پيش گفتار
بي گمان در هفته هاي اخير بارها و بارها نام "اوستيايجنوبي" را شنيده ايد و مي دانيد كه در پي تك گرجيان به اين سرزمين و پاتكروس ها, چه تحولي در زمينه صف آرايي هاي ميان روسيه و غرب پديد آمده وبرسميت شناختن استقلال اين سرزمين از سوي روس ها و يكچندي دولت ديگر چهبحراني در زمينه روابط بين المللي ايجاد كرده است. اما نكته اي كه شايدبيشينه ايرانيان از آن ناآگاه باشند اين است كه اوستيا نامي است كه توسطبيگانگان به اين سرزمين داده شده و نام اصلي و تاريخي اين جمهوري كوچك ونیز همزاد شمالی اش در خاک فدراسیون روسیه "آلانيا" ست كه نياخاك يكي ازاقوام و تيره هاي كهن و نژاده ايراني بوده و هست. با توجه به اين رويدادها– كه شايد دوران ساز هم باشد – برآن شدم تا طي سلسله نوشتارهايي به معرفيتاريخ و تبار و سرگذشت اين قوم ايراني براي خوانندگان "خاك و خون" دستيازم. باشد كه در آگاه سازي ايرانيان از هم تباران برون از مرز خودشانسودمند افتد.
نام و زبان
آلان ها شاخه اي از درخت تنآور تيره هاي ايراني اند كهامروزه در سرزمين قفقاز مي زيند. در دوران باستان, بخش عمده آلان ها درمناطق شمال درياهاي كاسپين و سياه مي زيسته اند, اما بعدها بر شبه جزيرهكريمه و مناطق پهنآوري در قفقاز نيز چيره گشته اند. نام "آلان" (Alan) ازواژه كهن ايراني "آريا" (Arya) مشتق شده و از اين روي با نام نامي ايرانهمريشه است. زبان آلاني نيز يكي از زبان هاي گروه زبان هاي ايراني است كهبه شاخه شمالي اين گروه تعلق دارد (همچون سكايي و ماساگتي و ...). آلان هابه لحاظ قومي با "سرمت ها" (Sarmatians) خويشآوند بوده و محتملا گروهي ازاينان بوده اند كه به تدريج برجسته ترين نقش در ميان اين اتحاديه ايرانيرا بدست آوردند. اين قوم كه شاخه اي از ايرانيان كوچگر شمالي (Scythians)بوده اند, بنا بر طبيعت زندگي شان سامانه نوشتاري پيشرفته اي نداشته و ازاين روي ما آگاهي چنداني درباره ريختار نخستين زبان ايشان نمي دانيم, امابر اساس واژگان و دستور زبان كنوني شان و پس از زدايش و پالايش اثرهايزبان هاي تركي و قفقازي, زبانشناسان به بازسازي بخشي از زبان كهن آلانيتوانا گشته اند. نام اين تيره ايراني به شكل هاي گونه گوني در نوشته ها وسندهاي تاريخي آمده است. يونانيان از واژه هاي Alanoi, Asaioi,Rhoxolonaoi, Aorsoi, Sirakoi و Lazyges , روميان از واژه هاي Alani وHalani , روس ها و مجارها از واژه هاي "Yas" و "Yasi" و گرجيان نيز ازواژه "Osi" براي ناميدن اينان بهره مي برده اند و گونه اي از همين ناماخير است كه امروزه به طور رسمي براي ناميدن اين قوم ايراني و سرزمینشانبه كار مي رود (Ossetia - Ossetians) . با این حال خود آلان های امروزینیعنی باشندگان جمهوری های اوستیای شمالی و جنوبی، کشور خود را بیشتر بهنام "ایرون" (Iron) و زبان خویش را نیز "ایرونیگ" (Ironig) می خوانند کهبا نام های ایران و اران و سرانجام با آریان در پیوند است. زبان کنونیآلان ها شباهت بسیاری به زبان گات های اوستا دارد و به زبان ایرانی "پشتو"نیز بی شباهت نیست.

تاريخ
تاريخ آلان را مي توان به 3 دوره بخش كرد:
1- از ابتداي مسيحيت تا دوره كوچهاي بزرگ
2- از دوره كوچهاي بزرگ تا تازش تاتارها و تيمور
3- از دوره تازش تاتارها و تيمور تا اكنون
دوره نخست :
در اين دوره, آلان ها به عنوان قومي جنگآور و كوچگر پاي بهعرصه تاريخ مي گذارند. شهرت و آوازه اي كه آلان ها در اين دوره بدست ميآورند, بيشتر به خاطر خدمات حرفه اي نظامي است كه آنها با ايجاد پيمان هاو ائتلافهاي مقطعي دراختيار امپراتوري هاي همسايه, از اشكاني و ساسانيگرفته تا رومي و بيزانسي و خزري, مي گذارند و در اين ميان "اسوارانتيرانداز" آنها جايگاهي ويژه دارد.
جغرافي دان شهير يوناني, "استرابو", كه خود زاده ناحيه"پنتوس" در كناره جنوبي درياي سياه بوده , در كتاب "جغرافيا" خود از قدرتو توان نظامي اينان ياد كرده و مي نويسد كه شاه آلان ها مي تواند تا 200هزار سوار تيرانداز در آرتش خود گرد آورد. وي همچنين مي نويسد كه آلان هاكنترل بخشي از مسيرهاي بازرگاني را به دست داشته و از اين راه ثروتي هنگفتاندوخته اند, به طوريكه داراي زيور و زينت هاي زرين بوده اند. تقريبا بهطور همزمان, نام آلان ها و قبايل وابسته آنها در سالنامه ها و تاريخ هايچيني نيز آمده كه نشان مي دهد بخشي از اينان نيز به سوي شرق رفته بودند.آنچه از اين گزارش ها مي توان دريافت اين است كه در فاصله زماني ميانه سدهيكم تا سده چهارم ميلادي, آلان ها به راس هرم قدرت در كنفدراسيون قبايليسرمتي دست يافته و بر ديگر تيره ها كنترل و فرمانروايي مي داشته اند.

آلان ها در اين دوره در بيشينه جنگ ها و نبردهاي روم درمنطقه آسياي غربي و به ويژه در آناتولي و ارمنستان و ماد حضور دارند و بهدليل توان بالاي رزمي, نقشي بسيار مهم در تعيين سرنوشت اين برخوردهاينظامي ايفا مي كنند. در كتيبه "بلاش" , شاهنشآه اشكاني , آمده است كه ويدر سال يازدهم شهرياري خويش به نبرد با "كولوك", شاه آلان ها برخاسته است."يوسف بن ماتيتياهو" ( به لاتين : تيتوس فلاويوس جوزفوس) تاريخ نگار بناميهودي در كتاب پرآوازه اش "جنگ هاي يهود" گزارش مي دهد كه چگونه آلان ها –كه وي آنها را قبيله اي سكايي مي شمارد – با گذر از دروازه هاي آهنينقفقاز و شكست دادن شاهان ماد و ارمنستان, اين سرزمين ها را به باد غارت وتاراج مي دهند.
با تازش هون ها در سده ي 4 ميلادي, آلان ها به دو بخش"اروپايي" و "قفقازي" بخش مي شوند. پاره اي از آلان هاي اروپايي به همراهبرخي تيره هاي ژرمني مانند "ويزيگوت ها" و "وندال ها" در خلال مهاجرت هايعظيمي كه در اين دوران از شرق به غرب اروپا در جريان بود, شركت جسته و پساز دو بار تازش به ایتالیا سرانجام به سرزمين هاي دوردوست باختر اروپايعني "گل" (فرانسه كنوني) و شبه جزيره "ايبريا" (اسپانيا و پرتغال كنوني)مي روند. در خلال اين مهاجرت ها, جنگ هايي نيز ميان اين كوچگران باباشندگان قديمي تر روي مي داده كه باز جنگآوري آلان ها براي خودشان وهمپيمانان وندالي شان راهگشا بوده است, براي مثال "گريگوري اهل تور",نويسنده كتاب " تاريخ فرانك ها" گزارش مي دهد كه چگونه به هنگام عبور ازرود "راین" و در خلال نبرد "ماينز" به سال 407 ميلادي, آلان ها بهفرماندهي شاه خود "رسپنديال" (Respendial) و در حالي كه وندال ها در پيكمين فرانك ها غافلگير شده و پس از كشته شدن فرمانده شان در حال شكستبودند به ياري متحدين خود شتافته و دلآورانه فرانك ها را پس مي زنند.برخياز آلان ها نيز باز به همراه همين وندال ها به شمال آفريقا كوچ كرده درآنجا جاگير مي شوند به طوريكه فرمانروايان وندالي شمال آفريقا خود را "شاهوندال ها و آلان ها" مي ناميده اند. در اسپانياي امروز ايالتي هست به نام"كاتالونيا" كه در واقع بازتاب اتحاديه اي است كه در خلال همين كوچ هاتشكيل شده بوده است و نام "گوت-آلانيا" مي داشته و به معني ايالت گوت ها وآلان ها بوده است. همچنين ريشه هاي حماسه سلتي "شاه آرتور" و شهسوارانش ونيز نام هاي خاص فرانسوي "Alain" و انگليسي "Alan" و نام شماری از شهرها وناحیه ها در فرانسه و اسپانیای امروزی نيز يادگاري است از همين كوچ هايبزرگ آلان ها به سرزمين هاي دوردست اروپاي باختري. در خلال جنگهاي روم باهون ها , آلان ها – محتملا بر اساس خودآگاهي نژاديشان – با روميان بر ضدهون هاي زردپوست متحد شدند و تحت فرماندهي "سنگيبان" (Sangiban)در شكستدادن تازش هون ها به گل در نبرد تاريخي و بسيار مهم "شالونز" (Chalons) بهسال 451 ميلادي – كه يكي از 15 جنگ مهم تاريخ جهان شمرده مي شود – نقشيبسيار كليدي ايفا كردند. پس از مرگ آتيلا و باز بر اساس همين خودآگاهي,آلان ها با ژرمن ها همراه شده و براي برانداختن يوغ سلطه هون ها به ستيزبرخاستند. در دوره همین مهاجرت ها و کوچ های بزرگ است که می بینیم برخی ازسرداران و جنگآوران آلان به مراتب بلند نظامی و رزمی دست می یابند. برایمثال، یک سردار آلانی به نام "ارداپور" (Ardaburious) به عنوان فرماندهلشکری بیزانسی در زمان "تئودوسیوس"، سپاه ساسانیان به رهبری "بهرام پنجم"را شکست داده و "نصیبین" را فتح می کند. وی در سال 427 و پس از کسب چندینپیروزی نظامی دیگر در ایتالیا به عنوان "کنسول" روم معرفی می شود. پسر وینیز پس از کسب افتخارات چشمگیر نظامی در سال 434 به همین عنوان می رسد ونوه وی در سال 447. پس از مرگ امپراتور "تئودوسیوس دوم" در سال 450 , سنایکنستانتینوپل به همین مرد آلانی (نوه ارداپور که خود نیز نام پدربزرگش میداشته) پیشنهاد تاج و تخت سلطنتی می دهد اما وی از پذیرش این مقام خوددارینموده و قدرت را به زیردست خویش وامی گذارد.
بخشي ديگر از آلان هايي كه از شمال درياي سياه به اروپاكوچيدند نيز به سرزميني وارد شدند كه امروزه نام "لهستان" بر خود دارد واز همينجا است كه "صرب ها" و "كروات ها" به عنوان دو قبيله آلاني نامشانوارد عرصه تاريخ مي شود. دركتيبه هايي مربوط به سده سوم ميلادي كه از شهر"تاناييس" بر رود "دن" در روسيه كنوني بدست آمده از كروات ها (Choroatos)به عنوان قبيله اي آلاني ياد شده است. همچنين پتولمي از قبيله صرب(Serboi) به عنوان قبيله اي سرمتي باشنده شمال قفقاز ياد مي كند و ديگراسناد مكتوب در سده سوم ميلادي از صرب ها به عنوان قبيله اي آلاني در استپهاي منطقه ولگا-دن ياد مي كنند. سرانجام اين دو قبيله آلاني در سده هفتمميلادي به دعوت "هراكليوس" (هرقل) امپراتور بيزانس به مناطق باختري بالكانكوچيده و در سرزمين هاي كنوني شان جاگير مي شوند.

اما آن بخش از آلان ها كه در قفقاز مانده بودند, تحت تاثيرعوامل گوناگون زندگي كوچ نشيني را رها كرده و يكجانشين شدند. اين تحول,سرآغاز پيدايش پادشاهي "آلانيا" در قفقاز شد كه مربوط به دوره دوم تاريخآلان ها مي شود و ما در بخش دوم اين سلسله نوشتار به آن خواهيم پرداخت.
ادامه دارد