اسطوره گیلگمش

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

اسطوره گیلگمش

پست توسط Mardaviz »

بنام خدا



  

[External Link Removed for Guests]



سرسخن

«مهمترین نمونه های ادبیات سومری،اسطوره های مربوط به خلقت وماجراجویی های برخی ازقهرمانان فراانسانی اند ،کارهایی که به میراث مشترک تمامی دیگرفرهنگهای میانرودان بدل شدند.ازجمله این قهرمانان آتراهاسیس و گیلگمش بودند.ازمیان این دو ،آن که برای خوانندگان آشناتراست ،آتراهاسیس (یا اوت نپیشتیم)است،مردی فرزانه و پارسا که گویا کشتی عظیمی ساخت و باآن جان خود و خانواده اش را از سیلی که به فرمان خدایان جاری شده بود ،نجات داد،قوم دیگری درخاورنزدیک ،که همان یهودیان هستند،این شخصیت رانوح نامیدند (درست مانند مسیحیان که بعدها عهد عتیق را پذیرفتند).

اما موثرترین و رایج ترین اسطوره باستانی سومر،حماسه گیلگمش است.این مجموعه عظیم حماسی را نخستین بار کاتب بین النهرینی ناشناسی حدود دوهزارسال پیش از زایش گردآورد،اواین داستان را به زبان اکدی نوشت ،اما مضمون اثر ،من جمله نامهای شخصیتها و مکانها ،به دوره فرمانروایی سومریان در منطقه مربوط است.در واقع به اعتقاد برخی ،نام شخصیت اصلی داستان احتمالا نام واقعی یکی از فرمانروایان واقعی سومری در گذشته های بسیار دور بوده است .در داستان بی زمان گیلگمش ،اوکه پادشاه نامحبوب اوروک است ،پا دررکاب سفر میگذارد.گیلگمش به رغم اینکه مردی قدرتمند و جنگجویی سلحشور است،مغرور و بی عاطفه و گاهی وحشی صفت است.سرانجام،ریش سفیدان شهر به آرورو،ایزد حامی اوروک متوسل میشوند تابرای متواضع و فروتن کردن پادشاه راهی بیابد.این ایزد با خلق مردی بدوی به نام انکیدو ،که به اندازه گیلگمش قدرتمند و شجاع است ،درخواست مردم را اجابت میکند ........................و پادشاه درسایه این مرد وحشی تواضع را می آموزد،متوجه شرارت روزگارپیشین خود میشود و به فرمانروایی الگو بدل میگردد.- مرداویز»





GILGAMESH

(برگرفته از فرهنگنامه خدایان،دیوان،و نمادهای بین النهرین باستان)



بیشتر محققان براین باورند که گیلگمش احتمالا پادشاه تاریخی شهر سومری اونوگUNUG(اوروک URUK اکدی)،تقریبا دراوایل دوره سلسله نخستین بوده است .بااین حال به طور قطع میتوان گفت که طی اواخر دوره سلسله نخستین ،خدایی به نام گیلگمش (یا بیلگمس bilgames،نام سومری کهن او)از پیش در شماری از اماکن واقع درسومر ،پرستش میشده است.

نخستین ارتباط این خدا با اوروک زمانی بود که اوتو – هگل utu-hegal شاه اوروک ،گیلگمش را به عنوان خدای پشتیبان خود پذیرفت.گیلگمش همچنین ،تحت حکمرانی جانشینان بلا فصل اوتو – هگل طی سومین سلسله اور ur ،درشهر کوچکی در نزدیکی اور،پرسیده میشده.شاید این موضوع دلیلی بر ارتباط خاص پادشاهان سلسله سوم با گیلگمش باشد که اورا برادر ایزدی یا دوست خود میخوانده اند.ازاین دوره اسطوره های گوناگونی نشئت گرفته که طبق آنها گیلگمش که هم عصر اِن – مِه – برگَه – سی – me – barrage – si – en ،پادشاه قدیم شهر کیش kish و یا پسراو یعنی اگه agga بوده است ،احتمالا پادشاه مشهور اوروک باشد.



پنج شعر داستانی مستقل به سومری در دست نوشته های نیمه نخست هزاره دوم پیش از زایش ،به جای مانده و بطور معمول با عناوینی که ویراستاران نوین شان برآنها نهاده اند ،خوانده میشوند.«گیلگمش و اگه Gilgamesh and agga».داستان شورش موفقیت آمیز گیلگمش علیه ارباب و ولی نعمت خود ،یعنی پادشاه کیش «اگه» میباشد.«گیلگمش و هوواوا Gilgamesh and huwawa» (یا «گیلگمش و جنگل سدر») نقل میکند که چگونه خود قهرمان و زیر دست وی ،یعنی انکیدو enkidu بر هیولا هوواوا که از سوی انلیل enlil برای حراست از جنگل سدر گماشته شده بود،غلبه کرده و اوراازپای درآورده اند.داستان «گیلگمش و گاو آسمان Gilgamesh and bull of heaven» بیان میکند که چگونه نوای حماسی ،گاوآسمان را که از جانب الهه اینانا علیه گیلگمش ،احتمالا پس از رد تقاضای زناشویی فرستاده شده بود،مغلوب کرده و به قتل میرساند.



روایت باقی مانده از مرگ گیلگمش بسیار ناچیز است ولی ظاهرا به مراسم مهم تشییع جنازه و رسیدن مرده به جهان زیرین underworld،اشاره میکند.احتمالا این موضوع به اشتباه تفسیر شده ،چراکه اشاره آن به مرگ انکیدو محتمل تر میباشد.در «گیلگمش،انکیدو و دنیای اسفل»گیلگمش درباره جهان زیرین از انکیدو پرسشهایی میپرسد.تادوره بابلی کهن ،داستانهایی راجع به گیلگمش و ماجراجویی هایش به دقت دریک یا چندشعر اکدی شرح داده شده است.بااین حال کاملترین نسخه که یک حماسه مشهوربوده و در دوازده لوح تکه تکه شده بدست آمده است،توسط یک سین – لکه – اونینی unnini – sin – leqe و احتمالا در دوره بابلی میانه گرداوری شده که برای نخستین بار در حفاری کتابخانه آشوربنیپال ،پادشاه آشوری (دوره حکومت 668-627 پیش از زایش)،درپایتختش نینوا،کشف گردیده است.برخی از جاهای خالی داستان را میتوان با قطعات یافت شده در نقاط دیگر بین النهرین ،آناتولی،و لوانت پرکرد.



حماسه با مقدمه ای درستایش گیلگمش،سازنده و اولین پادشاه اوروک،دلاور بزرگ،که یک سومش آدمیزاد و دو سومش خداست ،آغاز میشود.با وجود این کنایه ای به ظلم و بیدادپادشاه شهر نیزوجود دارد که معمولا یا به شکل اجبار ظالمانه شهروندان به کار اجباری و یا بصورت ظلم وبیداد جنسی برتوده مردم ،تفسیرمیشود.انو anu(an) برای فرونشاندن این افراطی ها ،انکیدو را خلق میکند که یک انسان وحشی حیوان صفت است که درآغاز وحشی گری را درمیان حیوانات شیوع داد.به هرحال،انکیدو که در رویارویی با شمهت shamhat روسپی،رام شده و نخستین گام را درراه دنیای انسانی نهاد،به منظور برخورداری اجتناب ناپذیر باپادشاه،به اوروک سفر میکند .گیلگمش آماده رویارویی باوی میشود .لوح دوم انجام کشتی بین این دو نفررا تشریح میکند .گیلگمش پیروز میشود ،ولیکن قدرت و سرسختی حریف اش ،کلید احترام و دوستی پاینده آنهاست .ازاین پس انکیدو به عنوان یار و یاور هم رتبه گیلگمش شناخته میشود (نه آنگونه که دربیشتر نسخ سومری آمده برده اش ).



در لوحهای III تا V،دو همراه با یکدیگر درپناه نام «انلیل» از ترس هومبابا HUMBABA(نام اکدی:هوواواHUWAWA)،به اعماق جنگل سدر سفر میکنند.بقیه این ماجرا برای ما مفقوداست ،ولی ظاهرا هومبابا مغلوب و کشته میشود.با شروع لوح ششم ،گیلگمش به شهرخودبازمیگردد.ایشتر İŞTER،الهه شهر (نام اکدی:اینانا)ازاودرخواست ازدواج میکند،ولی گیلگمش تقاضای معاشقه اورا ردمیکند و باکمک انکیدو ،گاو خوفناک آسمان راکه الهه انتقام جو علیه وی فرستاده بود به قتل میرساند.

درآغازلوح VII انکیدو خوابی dream را بازگو میکند که درآن انو anu(انan)،ائا Ea(انکی Enki) و شمش şamaş(اوتو utu) به دلیل کشته شدن هومبابا و گاو آسمان ،تصمیم به الزام مرگ گیلگمش یا انکیدو ،یکی از آن دو،میگیرند.آنها انکیدوراانتخاب میکنند.(در شعر سومری «گیلگمش و هوواوا»جرم خاص انکیدو ،فقدان ترحم وی نسبت به هوواوا بوده است).انکیدو رفته رفته بیمار شده و رویای جهان زیرین را میبیند که باید انتظارش رابکشد .او میمیرد.سوگواری گیلگمش برای دوست مرحومش و جزئیات چگونگی مراسم تدفین ،در لوح هشتم توصیف شده است.



صحنه بعدی(درالواح IX-XI)به داستان سیل بزرگ Flood وقهرمانش کشیده میشود که در ادبیات سومری ،شعری مستقل بوده است .گیلگمش که از مرگ انکیدو افسرده بود و مرگ خودرا احساس میکرد ،سفر طولانی و پر مخاطره ای را به اقامتگاه اوت – نپیشتی napişti – ut(زیو سوره Ziusura) [1] آغازکرد تا از وی رمز ابدیت را فرا گیرد .وقتی سرانجام به آنجا میرسد ،اوت – نپیشتی ،داستان فرار خود از سیل بزرگ و کسب حیات جاویدان را برایش بازگو میکند .اوت – نپیشتی در پاسخ تقاضای گیلگمش برای جاودانه شدن ،اورا جهت مبارزه با خواب دعوت میکند .گیلگمش دراین مبارزه شکست میخورد ،به طوری که فوری به خواب فرورفته و به مدت هفت روز بیدار نمیشود .گرچه اوت – نپیشتی حیات جاودان به وی نبخشید ،اما هنوز میتوانست جوانی دوباره را به وی بازگرداند ،به این صورت که اورا به محل گیاهی با خاصیت جوان سازی دوباره،راهنمایی کند.گیلگمش گیاه را می چیند ،اما زمانی که برای رفع خستگی در رودخانه به شنا میپردازد ،آن راجاگذاشته و بویش به مشام مار بزرگی درآن حوالی میرسد که آخرالامر گیاه را می رباید .مار بزرگ درحال فرار کردن پوست اندازی کرده پوست جدیدی درمی آورد .

گیلگمش محزون و دلسرد ،درحالی که شهرش راباغرور به اورشنبی Urşanabi،قایقران اوت – نپیشتی (در نسخه بابلی کهن به او سورسونبو Sursunabuگفته اند)نشان میدهد،به اوروک باز میگردد.



لوح دوازدهم ضمیمه ای است مربوط به گم شدن کالاهای خاص که ایشتر به گیلگمش داده بود .این قطعه برابری نزدیکی با قسمت «گیلگمش،انکیدو،و دنیای اسفل»سومری دارد و ازآنجاکه جای مناسبی در حماسه جدید برایش فراهم نشده ،به بخش آخرموکول شده بود .بنابراین شعر شامل دیدی از روح انکیدو است که قول میدهد اشیا گمشده را بازگردانیده و گزارش غم افزایی از زندگی پس از مرگ after life ارائه میدهد.ازمیان چند (احتمالا سه)شعرسومری گیلگمش و سایر موضوعات ،همچنین برخی حکایات رویایی و سایر آثار غالبا فلسفی ،حماسه اکدی گیلگمش اثری بازیبایی و حساسیت ممتاز ،ایجاد میکند.نقطه تمرکز بر تضاد شدید خوار شمردن خطر توسط قهرمان در قسمت اول و ترس فزاینده وی از مرگ در قسمت دوم میباشد .

درزندگی گیلگمش یک حادثه مهم وجود دارد که هیچ یک از نسخ اکدی و سومری آنرا در نظر نگرفته اند و آن تولد قهرمان است .ازآنجا که احتمالا به رفتار و کردار وی علاقه بیشتری مبذول شده ،شاید تولدش به تنهایی چندان حیرت آور نبوده باشد.با این حال افسانه های تولد خصوصیت مشترک داستانهای حماسی خاور نزدیک و بین النهرین میباشد و این خلا بیشتر به چشم می آید،زیرا مجال اشاره به تولد گیلگمش در اثر نویسنده کلاسیک ،آئلیان،یعنی «در سرشت حیوانات»دیده شده است.براساس گفته وی (که به عنوان مثالی از محبت حیوانات به انسانها ذکر شده )،ساحران،«سوخوروس»پادشاه بابل،به وی هشدار داده بودند که پسری از دخترش متولد میشود که تخت سلطنت اش را غصب خواهد نمود .بنابراین اودختررا در آکروپولیس تحت محافظت شدید نگه میدارد .بااین حال دختر باردار شده و نگهبانان از ترس خشم پادشاه ،بچه را از قله کوه به پایین پرت میکنند ،اما کودک توسط عقابی در حال پرواز ،نجات پیدامیکند(بازگویی داستان اتنه Etana).پرنده بچه را به باغ میوه ای برده به دقت اورا به زمین مینشاند .سرپرست باغ کودک را یافته از او مراقبت میکند .کودک که قرار بود بعدها پادشاه شود ،«گیلگمس gilgamos»خوانده میشود.این قصه به روایتی دیگر از افسانه های تولد خاورنزدیک ،نیزموجود است (سارگون،کوروش،موزس)[البته سارگون را که مادرش یک روسپی معبد بوده اورا در سبدی به آب میسپارد – مرداویز].



در هر حال این نقل و نسخه هیتی حماسه،به طور حتم به روایتهایی در خصوص تولد و اوان زندگی گیلگمش،پیش ازآنکه پادشاه اوروک شود اشاره دارد و چنین اظهار شده که این موضوع میتواند توجیهی برعدم اشتهار گیلگمش در شهر خود،در اوایل حماسه باشد.اگر او غاصب تخت سلطنت بوده ،علی الظاهر باید انتظار خشم خاص یا درجاتی از سرکوب را داشته باشیم.

با آنکه داستانهای گیلگمش به طور طولانی مدت متداول بوده و به ظاهر در خاور نزدیک به طرز وسیعی شناخته شده بوده است ،اما به دست آوردن تصاویر افسانه هایش در هنر،کاری صعب و دشوار میباشد.پیکره«قهرمان»با موی بلند و بویژه با چهار یا شش طره بزرگ و نیز ملازمش ورزا – انسان –man – bull که در هنر بین النهرین در غالب دوره ها ،مشترک است ،به طور عامه پسندی برای نشان دادن گیلگمش و انکیدو در نظر گرفته شده که البته نادرست است.بااین حال برخی از آثار هنری مربوط به هزاره نخست و دوم پیش از زایش که بیشتر در صفحات سفالی (پیکره ها figurines) و مهرها ترسیم شده اند.به نظر میرسد که دو صحنه از داستانهای گیلگمش را به تصویر کشیده باشند.

در یکی ازآنها دو پیکره انسانی به یک دیو حمله ور شده اند که اغلب تعبیری است از «قهرمان» با موی مجعد .هردوآنها دیو را با سلاح هایشان زخمی کرده یا خنجرزده اند و هردو بایک پا اورا به زمین میخکوب کرده اند .این صحنه باید کشتار فجیع هوواوا – هومبابا باشد .صحنه دوم همان دو انسان را در حال حمله به گاو بالدار شیطانی با سرانسان ،نشان میدهد که به احتمال قوی همان گاو آسمان است.



[1] – در نسخ بین النهرینی داستان سیل بزرگ ،جسد انسانهای مرده که روی آب شناور بودند ،با مگسها قیاس شده اند.وقتی اوت – نپیشتی ،بازمانده سیل ،پس از به خشکی رسیدن کشتی،اولین قربانی را ارائه کرد ،بوی آن به مشام خدایان رسید و آنها همچون مگسها در اطراف وزوز کردند.الهه مادر نینتو ،برای ابراز پشیمانی خود از اصل فرستادن سیل ،در حالی که سوگند میخورد هرگز این حادثه وحشتناک را فراموش نخواهد کرد ،گردن بند مگس نشان خودرا که انو برایش ساخته بود ،لمس میکند.
سوگواری گیلگمش بر مرگ انکیدو
[External Link Removed for Guests]
گیلگمش
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]



پایان

نویسنده:مرداویز

«برداشت باذکر منبع»
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
Junior Poster
Junior Poster
نمایه کاربر
پست: 136
تاریخ عضویت: سه‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۷, ۱:۲۵ ب.ظ
محل اقامت: فعلاً توی یک اخترک ساکن هستم
سپاس‌های ارسالی: 105 بار
سپاس‌های دریافتی: 416 بار
تماس:

Re: اسطوره گیلگمش

پست توسط absdostan »

با سلام خدمت شما دوست تاریخ دان عزیز!


من می خواستم بدونم آیا شما مقاله ای در مورد حماسه ی "اَتَپَ" دارید و جریان "اوت نپشتیم " رو ممکن است به طور کامل در این سایت بگذارید .

همچنین می خواستم بگویم یکی از فیلم سازان هالیوودی اقدام به ساخت فیلم گیلگمش کرده و تا آنجا که اطلاع دارم جنگ گیلگمش در مقابل قلعه ی وی با "انکیدو" انسانی نیمه حیوانی نمایش داده شده است و در صورتی که از این فیلم اطلاعی دارید ما را در جریان کار آن قرار دهید .

با تشکر . داستان های میان درودی زنده است از زمانی که اوت نپشتیم سوار بر کشتی شد تا زمانی که آخرین انسان نیمه خدایی گیلگمش بدرود حیات گفت ... و سومریان آن را نوشته و جهانیان در حفظ آن می کوشند .
مدیر رسانه‌های اجتماعی | طراح گرافیک | طراح وب[External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests] | [External Link Removed for Guests]
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

Re: اسطوره گیلگمش

پست توسط Mardaviz »

absdostan نوشته شده:با سلام خدمت شما دوست تاریخ دان عزیز!


من می خواستم بدونم آیا شما مقاله ای در مورد حماسه ی "اَتَپَ" دارید و جریان "اوت نپشتیم " رو ممکن است به طور کامل در این سایت بگذارید .

همچنین می خواستم بگویم یکی از فیلم سازان هالیوودی اقدام به ساخت فیلم گیلگمش کرده و تا آنجا که اطلاع دارم جنگ گیلگمش در مقابل قلعه ی وی با "انکیدو" انسانی نیمه حیوانی نمایش داده شده است و در صورتی که از این فیلم اطلاعی دارید ما را در جریان کار آن قرار دهید .

با تشکر . داستان های میان درودی زنده است از زمانی که اوت نپشتیم سوار بر کشتی شد تا زمانی که آخرین انسان نیمه خدایی گیلگمش بدرود حیات گفت ... و سومریان آن را نوشته و جهانیان در حفظ آن می کوشند .

درود
سپاسگذارم دوست گرامی
آتراهاسیس یا اوت نپیشتیم،آنگونه که در اسطوره های سومری و بابلی آمده ،مردی فرزانه و پارسا بوده که گویا کشتی عظیمی ساخت و با آن جان خود و خانواده اش را از سیلی که به فرمان خدایان جاری شده بود،نجات داد.برخی تاریخ پژوهان و متخصصین تاریخ ادیان ،مدعی اند یهودیان شخصیت نوح را از این شخص برداشت نموده اند.
[نوشتاری با این موضوع به زودی تقدیم دوستداران تاریخ خواهد شد.به امید خدا]
جرج اسمیت باستان شناس و محقق انگلیسی ،نخستین ترجمه انگلیسی از حماسه گیلگمش را در سال 1872 ارائه داد.در آن زمان حدود پانزده خط ازاین اثر سه هزار و پانصد خطی مفقود بود.و سپس طی حفاری های بعدی کشف گردید.[یعنی همان شرح کلدانی[بابلی] از طوفان بزرگ] و داستان تکمیل شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد فیلم اطلاعی ندارم.و باید از بچه های سینمایی انجمن پرسش کنید.[باید فیلم دیدنی و جالبی باشد].البته بنده مشتاقانه منتظر تکمیل فیلمهای prince of persia و سریال مختارنامه میباشم.
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”