد.
و المان توانايي جنگيدن در چند جبهه را نداشت. در واقع امادگي لازم براي اين کار را کسب نکرده بود .
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif][FONT=times new roman,times]     [FONT=Times New Roman,serif]   [FONT=Times New Roman,serif]    امام خمینی (ره ) :
اگر بند بند استخوان هایمان را جدا سازند ، اگر سرمان را بالای دار برند ، اگر زنده زنده در شعله های آتش مان بسوزانند ، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی دیدگان مان به اسارت و غارت برند ، هرگز امان نامه ی کفر و شرک را امضا نمی کنیم .  
           
Major II
Major II
نمایه کاربر
پست: 76
تاریخ عضویت: شنبه ۱۰ تیر ۱۳۸۵, ۱۱:۲۴ ق.ظ
سپاس‌های دریافتی: 3 بار

پست توسط djmerikhi »

دوستان مطالي بالا با توجه به تاريخ اندكي جانبدارانه مي باشد
تمامي مواردي كه در مقاله از قول هيتلر براي دلايل حمله اعلام شده اتفاق افتاده در آن زمان جاسوسان دول متفق به شدت اين شايعه را كه اين موارد براي شروع حمله از سوي روسها مي باشد متمركز بودند چون ابتداي جنگ هيتلر در جلسه خصوصي سران حزب نازي اعلام كرد كه اشتباه ناپلئون ديگر تكرار نخواهد شد لذا در آلمان رايش تنها معدودي موافق شروع حمله بودند ولي در زماني كه شما ((همانند ابتداي جنگ خودمان )) تقويت ارتش روسها و از طرف ديگر اخبار جاسوسي براي حمله پيشدستانه آنها و تجاوزات اندك به خطوط را داريد بهترين راه پيشدستي در شروع مي باشد . :-o
Captain II
Captain II
نمایه کاربر
پست: 1118
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۳ آبان ۱۳۸۶, ۳:۵۶ ب.ظ
محل اقامت: ايران....از خزر تا خليج هميشه فارس
سپاس‌های ارسالی: 1224 بار
سپاس‌های دریافتی: 1160 بار
تماس:

تهاجم به روسيه ....اشتباه هيتلر....؟؟؟؟؟؟؟

پست توسط big-man »

من خودم مثبت انتخاب کردم به دلاليل زير:
بسياري از پيروزهاي ورماخت نه در نتيجه ي نبوغ هيتلر ،بلکه به دليل وجود فرمانهدهان ارزنده اي چون گوديان، رومل، کسلرينگ،رونشست ، مردل، مانتويفيل، ملنتين ، هنريسي و... در ميادين نبرد به دست آمد.در فتوحات اوليه نظامي چون فتح لهستان، فرانسه ، نروژ هيتلر به پيشنهادات ستاد و ژنرالهايش توجه نمود و همين امر باعث پيروزيهاي چشمگيري شداما با جلو رفتن جنگ او پنداشت که اين پيروزيها فقط به دليل وجود اوست.او مردانش را فراموش کرد ، سردارانش را فراموش کرد و همهي اين دستاوردها را ازآن خود دانست. با کم اعتايي او به ژنرالها . افسران با تجربه ي ستاد دوره ي پيروزيها به پايان رسيد و با غروب پيروزي شب شکست خودنمايي کرد....او خطايي کرد و تنها نتيجه ي اين خطا مرگ و نيستي بود.
حمله به روسيه نه لازم بود و نه توصيه ميشد.استالين بيش از آنکه قصد حمله به آلمان را داشته باشد درصدد ايجاد موقعيتي دوستانه با آلمان بودحتي اگر قصد حمله به آلمان را داشت ارتش سرخ در حدي نبود که بتواند اين حمله را به شکلي موفقيت آميز اجرا کند..اما هيتلر در تصميماتش فقط نظريات موافق خود را ميشنيد....اگر چه او تصميماتي گرفت که آلمان را به اوج رساند اما اشتباهاتي کرد که بيشتر ديکتاتورهاي بزرگ مرتکب شدند.
درست است که هيتلر در عرصه ي سياست مردي زيرک و فرصت طلب بود اما در امور نظامي تواناييهاي او در حد تواناييهاي سياسي اش نبود.
خدایا ...!

نیازی به زمین لرزه نیست ...!

کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!
Captain I
Captain I
نمایه کاربر
پست: 1637
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۴ مرداد ۱۳۸۶, ۱۱:۵۳ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 8092 بار
سپاس‌های دریافتی: 3732 بار

پست توسط KH.I.A.2500 »

هيتلر در جنگ فقط نقش يک رهبر را ايفا ميکرد . يک محرک و يک شخصيتي که سربازانش برايش ميمردند و عاشقش بودند و تمام اوامرش را اجرا مينمودند و تنها به گفته او ميجنگيدند . وي در عين حال ديکتاتوري مطلق نيز بود که نتايج و عواقب آن در پيروزي ها و شکستهاي بزرگش ديده ميشود .
حمله کاملا غلط بود .
  
*  *
*  جز ايران نباشد مرا نام ياد *   * * * *    * * *   *  که يزدان مرا زين سبب کام داد *  * *   
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”