پاسخ به برخي نظريه هاي غير مستند زبانشناسي

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

پست توسط Mardaviz »

بنابراین چنان که ملاحظه گرديد، یک شاعر برخاسته از آذربایجان در زماني پیش از ترک زبان شدن آذربایجان، حسي بسیار منفی نسبت به ترکان اغوز آن دوران داشته است. حال به چه دلیلی این بخش از تاریخ ایران و آذربايجان را جناب رزمی نادیده می گیرد؟

سعدی شيرازی که نزديک به سی سال سير و سفر در در اين سوی و ان سوی سرزمينهای اسلامی کرده بود، علت خارج شدن خود از ايران زمين را نا به سامانی های بر امده از خشونت ترکان بر شمرده است :

ندانی کــــه مـن در اقاليم غربت // چـــرا روزگاری بــکـــــــردم درنــگــــی

برون رفتم از ننگ ترکان که ديدم // جهان درهم افتاده چون موی زنگی

همــــه ادمی زاده بودند ليکــــــن // چـو گرگــان بخونخوارگی تيزچنگی

چــو باز امـدم کشور اسوده ديدم // پـلـنگـــــان رهـــا کرده خوی پلنگی (گلستان سعدی، ص۳۸)





خاطرات نجم الدين رازي معروف به دايه نیز گواه خوبی در اين باره است. وي يکي از رهبران مهم صوفيه و نثر نويس پخته اين روزگار است که تا سال 653 زنده بوده است. او شاگرد نجم الدين کبري است که در حمله مغولان به خوارزم در ميدان جنگ کشته شده است. مهم ترين اثر وي، کتاب مرصاد العباد است که راه هاي سلوک عرفاني را به زبان پارسي دري شرح داده است. دربخشي از اين متن به حمله ترک و مغول و گريز خود اشاره کرده است. با هم اين بخش را مي خوانيم:
«در تاريخ شهور سنۀ سبع و عشر و ستمائه (617) لشکر مخذول ِ کفار تتار استيلا يافت بر آن ديار ، و آن فتنه و فساد و قتل و اسر و هدم و حرق که از آن ملاعين ظاهر گشت، در هيچ عصر و ديار کفر و اسلام کس نشان نداده است و در هيچ تاريخ نيامده الا انچه خواجه(پيغمبر) عليه الصلوة و السلام از فتنه هاي آخر الزمان خبر باز داده است و فرموده: لا تَقومُ السٌاعة حتي تُقاتِلوا التٌُرک صغارَ الاعين حُمرَ الوجوه ذلف الانوف کان وجوههم المجان المطرقة ، صفت اين کفار ملاعين کرده است و فرموده که ، قيامت برنخيزد تا آنگاه که شما با ترکان قتال نکنيد، قومي که چشم هاي ايشان خرد باشد و بيني هايشان پهن بود و روي هاي ايشان سرخ بود و فراخ همچون سپر پوست در کشيده. و بعد از آن فرموده است: و يکثر الهرج، قيل: يا رسول الله! ما الهرج؟ قال:القتل ، القتل. فرمود که قتل بسيار شود. به حقيقت، اين واقعه آن است که خواجه عليه الصلوة و السلام به نور نبوت پيش از ششصد و اند سال باز ديده بود. قتل ازين بيشتر چگونه بود که از يک شهر ري که مولد و منشـأ اين ضعيف است و ولايت آن قياس کرده اند ، کما بيش پانصد هزار آدمي به قتل آمده و اسير گشته. و فتنه و فساد آن ملاعين بر جملگي اسام و اساميان از آن زيادت است که در حٌيز عبارت گنجد... عاقبت چون بلا به غايت رسيد و محنت به نهايت و کار به جان رسيد و کارد به استخوان...اين ضعيت از سهر همدان که مسکن بود به شب بيرون آمد با جمعي از درويشان و عزيزان در معرض خطري هرچ تمام تر ، در شهور سنۀ ثمان عشر و ستمائه به راه اربيل و بر عقب اين فقير خبر چنان رسيد كه كفار ملاعين..به شهر همدان آمدند و حصار دادند و اهل شهر به قدر و وسع بكوشيدند و چون طاقت مقاومت نماند - كفار دست يافتند و شهر بستند و خلق بسيار كشند و بسي اطفال را و عورات را اسير بردند و خرابي تمام كردند و اقرباي اين ضعيف را كه به شهر بودند٬ بيشتر شهيد كردند.
باريد به باغ ما تگرگي
وز گلبن ما نماند برگي»



یکی از ریشه تعبیر عرفانی مفهوم ترک (غارتگري) را می توان در این چند بیت خواجه عبدالله انصاری جست:
عشق آمد و دل كرد غارت
اي دل تو بجان بر اين بشارت
تركي عجب است عشق داني
كز ترك عجيب نيست غارت
بنابراين مي توان گفت كه تركان اصيل چنان به تاراجگري و ويرانگري شهره و انگشت نما بوده اند كه در ادب و عرفان ايراني، تركان به نماد ويراني وتاراج مبدل مي شوند، به طوري كه در زبان فارسي به تهاجم و غارتگري «ترك تازي» گفته مي شود.



حتی عبدالرحمان جامی که یکی از شاعران بزرگ بوده است و در زمان سلاطین ترک-تبار میزیسته، این شعر را سروده است:

این شنيدستي که ترکي وصف جنت چون شنيد این

گفت با واعظ که انجا غارت و تاراج هست ؟
گفت ني ، گفت بدتر باشد زدوزخ ان بهشت
کاندرو کوته بود از غارت و تاراج دست

شاعري به نام قاسم و متخلص به مادح كه حماسه جهانگيري را محتملا در پايان سده ششم هجري سروده درباره تركان غز مي گويد:

«همه پهن رويان كوتاه قد
همه رويشان بود بي خط و خد
همه تنگ چشمان بيني دراز
همه بد دهانان و دندان گراز
همه تندخويان و با كين و خشم
به مال يتيمان سيه كرده چشم
همه تيره راي و همه بدگمان
كمر بسته در غارت مردمان
...»

حمدالله مستوفي، مورخ نام‌دار سده‌ي هشتم قمري، در منظومه‌ي خود به نام «ظفرنامه» توصيفي گويا از جنايت‌ها و ويران‌گري‌هاي مغول در زادگاه خود، شهر «قزوين» ارائه كرده است:
مغول اندر آمد به قزوين دلير // سر همگنان آوريدند زير // ندادند كس را به قزوين امان // سر آمد سران را سراسر زمان // هر آن كس كه بود اندر آن شهر پاك // همه كشته افكنده بُد در مغاك // ز خرد و بزرگ و ز پير و جوان // نماندند كس را به تن در روان // زن و مرد هر جا بسي كشته شد // همه شهر را بخت برگشته شد // بسي خوب‌رويان ز بيم سپاه // بكردند خود را به تيره تباه // ز تخم نبي بي‌كران دختران // فروزنده چون بر فلك اختران // ز بيم بد لشكر رزم‌خواه // نگون درفكندند خود را به چاه // به هم برفكنده به هر جايگاه // تن كشتگان را به بي‌راه و راه // نماند اندر آن شهر جاي گذر // ز بس كشته افكنده بي‌حد و مر // ز بيم سپاه مغول هر كسي // گريزان برفتند هر جا بسي // برفتند چندي به جامع درون // پر اندوه جان و به دل پر ز خون // چو بودند از آن دشمن انديشه‌ناك // فراز مقرنس نهان گشت پاك // به مسجد، مغول اندر آتش فكند // زمانه برآمد به چرخ بلند // به آتش سقوف مقرنس بسوخت // وز آن كار كفر و ستم برفروخت.



رنه گروسه («ايران ونقش تاريخی آن» ترجمه غلامعلی سيار - مجله هستی - تابستان ۱۳۷۲، ص 105) نیز به حمله بیابانگردان آسیای میانه به ایران اشاره می کند و در پايان نكته ي مهمي را نيز متذكر مي گردد:

« ... لکن در سال ۱۳۸۳ ميلادی تيمور لنگ با نقشه قبلی اين ايالت (= سيستان) را منهدم کرد، به اين طريق که - بار ديگر تکرار می کنم- شبکه آبياری را که عامل باروری زمين بود نابود ساخت و قنوات را کور کرد و در نتيجه، آنها به مرداب مبدل شدند و با برکندن درختان و نيستانها و درختان گز که مانع پيشروی کوير در اراضی مزروعی می شدند اين اراضی به شنزار مبدل نمود. هيات علمی هاکن(Hakckin) فيلمی که از ساروتار (Sar-Otar) برداشته نشان می دهد که چگونه تاتاران زمين را نابود کرده، نهر آبی که آن را مشروب می کرد مسدود ساخته و آن منطقه را به صحرايی بی آب و علف مبدل کرده اند...و بدين طريق يکی از انبارهای غله ايران تهی از همه چيز گشت تا اين که بعدها قنوات سابق از نو تعبيه شوند. برای ما تصور اين نکته دشوار است که چگونه عمر تمدن ظريف ايرانی، پس از چنين فاجعه هايی به سر نيامد».



بنابراین بسیاری از نظرياتي جناب رزمی یا بر اسناد نادرست (مانند خبر جعلی امید زنجان) استوار است یا یک سویه نگرانه و بدون در نظر گرفتن تمام ابعاد و رويدادهاي تاریخ ایران، اظهار شده است.

درباره ديدگاه هاي سیاسی جناب رزمی، چون این مقاله به درازا کشید، تنها به كوتاهي به چند نکته اشاره می شود.

موضوع ستم ملي و ستم كردن بخشي از مردم ايران (به گفته پان تركان: فارس‌ها!) بر ديگر مردمان آن (به گفته همانان: تركان!) ادعاي سياسي بي پايه اي است كه از سوی عناصر قومگرا به ویژه پان ترکیست به شدت تبلیغ می شود، و در اين مقاله، اين ادعاي موهوم به چالش کشيده است:

[External Link Removed for Guests]



[دراوایل انقلاب اسلامی متاسفانه افرادی که به علت ناآگاهی قصد تخریب تخت جمشید را داشتند ،مورد ستایش پانترکها قرار گرفتند و میشوند ،و پانترکها با این گونه اعمال و افکار بار دگر اوج دشمنی شان را با ایران و ایرانی نشان میدهند،و بر خلاف ادعایشان این امر نشان دهنده این واقعیت میباشد که اینان هیچ گونه علاقه ای به عمران و آبادانی و اتحاد ایران و ایرانی از خود نشان نمیدهند-مرداویز]





جناب رزمی مینویسند:

«ترک‌ها ی معتقد به اصالت ترکی می‌گویند: « ترک غیر از ترک دوستی ندارد »

جالب اینجاست زبانزدي كه جناب رزمي نقل كرده (ترک غیر از ترک دوستی ندارد) براي نخستين بار آتاترک به زبان آورده است و این خود نشان می دهد که تفکرات جناب ماشالله رزمی از کجا سرچشمه می گیرد. و از همین رو است که گروهای تندرو و افراطی در اغتشاشات اخیر شمال غرب چنین شعارهایی را برضد ارمنی‌ها، فارس‌ها، کردها، روس‌ها و غیره (كه هر يك در برهه اي از تاريخ دشمن تركيه بوده اند) می دادند.



پاسخ دکتر امیر خنجی نکات خوبی را در پاسخ به پان ترکیستهاي تجزيه طلب دربردارد:

[External Link Removed for Guests]



در نهایت بایست گفت که تمامی کشورهای پان ترکیست و طرفداران تزهای اتاترک مشكلات قومی شدیدتری نسبت به ایران دارند. ترکیه نمونه بارز آن است که 5000 دهکده کرد را ویران نموده و 30000 کرد را در دو دهه اخیر به قتل رسانده است.[همین چند وقت پیش یعنی دو روز پیش از عید قربان 1387،نمایندگان کرد مجلس ترکیه ،کارت پستالهایی باعنوان تبریک عید قربان به دو زبان ترکی و کردی برای سایر نمایندگان مجلس ترکیه فرستاده بودند.کاربرد زبان کردی در این کارتهای تبریک موجب اعتراضهای فراوان این نمایندگان شد به طوری که در سطح وسیعی در اخبارشان انعکاس یافت.در حالی که در کشور عزیزمان ایران اقوام و اقلیت ها نسبت به کشورهای همسایه از آزادی بسیار بیشتری برخوردارند .جالب اینجاست این پانترکها که حتی تحمل دو خط به زبان کردی را در خود نمیبینند ،دم از ضایع شدن حقوق ترک زبانان درایران میزنند .همانطور که جناب رزمی در این نوشتار از توهین به ایران و ایرانی کم نمی گذارد ،اگر شخصی در ترکیه یا جمهوری آذربایجان[آران] نوشتاری این چنین منتشر میساخت ،مطمئن باشید عمرش به بیش از دو سه روز کفاف نمیداد ،به عنوان مثال هیرانت دینک روزنامه نگار ارمنی تبار ترک-مرداویز]



همچنین سیاستهای تبعیض آمیز دولت جمهوری آذربایجان نه تنها موجب شد که ارمنیان قره اباغ از آن كشور جدایی جویند، بلکه حرکتهای قومی تالشیان و لزگیان و کردها را نیز موجب شده است.



بنابراین پان ترکیستها در هیچ کدام از کشورهای چندقومی که ترکان بر آن حکومت می کنند قادر نبودند و نیستند که مسئله های قومی خودشان را حل کنند و با اين حال امروزه کوشش می کنند برای ایرانیان آذربایجانی هویتي جداگانه و متمايز بتراشند و تخم نفرت و کینه را بین ایرانیان بکارند و همه مردمان خاورمیانه را دشمن آذربایجانی ها معرفی کنند. فاجعه قتل عام ارمنیان در ترکیه عثمانی در 1915 م. نشان دهنده آن است که تفکر پان ترکیسم خطري واقعی در منطقه است، در حالی که غول ساختگي و خیالی پان ایرانیسم و پان فارسیسم چیزی نیست به جز ترس پان ترکیستها از آگاهي ایرانیان نسبت به هویت اصيل خود. برای همین است که امروز پان ترکیستان مذبوحانه می کوشند که چهره ي فردوسی و کورش کبیر و زبان فارسی و تمدن ایرانی را با دروغ و تحریف ویران کنند، همان گونه که جناب رزمی کوشش کرده است که با بهره برداري از سند جعلی نشريه امید زنجان، حقایق تاریخی را تحریف نماید.



نويسنده و گردآورنده:مرداويز
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”