زبان ییدیش (Yiddish Language)

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

زبان ییدیش (Yiddish Language)

پست توسط Mardaviz »

   
زبان ییدیش (Yiddish language)

ییدیش یا یـِدیشی (Yiddish) نامِ زبانی است که برای نزدیک به هزار سال، زبانِ مادری و گاه، تنها زبانِ یهودیانِ اشکنازی بود که در اروپای شرقی و مرکزی می‌زیستند. یِدیشی در میانِ فرهنگِ اشکنازی، از حدودِ سدهٔ دهمِ میلادی در کرانه‌های راین پا گرفت و سپس در مرکز و خاور اروپا گسترده شد.همچنین آمیختن اش با زبان‌های اسلاوی منجر به تقسیم آن به شاخه خاوری و باختری گردید.یدیشی خود شاخه ای ، از لهجه‌های جنوبِ شرقیِ آلمانیِ میانهٔ علیا می باشد که در کنارِ دیگر زبانهای آلمانی، شاخه‌ای از زیرخانوادهٔ زبان‌های ژرمنی است که با الفبای عبری نوشته می‌شود.

مطالعه و پژوهش درباره یدیشی، رابطهٔ مستقیم دارد با آگاهی در بارهٔ اشکنازی‌ها. بر خلافِ دیگر زبان‌ها که گویش‌وران آن‌ها، باشندگانِ زادبومی یا شهروندانِ ملیتی اند،سخنگویان زبان یدیشی -یهودیان سراسرِ جهان، با ملیت‌های گوناگون بوده اند.در حال حاضر زبان یدیشی در میانِ یهودیانِ آمریکا کمابیش از رواج افتاده و در روسیه نیز رو به نابودی است و از همین رو،در میانهٔ سدهٔ بیستمِ میلادی،روزگارِِ مرگِ یـِدیشی نامیده شد؛ با این همه، هنوز ،زبان مادری برخی از گروههای یهودی می باشد و هنوز هم بدان تکلم می کنند.

وجه تسمیه یدیشی

اصطلاحِ Yiddish خود، در اروپا، تلفظی غیرِ رسمی است از یهود یا Jewish، و این تلفظ غیرِ رسمی، آن گاه که یای نسبتِ فارسی به آن افزوده شود، ترکیبی ناآشنا هم می‌شود. همچنان که برای نمونه Kurdish خود، به معنای کردی است و کردیشی ترکیبی است نادرست. طرفه آن که پسوند ish در زبان‌های ژرمنی، همان ic یا ig در زبان‌های ایرانی میانه است و یای نسبتِ فارسی دری نیز بازمانده ی همان.
اما گذشته از دستور زبان، شاید بتوان از دریچه‌ای دیگر،به این موضوع نظر افکند: چنان که گفته شد یِدیش خود به معنای یهودی است و زبانِ یهودیان، ناچار باید با یکی از نشانه‌های نسبت، به ایشان نسبت داده و برای نمونه گفته شود: یهودی(یهود+ی) یا یهودانه(یهود+انه)؛ یا آن که به افرادِ یهودی منسوب شود و گفته شود یهودیانه(یهودی+انه). Yiddish خود بر همین صورت است: Yid+ish، به معنای یهودی. اکنون اگر ی نسبت را به آن بیفزاییم واژه‌ای ساخته ایم که به یهودیان منسوب است. باید در نظر داشت که یهودیان، در سراسرِ جهان به زبان‌های مختلفی سخن گفته اند. پس، خواندن یهودیانی که در میانِ ژرمن‌ها می‌زیسته اند و نیز نامیدنِ زبان اشان، با اصطلاحِ یدیشی، ایشان را از دیگر یهودیان مشخص می‌کند و به روشن شدنِ مفهوم یاری می‌رساند.

پیشینه

یهودیان تنها روزگارِ کوتاهی با زبانی که عبری نامیده می‌شود سخن گفته اند. اینان به ویژه پس از پراکنده شدن در جهان، برای تعامل و داد و ستد با دیگر ملل، بیش‌تر به زبانِ مردمی سخن گفته اند که در میان ایِشان جای گرفته و به سرزمینِ ایشان منسوب شده اند و اگر تفاوتی به چشم بخورد، بسیار ناچیز و در اندازه ی لهجه و گویش می باشد. پیدایشِ یدیشی نیز بر همین قاعده بوده.زبان یدیشی با وام گیری و آمیزش با زبان‌های آلمانی، لهستانی، روسی، عبری، آرامی و گاه اوکراینی ،در طول چند صد سال ،از گویشی آلمانی تبدیل به زبانی ورزیده گشت.

از گویشی آلمانی تا یدیشیِ کهن

برابر با سده ی چهارمِ هجری (دهمِ میلادی) یهودیانی از فرانسه و شمالِ ایتالیا، با کوچیدن به سوی شرق، برای نخستین بار اجتماعِ بزرگی از یهودیان در کرانه‌های راین پایه گزاردند و فرهنگی یهودی در میانِ ایشان- در اروپای مرکزی- شکل گرفت و از آن پس در میان یهودیان، به اشکنازی ها شناخته شدند.
اگرچه آگاهی‌های کافی درباره ی زبانی که تا آن روز در میانِ ایشان به کار می‌رفت در دست نیست، ولی احتمالن، گویشی یهودی-رومی بوده که لاز نامیده می‌شود و به گمان، عنصرهایی پراکنده از دیگر زبان‌های جنوب اروپا در خود داشته است.

تازه‌واردانِ یهودی ، در کرانه‌های راین با لهجه‌های پرشمارِ ژرمنی رویاروی شدند که مقدر بود بعدها ملت‌هایی را پدید آورند. در این میان جامعه ی جوانِ اشکنازی‌ها، گویشِ آلمانی اش را با واژه‌ها و وام گیری از لازتوانمند کردند که هنوز اندک ردِ پایی از آن، در واژه‌های یدیشیِ امروزی به جا مانده است.(به ویژه در یِدیشیِ غربی). واژه‌ها و عبارت‌هایی نیز از ادبیات دینی قوم یهود به گویش آلمانی ایشان راه یافتند، چراکه ایشان به نوشته‌ها و ادبیاتِ خاخامی دسترسی داشتند و ناگزیر اصطلاحاتِ آن را در گفت و گوهای روزانه شان به کار می بردند. یهودیان رفته رفته، این گویش را با نیازهای ویژه ی فرهنگِ نوپای اشکنازی سازگار کردند، و به شدت زیر نفوذ عبری و آرامی قرار گرفت، چندان که نزدیک به یک ششم واژگان یدیشی را شکل داد....
همچنین جامعه ی اشکنازی‌ها، جغرافیای خاص خود را داشتند، و با محله‌های یهودی که اندکی مستقل از همسایگانِ غیریهودی اشان بودند،در ارتباط بودند.. در اروپای سده‌های میانه که هنوز دولت‌های ملی پا نگرفته بود و فرمانروایانِ محلی و زمین‌داران، لگامِ اروپا را به دست داشتند، گستره ی فرهنگیِ یهودیان، چندان با قلمروی این فرمانروایانِ محلی نمی‌خواند؛ به گونه‌ای که حوزه ی زندگیِ اجتماعاتِ اشکنازی تا شمالِ فرانسه و سرزمین‌های غربی‌تری که یهودیانِ سفاردی در آن پراکنده بودند ادامه داشت.
کهن‌ترین سندِ به جا مانده به زبان یدیشی، نیایش‌نامه‌اییست که به عبریِ سره به نگارش در آمده است، در این نوشته،به روشنی پیداست که یِدیشی، زبانی از زبان‌های آلمانی علیای میانه با واژه‌هایی عبری،می باشد.

یدیشیِ کهن

جنگ‌های صلیبی فضایی جزم‌اندیشانه را در اروپای مسیحی گستراند که در پی اش سخت‌گیری بر اشکنازیان نیز افزوده شد. در سده ی سیزدهمِ میلادی (سده ی هفتم هجری) در اجتماعاتِ کوچکِ یهودی که به گویش‌های آلمانی سخن می‌گفتند جمعیت شان به شدت رشد کرد. سخت‌گیری‌ها و فشارها در اروپای کاتولیک – به یهودیان(که آنهارا مسبب به صلیب کشیده شدن عیسی می دانستند) آنها را مجبور کرد که برای گریختن از شکنجه ها و آزارها ،به سوی شرق بکوچند.
در پی این مهاجرت، یدیشی به شرقِ آلمان، لهستان، و دیگر سرزمین‌های شرقیِ اروپا رسید. رویاروییِ یدیشی با زبان‌های اسلاویِ رایج در این سرزمین‌ها، یدیشی را با وام‌گیریِ واژه‌هایی از زبان‌های اسلاوی درگیر کرد و دگردیسی اش را از گویشی آلمانی، به زبانی خودساخته در پی آورد. جدا شدن گویش‌وران اروپای شرقی از کانونِ آلمانی علیای میانه و در معرض زبان‌های اسلاوی به ویژه لهستانی و اوکراینی، قرار گرفتن اش به نخستین تمایزها میان یدیشیِ غربی و شرقی انجامید. یدیشیِ شرقی میانِ یهودیانی گسترده شد که در سرزمین‌های اسلاوی می‌زیستند و یدیشی غربی در میان یهودیانی که در آلمان و فرانسه ماندند.
تقسیم شدن یدیشی به دو گویش، خود، مایه ی متمایز شدنِ اجتماعاتِ گویشورانِ این دو لهجه شد.

یِدیشی میانه

در سده‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی، ترانه‌ها و چکامه‌ها در یدیشی، و همچنین تکه‌هایی در عبری و آلمانی، مکتوب شدند.
مناخیم بن نفتالی اولدن‌درف ترانه‌ها و چکامه‌هایی از یدیشی و نیز قطعه‌هایی ملمع به آلمانی و عبری متعلق به سده ی چهاردهم و پانزدهم رادر پایانِ سده ی پانزدهم گرد آوری نمود. در همین دوره و همزمان با رنسانس، جنبشی در میانِ جامعه ی یهودی پدید آمد ،که متاثر از ادبیات گیتی گرانه آلمان بود. نخستین چکامه ی حماسی از این دست که به نظم در آمد دوکوس هورانت است که در کتابخانه ی کمبریج نگاه داشته می‌شود. این دست‌نوشت، در سالِ 1896م. در کنیسه ی قاهره یافته شد و گردایه‌ای از چامه‌هایی داستانی با موضوعاتِ کتابِ مقدس و حقاده را در بر داشت.

در سده ی شانزدهم م. اروپای خاوری، به ویژه لهستان، کانونِ جهانِ یهودی بود. پس زبانِ یهودیان به گونه‌ای فزاینده، با عنصرهایی از زبان‌های اسلاوی در هم آمیخت. همچنین در همین روزگار، یدیشیِ الفبای عبری را به کار گرفت و زبانی نوشتاری شد. در میانه‌های این سده، پیشرفتی در ادبیاتِ نوشته‌ها دیده می‌شود. فراگیر شدنِ دستگاهِ چاپ هم، کمکِ چشمگیری به ماندگاری این نوشته کرد.
صرفِ نظر از به کارگیریِ آشکارِ واژه‌های عبری برای نگارش موضوعاتِ دینی، قضاوت در باره ی چگونگی فاصله گرفتنِ یدیشی از آلمانی، در این دوره، بسیار دشوار است. این به پژوهش درباره ویژگی‌های آوایی –و.... وابسته است. اجماعی که میان پژوهندگان وجود دارد از این قرار است که در این دوره، شاید یدیشی - حتا هنگامی که به مولفه‌های آلمانی واژگان اش محدود بوده- متمایز از میانگینِ گویش‌های آلمانی بوده.

هسخلاه و شکوفاییِ فرهنگِ یدیشی

از سده ی هجدهم م. رونق یدیشیِ غربی، اندک اندک، از سکه افتاد. اشکنازیان، اگرچه روشنفکری را هسخلاه نامیدند تا این جنبش را از آن چه در اروپای مسیحی در جریان بود تمایزدهند، اما دستاوردِ هسخلاه، سست شدنِ گرایشِ های مذهبی در میانِ ایشان بود.
گویش‌ورانِ یدیشیِ غربی، که در حوزه ی فرهنگِ آلمانی می‌زیستند و متاثر از روشنفکری و هسخلاه بودند، یدیشی را انحرافی ناسره و نارس از آلمانی می پنداشتند.
زبان آلمانی- که هم در کانونِ اندیشه ی مدرن بود و همچنین یکی از سه بستر پایه‌ای اندیشه ی متجددانه- به حساب می آمد، با میل تمام، تواناییِ بلعیدنِ گویش‌های خُردترِ همسایه را داشت. پا گرفتنِ عبریِ نو نیز از سوی دیگر ، عرصه را بر یدیشی تنگ می‌کرد. چنین بود که یدیشیِ غربی تنها در گفتگوهای خانوادگی و محفلی اشکنازی‌ها بازماند. اما در خاور-چنین فضایی حاکم نبود- زبانِ یدیشی همچون نیرویی چسبناک، اجزای فرهنگی را به هم می‌تنید که از آن به ייִדישקייט یا یدیشخیت (= یدیشیت) نام می‌بردند. یدیشخیت بر پایه ی اندیشه ی گیتی‌گراییانه شکل گرفت و ادبیاتِ گیتی‌گرایانه ی یدیشی را پایه ریخت. پایانِ سده ی نوزدهم و آغازِ سده ی بیستمِ میلادی، روزگارِ زرینِ ادبیاتِ یدیشی بود. سه نویسنده ی پرآوازه و بزرگِ یدیشی، مندل موشر سفاریم، شولم یانکوف آبراموویچ با تخلصِ کتاب‌فروشِ دوره‌گرد، و اسحاق لایب پرتض در همین دوره آشکار شدند.

در آغازِ سده ی بیستمِ م. یدیشی به عنوانِ یکی از زبان‌های بزرگ اروپای شرقی پدیدار شد. سینمای یدیشی و تئاترِ یدیشی دوران زرین خود را می گذراندند و ادبیاتِ غنی آن بیش از هر زمانِ دیگری منتشر شد، چندان که یدیشی یکی از زبان‌های رسمیِ بلاروس شد. پس از جنگِ جهانیِ نخست، آموزشِ مستقل و هماهنگ برای یهودیان در چند کشور- به ویژه در لهستان- مایه ی گسترش و رواجِ آموزشِ یدیشیِ روشمند و باقاعده شد و همگرایی و همسانی بیش‌ترِ نگارش و ویرایش را در میان یهودیان در پی آورد. این فرایند همچنین به شکل گرفتن و پایه گذاشتنِ بنیادِ علمیِ یدیشی در سالِ 1925 انجامید. یدیشی، زبانِ ملیِ قومِ یهود در اروپای خاوری شد و جنبشِ صهیونیسم که هدف ازآن کوچاندنِ یهودیان به سرزمینی بیرون از اروپا بود وقعی ننهاد و راه خود را، برای بر پا کردن و پیش بردنِ فرهنگِ یکپارچه ی یهودی در اروپا پی گرفت.

دیدیشی در اسرائیل

چالشی دیگر برای یدیشی مواجه شدنش با عبری نو بود که صهیونیست ها می کوشیدند که آن را در میان یهودیان بپراکنند و به عنوان زبان رسمی بشناسانند. در سال‌های نخستِ اشغالِ فلسطین نیز، در سرزمین‌های اشغال شده، جنگی به نامِ جنگِ زبان، میانِ طرفدارانِ به کارگیریِ زبانِ آلمانی- که هوادارِ استعمارِ آلمان و گروهی دیگر که هوادارِ استعمارِ انگلیس بودند درگرفت. برخی ازاینان خواستارِ به کار گرفتنِ زبانِ عبری و برخی دیگر که خواستارِ به کار گرفتنِ زبانِ یِدیشی بودند....... این کشاکش همچنین بازتاب نگاه‌های مخالف میان یهودیان گیتی گرا و صهیوونیسم (ملی‌گرایی یهود) بود. سرانجام پس از 1948 آوارگان یهود -که یدیشی برای اشان بیگانه بود اما از پیش با عبری آشنا بودند- موثرا عبری را تنها گزینه ی عملی کرد.. برخی کوچندگان کهنسال‌تر به اسراییل از شوروی که بیش‌تر از پنجاه سال دارند تا اندازه ای به یدیشی سخن می‌گویند یا دست کم می‌فهمند.

یدیشی در روسیه

بیروبیدژان، جمهوری خودمختار یدیشی

این جمهوری در سالِ 1934م. (1293 هجری خورشیدی) بنیاد نهاده شد. پس از جنگ جهانی دوم، رهبرانِ شوروی بر آن شدند که یهودیانِ روسیه را به نقطه‌ای از دورترین سرزمینِهای پهناورِ روسیه بکوچانند و فراهم آورند. یهودیان به منطقه بیروبیدژان،واقع در دورترین سرزمین‌های خاورِ دورِ روسیه کوچانده شدند. هم اکنون، زبان یِدیشی در این جمهوری زبانِ رسمی می باشد.

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
ویرایش:مرداویز.م

منبع‌ها‎

[FONT=Times New Roman]Britannica, Yiddish language1-
Wikipedia, Yiddish language2-
Jewish encyclopedia, Yiddish3-
Britannica, Yiddish literature4-
Britannica, Yiddish drama5-
6- زبان راهی برای نفوذ صهیونیسم- مهشید صفایی.
7- آغاز و پایان بنی اسراییل- عبدالله شهبازی.
8- در باره ی دین یهود- سید جلال الدین آشتیانی.  
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
Captain
Captain
نمایه کاربر
پست: 934
تاریخ عضویت: پنج‌شنبه ۱۶ آبان ۱۳۸۷, ۸:۲۸ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 1043 بار
سپاس‌های دریافتی: 3151 بار

Re: زبان ییدیش (Yiddish Language)

پست توسط Mardaviz »

 زبانهای آناتولی کهن 
 زبان لووی
[External Link Removed for Guests]
گسترهٔ‌ زبان مرده لووی.

زبان لووی، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. زبان لووی از خویشاوندان نزدیک زبان هیتی است، و در میان زبان‌هایی جای می‌گیرد که مردمان ارزاوا، تا باختر و جنوب غربی ناحیه کانون هیتی‌نشینی، با آن گپ می‌زده‌اند. در کُهَن‌ترین نوشتارها، این ناحیه را لوویا خوانده اند؛ چندی پس، همین ناحیه با نام لیدیا یا لودیا خوانده شده‌است. نیز نیای بلاواسطه زبان لیکیه‌ای یا از خویشاوندان نزدیک نیای زبان لیکیه‌ای است. زبان لوویان بهترین زبانی است که می‌توان گمان برد ترواییان با آن گپ می‌زده‌اند.
از همین سرزمین، گویشوَران زبان لووی، کم کم به سوی خاوران پراکندند و از دست اَندَرکاران سرنگونی امپراتوری هیتی شدند. زبان لووی هم چون این، زبان استان‌های پشت-هیتیایی از سوریه مانند میلید و کارکمیش، و نیز پادشاهی تابال که حدود ۹۰۰ پیش از میلاد مسیح گل کرد، بوده‌است.


زبان هیتی

زبان هیتی یا هِتیتی از زبان‌های مرده ای است که زمانی هیتی ها به آن سخن می‌گفتند، مردمانی که زمانی امپراتوری خود را در خاتوشا (امروزه: بُغازقلعه) در مرکز شمال آناتولی بنیان نهادند. گواهی های زیادی از زنده بودن این زبان و زبان های خویشاوند آن در آناتولی برای چند صد سال پس از فروپاشی امپراتوری هیتی بر جا است.

زبان لیکیه‌ای

زبان لیکیه‌ای ، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. این زبان در عهد آهن در منطقه لیکیه در آسیای کوچک گپ زده می شد. شماری از کارشناسان بر این باورند که از تبار زبان هیتی و یا زبان لوویایی است. در حدود نخستین سده پیش از میلاد مسیح از میان رفت و با زبان یونانی جای گزین شد.

زبان پالائی

زبان پالائی ، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. نگارش‌هایی از این زبان در لوح های میخی عهد برنز خاتوشا پیدا شده است. نام آن در زبان هیتی پالائومنیلی به معنی "از مردم پالا" می باشد؛ پالا، احتمالاً در شمال غربی ناحیه کانونی هیتی ها که شمال غربی ترکیه کنونی است، بوده است. کاشکاها در سده پانزدهم پیش از میلاد مسیح به این منطقه تاختند و از آن پس این زبان رو به فراموشی نهاد.

زبان کاریایی

زبان کاریایی ، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. کاریان به این زبان سخن می‌گفتند. نزدیکی این زبان به زبان لیدیایی از زبان لیکیه‌ای بیشتر بوده است. نام های دیگر این زبان که تاکنون به ثبت رسیده اَند ( سآنگُدُس ، کآفِنُس ، ترواُلِس ، نآستِس ، نُمییُن ، مائوسلوس و...) است. از شمار اندکی سنگ‌نوشته ، واژه هاای از زبان کاریایی شناسایی شده اند .

زبان لیدیایی

زبان لیدیایی، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. گویشوران این زبان در لیدیا در آناتولی غربی که امروزه در خاک ترکیه جای گرفته است، بوده اَند.

زبان پیسیدیایی

زبان پیسیدیایی ، از زبان‌های مرده خانواده زبانی زبان‌های هندواروپایی و از شاخه زبان‌های آناتولی آن است. این زبان که در پیسیدیا بکار می‌رفته از میان ده‌ها سنگ‌نگاره های کوتاه شناسایی شد. احتمالاً از خویشاوندان بسیار نزدیک زبان لیکیه‌ای و زبان سیدتی باشد.

[FONT=Times New Roman]از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
ویرایش:مرداویز.م
  
Work hard in silence
Let your success
Be your noise
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”