اقوام ايراني اوستيا در قفقاز

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 1249
تاریخ عضویت: شنبه ۱۱ شهریور ۱۳۸۵, ۷:۴۰ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1041 بار
سپاس‌های دریافتی: 1699 بار

اقوام ايراني اوستيا در قفقاز

پست توسط Achilles »

اقوام ايراني اوستيا در قفقاز

منطقه قفقاز از نظر ساختار ملیتي و قومیتی يكي از پیچیده ترین منطقه‏ها در سطح دنيا است. از دیدگاه منابع خدادادی و انرژی نیز حائز اهمیت می باشد . این منطقه برزخ بین آسیا و اروپا است که با گذشت قرنها، جابجایی های مختلف در آن انجام شده است. قفقاز مکان سرکوب بسیاری از گروه هایی است که از سوي دولتهای مختلف در این سرزمین، تحت فشار قرار گرفته بودند. اکنون در این منطقه بیش از 50 قومیت زندگی می کنند و مردم آن در کل به چهار خانواده زبانی تقسیم می شوند: قفقاز شمالی، کارتولی، آلتایی و هند و اروپایی. خانواده قفقاز شمالی در برگیرنده گروه آبخاز- آدیگسکی و ناخسکو- داغستانی است، خانواده هند و اروپایی در قفقاز بیشتر گروه ارمنی، ایرانی و اسلاویایی را دربرمی‏گیرد و خانواده آلتیایی در برگیرنده گروه ترک است. بیشتر ساکنین قفقاز اقوام ایرانی هستند که در حکومت قاجار به اشغال روسها در آمدند . بایستنی است این خانواده و قومیتهای ایرانی را با جدیت تمام گرد یکدیگر آوریم و از آنان حمایت کنیم زیرا در غیر این صورت عکس این حرکت صورت خواهد گرفت و همین قومیت ها ابزاری برای سواستفاده و سرمایه گذاری کشورهای استعمارگر جهان خواهد شد . تشکیل یک اتحادیه مشترک ایرانی و یا ابطال قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان یکی از این راهکارهاست .

مردم اوستیا به زبان هند و اروپایی (شاخه ایرانی) صحبت می کنند. حفظ زبان فارسی در زبانهای ایبرو- قفقازی فقط می تواند به دلیل این باشد که در طی هزاران سال زبان هند و اروپایی در آسیای مرکزی بدون وقفه وجود داشته است. این زبان با زبانهای محلی در ارتباط بوده، به همین خاطر زنده مانده ،گسترش یافته و غنی شده است. بیشتر در بخش دستور زبان تغییر کرده اما از بین نرفته است.

در هزاره سوم ميلادي در قفقاز گروه های بسیاری از نژادهای مختلف قفقازها با هم زندگی و به زبان هند و اروپایی صحبت می کردند. قدیمیترین آنها خطها (Hittim) هستند که در اواخر هزاره سوم ميلادي به آسیای پیشین حرکت کردند و در آنجا حکومت خود را تشکیل دادند. در نیمه اول هزاره دوم ميلادي. خطها که در قفقاز مستقر شده بودند با قبایل هندوایرانی ادغام شدند و سرزمینهایی از اروپای شرقی تا کوه های قفقاز را اشغال کردند. این افراد که با قبایل همسایه ادغام می شدند، فرهنگ خود را گسترش می دادند ولی نژاد خود را حفظ می کردند. در این زمان، در سرزمین قفقاز شمالی فرهنگ و آداب و رسوم دفن کردن مردگان در یک راهروی زیرزمینی( کاتاکومبا) توسط ایرانی زبانها بوجود آمد و گسترش پیدا کرد. در اواخر هزاره دوم ميلادي در قفقاز اسکیفها زندگی می کردند. آنان از قبایل ایرانی زبانی بودند که فرهنگی غنی بوجود آوردند. اسکیفها تمدن بزرگی را پس از یونانیها ساختند. دو یادگار اسکیفها که در قفقاز بسیار معروف است عبارتند از: کوبانسکی (دستاوردهای برنزی) و تلییسکی (نقش و نگارهایی که حاکی از این است که اسکیفها به سرزمین قفقاز بسنده نکرده و به ماورای قفقاز سفر کردند). درصد بیشتری از اسکیفها زندگی کوچ نشینی داشتند که با لشکرکشی نیز ارتباط داشت. بر اساس گفته هرودوت، اسکیفها در قرن هفتم ميلادي. از ماورای قفقاز به سوی آسیای پیشین حرکت کردند و در آن جا 28 سال پادشاهی کردند و پس از آن توسط هوخشتر، پادشاه ماد سرنگون شدند. تعدادی از آنها به قفقاز برگشتند و برخی دیگر به آسیای مرکزی رفتند. اسکیفای بازگشته از ماورای قفقاز به حوالی دریای سیاه لشکرکشی کردند و طبق شواهد مکتوب،80 سال در آن جا پادشاهی کردند. سپس توسط سوراماتها ( از قرن 4 ميلادي سارماتها) از این مناطق رانده شدند. ساوروماتها مناطق وسیعی از قفقاز شمالی را اشغال کردند و زمانی که قبایل آنها با هم متحد شدند آلانها (Allon) را بوجود آوردند که از دریای آزوف تا دریای خزر تحت حکومت آنان بود.

آلانها از قرن اول ميلادي. در تاریخ سیاست ماورای قفقاز بخصوص در ایبریا (گرجستان شرقی) نقش مهمی داشتند. نه تنها یادگارهای فرهنگی مادی بلکه منابع نوشته شده به زبانهای یونانی، لاتین، ابری، ارمنی و گرجی نیز شاهدانی بر این موضوع هستند.

به این ترتیب در طی هزاران سال دوره ای از زمان نبوده است که در سرزمین قفقاز بخصوص در قسمت مرکزی آن قبایل هند و اروپایی و ایرانی با زبان و آداب و رسوم ایرانی زندگی نکرده باشند. مهاجرت و زندگی کوچ نشینی بسیاری از قبایل را وادار به تغییر مکان می کرد ولی در سرزمین قفقاز مرکزی همیشه گروهی ایرانی زبان بر جای باقی می ماندند. البته واضح است که هندوایرانیهایی که در قفقاز مستقر بودند در طی هزاران سال ارتباط با قفقازیها چه از نظر فرهنگ مادی و چه معنوی کمی قفقازی شده اند ولی هرگز زبان و فرهنگ اصیل خود را از یاد نبر ده اند.

در نیمه دوم هزاره دوم و نیمه اول هزاره اول ميلادي فرهنگ مادی آنها که در ادبیات تخصصی به آن، فرهنگ کوبانسکی( برنزی) گفته می‏شود، شکل گرفت و گسترش یافت. دستاوردهای مادی آنها در اوستیای شمالی بیشتر به چشم می خورد و می توان گفت که سازنده و حامل این فرهنگ باستانی قبایل ایرانی زبان بودند.

مردم اوستیا وارث، جانشین و ادامه دهنده فرهنگ معنوی و زبان سازندگان کوبانسکی و تلییسکی هستند.

امروز توسط بسیاری از تاریخدانان تایید می شود که نژاد اوستیایی در هزاره اول ميلادي در قفقاز به وسیله ادغام جمعیت بومی بوجود آمد و این بومیان زبان ایرانی را به آنها اعطا کرده و از این طریق فرهنگ خود را گسترش دادند.

اوستیا ارتباط با ایران را هم قبل از اسلام و هم پس از اسلام حفظ کرد و حتی اسلام را پذیرفت. ایران همیشه سعی داشته است که توجه اوستیا را به خود جلب کند. با تحکیم قدرت روسیه در اوستیا روابط اوستیا با ایران به حداقل رسید.

به عقیده آبایف ـ دانشمند اوستیایی ـ اصطلاح آلان بی شک فرم تلفظی تغییر یافته کلمه آریا است . خود اوستیایی ها به خود آیران آدام (مردم آریایی) و به کشور خود ایریستون می گفتند.

احتمال مي‏رود که تا قبل از آمدن اسلام، ایران در میان اوستیاهای قوم و خویش و شرق قفقاز شمالی از طریق گرجستان مذهب میتراییسم و زرتشت را ترویج داده باشد. اوستیاها نیز مانند مردمان آران – باکو – ایروان – ارمنستان – گرجستان – تاجیکستان – ترکمنستان و ازبکستان همگی بخشی از قومیتهای ایرانی به حساب می آیند . ریشه های تمدن و فرهنگ و جشنها و آداب و رسوم آنان بسیار مشابه ایران کنونی است .

www. ariarman.com/Ghafghaz_Avestiayee.htm
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”