«گوستاو لوبون» مورخ ، محقق و شرق شناس معتبر و بلند پايه ی فرانسوي است كه در سال 1841 ميلادي چشم به جهان گشود و در سال 1931 از دنيا رفت.
وي مطالعات گستردهاي درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است. در آثار وي تعصبات يك جانبه و منفي نسبت به اسلام و مسلمانان كمتر به چشم ميخورد و اين از ويژگيهاي منحصر به فرد اوست كه در كمتر پژوهشگري ميتوان سراغ يافت.
او از حقوق بحق مسلمانان دفاع و از سياستهاي ظالمانه دولتهاي اروپايي شديدا انتقاد كرد و در نكوهش دولت فرانسه نسبت به جناياتي كه در حق مسلمانان الجزاير مرتكب شد، مطالب فراواني نگاشت.
« لوبون » در طی تحقيقات و سياحتهاي علمي خود با سفر به كشورهاي مختلف، كتابهاي با ارزشي در مورد تاريخ و تمدن برخي ملتها نگاشت و حاصل اين پژوهشها را با شرح و توضيح در 4 كتاب زیر :
« راز دگرگوني ملتها »
« ماهيت اجتماع »
« آراء و باورها »
و « انسان و جامعه » ( منشاء تاریخ آن )
به یادگار گذاشت.
و سپس با تکیه بر آن 4 اثر، كتابهاي ديگري چون :
« نخستین تمدن های مشرق » ( مصر، آشور، یهود، ایران و ... )
« ماهيت انقلابها و انقلاب فرانسه »
« ماهيت سوسياليسم »
« تمدن هند »
« تمدن مصر »
« تمدن عربي در اندلس »
و « تمدن اسلام »را به رشته تحرير درآورد.
کتاب های ارزشمند زیر نیز از وی است :
« سفر به کوه های تاراس »
« سفر به پنال » ( از کوه های هیمالیا )
« تجسم های عکاسی »
« یادداشت های فیزیک »
« تکامل ماده »
« تکامل نیرو »
« تولید و نابودی ماده »
« ماهیت تربیت »
« ماهیت سیاست »
« بی اعتدالی جهان »
« تحقیقات تشریحی و ریاضی در مورد تغییر حجم جمجمه »
« روش و وسائل یادداشت و نگارش »
« کلمات قصار زمان حاضر »
و ...
کتاب های وی به اکثر زبان های دنیا ترجمه شده است.
( از لغت نامه ی دهخدا )
گوستاو لوبون در کتاب « تمدن اسلام » که از نظر تاریخی اهمیت بسیار بالائی دارد، مسلمانان را در طول بیش از 10 قرن تاریخ پر عظمت اسلام، به بزرگی یاد کرده و تمام اروپا و جهان را مدیون علوم و تمدن مسلمانان می داند.
پس از خروج مسلمانان از صحنه ی تاریخ جهان ، و افتادن قدرت به دست دولت های بزرگ ِ غیر مسلمان،
آنان که تا چندی پیش از آن، همه چیز خود را مدیون مسلمانان می دانستند، در صدد انکار این مطلب برآمده و گویا از اعتراف به آن احساس شرم نمودند !
و با یدک کشیدن نام تمدن روم و یونان، خود و بلکه همه ی جهان را جیره خواران علوم یونانیان و تمدن رومیان جلوه دادند و به کلی تمدن اسلام و مسلمانان را در جهان انکار کردند !
اوضاع جهان و کنار رفتن مسلمانان نیز از صحنه ی قدرت به این انکارکمک کرد و کم کم این احتمال می رفت که نسل های آینده حتی سخنی از تمدنمسلمانان نیز به گوششان نخورد !
گوستاو لوبون در این کتاب برای اثبات این منظور، مواد و عناصر اصلی و اساسی تمدن مسلمانان را جمع آوری کرده و با شرح قسمت هائی از آن ، و اشاره به شگفت انگیزی های آن توانسته است برتری علوم و تمدن شگفت انگیز مسلمانان را بر تمام ساکنان جهان در قرون گذشته ثابت کند .
او از راه « تحلیل علمی » مخصوص به خود ، ارتباط زمان کنونی با گذشته را آشکار کرده ، مشخصات اخلاق، فرهنگ، نژاد، نظامات، علوم ، آداب و تمام شئونی که در شرق و غرب اثر گذاشته است را به طور دقیق بررسی کرده است .
اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
گوستاو لوبون :
غربیان در طول 500 سال، جز کتاب ها و تالیفات ملت مسلمان عرب چیزی در دست نداشته اند .
و همین اعراب مسلمان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
کسانی که با نوشته ها و تالیفات قبلی ما آشنائی کافی دارند، بخوبی ازموضوع این کتاب آگاهند و می دانند که ما پس از گفتگو در مورد خود انسان وگروه های مختلف آن، اکنون به بحث در باره ی تمدن های بشری در دوره های مختلف تاریخ پرداخته ایم .
کتاب قبلی ما - « منشاء تاریخی انسان ها و جوامع انسانی » - اختصاص داشت به بحث پیرامون آنچه مربوط به جسم و عقل انسانی است، و بیان عناصری که گروه های اجتماعی از آن پدید می آیند .
ما در آن کتاب به زمان های گذشته باز گشتیم و بیان داشتیم که چگونه گروههای انسان ها پیشین پدید آمدند و چگونه گرد هم جمع شده و صنایع و فنون ونظم زندگی و مذهب و عقاید در میان ایشان پدیدار گشت. و نیز گفتیم که چگونهاین عناصر با آمدن گروهها تغییر یافت و تمام عواملی که موجب این تغییر شدهرا نیز بیان کردیم .
پس از آن در باره ی خود انسان از نظر « فردی و اجتماعی » بحث کردیم .
اکنون می خواهیم برای تکمیل آن برنامه ، قواعدی که قبلا در مورد آنها به تفصیل پیرامونش نوشته ایم را با « تمدن های بزرگ بشری » منطبق سازیم .
و البته این کاری است که انجام آن فرصت بسیاری را می طلبد و مشکلات بسیاریسر راه دارد . از این رو تصمیم گرفتیم که برای هر گفتگو رساله ی جداگانهای قرار داده و بعد که تعداد رساله ها به 8 یا 10 عدد رسید ، آنها را بهآسانی مرتب کنیم .
بحث « تمدن انسان ها » را از « عرب » آغاز می کنیم و دلیل جلو انداختن آنبر تمدن اقوام دیگر این است که به واسطه ی مسافرت های زیادی که در کشورهایعربی داشته ام ، اطلاعات من در باره ی آنها بیش از دیگران است و اساساتمدن آنها دایره اش نسبت به تمدن های دیگر ، روی عواملی وسیع تر بوده ، واطلاع از تاریخ تمدن ایشان برای عموم مردم سودمندتر خواهد بود .
و البته کمتر کسی است که اطلاع کافی در این باره داشته باشد .
تمدن عرب چنان مهم و اساسی است که 12 قرن بر قسمت پهناوری از نیمکره ی زمین حکومت کرده است :
از کناره های اقیانوس اطلس گرفته تا اقیانوس هند ، و از سواحل دریای روم،تا ریگستان های قلب آفریقا ،و ملت هائی که در این قسمت های پهناور سکونتدارند ، زمان های درازی همگی پیرو یک دولت بوده اند و اکنون نیز یک دیندارند و یک زبان در میان آنها متداول است و در رسوم و عادات و فنون زندگیاز یک برنامه پیروی می کنند .
تا کنون هیچ دانشمند تاریخ نویسی کتاب جامعی در این باره ننوشته است تاتاثیر، مشخصات و خصوصیات تمدن عرب را در میان ملت های اسلامی ذکر کند .
و بخصوص ، آثار حیرت انگیزی را که در میان مردمکشورهای اسپانیا و آفریقا و مصر و سوریه و ایران و هندوستان و ... بهیادگار گذاشته است ، متذکر گردد .
و اساسا از فنون و صنایع عرب - که بیشتر از سایر عناصر، تمدنشان خودنمائی کرده - سخنی به میان نیامده.
و نویسندگانی هم که به ندرت وارد این بحث شده اند نه تنها دست خالی برگشتهو چیزی ذکر نکرده اند ، بلکه مدعی شده اند که عرب صنعت و هنری نداشته است !
البته نمی توان انکار کرد که عقیده ی مذهبی کشورهای اسلامی موجب همرنگی ویکنواخت بودن فنون و صنایع آنان شده ، ولی پر واضح است که به سبب اختلافاتنژادی و محیطی که میان آنان وجود دارد ، در بسیاری از موارد ، صنایع آنانرا عمیقا از هم متمایز ساخته .
اکنون باید دید در چه مواردی یکنواخت بوده و در چه جاهائی از هم متمایز گشته اند.
کسی که قصل های مختلف این کتاب و بخصوص قسمت معماری وفن بنائی آن را به دقت مطالعه کند خواهد دید تا چه اندازه دانش جدید ازتحقیق اینگونه مسائل خاموش و ساکت و غائب است !!
هر اندازه بیشتر در تمدن عرب دقت کنیم ، و کتاب های علمی و اختراعات وصنایع ایشان را از نظر بگذرانیم ، حقایق تازه ای برای ما روشن می شود و بهخوبی درک خواهیم کرد که عرب در قرون وسطی ملتی دانشمند و فاضل بوده ،
و مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملت مسلمان عرب چیزی در دست نداشته اند .
و همین اعراب مسلمان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
و تاریخ سراغ ندارد که در زمانی اندک ، آن همه پیشرفتی که نصیب عرب شد ،نصیب دیگران شده باشد و در هیچ صنعتی به پای عرب نمی رسیدند .
غربیان در طول 500 سال، جز کتاب ها و تالیفات ملت مسلمان عرب چیزی در دست نداشته اند .
و همین اعراب مسلمان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
کسانی که با نوشته ها و تالیفات قبلی ما آشنائی کافی دارند، بخوبی ازموضوع این کتاب آگاهند و می دانند که ما پس از گفتگو در مورد خود انسان وگروه های مختلف آن، اکنون به بحث در باره ی تمدن های بشری در دوره های مختلف تاریخ پرداخته ایم .
کتاب قبلی ما - « منشاء تاریخی انسان ها و جوامع انسانی » - اختصاص داشت به بحث پیرامون آنچه مربوط به جسم و عقل انسانی است، و بیان عناصری که گروه های اجتماعی از آن پدید می آیند .
ما در آن کتاب به زمان های گذشته باز گشتیم و بیان داشتیم که چگونه گروههای انسان ها پیشین پدید آمدند و چگونه گرد هم جمع شده و صنایع و فنون ونظم زندگی و مذهب و عقاید در میان ایشان پدیدار گشت. و نیز گفتیم که چگونهاین عناصر با آمدن گروهها تغییر یافت و تمام عواملی که موجب این تغییر شدهرا نیز بیان کردیم .
پس از آن در باره ی خود انسان از نظر « فردی و اجتماعی » بحث کردیم .
اکنون می خواهیم برای تکمیل آن برنامه ، قواعدی که قبلا در مورد آنها به تفصیل پیرامونش نوشته ایم را با « تمدن های بزرگ بشری » منطبق سازیم .
و البته این کاری است که انجام آن فرصت بسیاری را می طلبد و مشکلات بسیاریسر راه دارد . از این رو تصمیم گرفتیم که برای هر گفتگو رساله ی جداگانهای قرار داده و بعد که تعداد رساله ها به 8 یا 10 عدد رسید ، آنها را بهآسانی مرتب کنیم .
بحث « تمدن انسان ها » را از « عرب » آغاز می کنیم و دلیل جلو انداختن آنبر تمدن اقوام دیگر این است که به واسطه ی مسافرت های زیادی که در کشورهایعربی داشته ام ، اطلاعات من در باره ی آنها بیش از دیگران است و اساساتمدن آنها دایره اش نسبت به تمدن های دیگر ، روی عواملی وسیع تر بوده ، واطلاع از تاریخ تمدن ایشان برای عموم مردم سودمندتر خواهد بود .
و البته کمتر کسی است که اطلاع کافی در این باره داشته باشد .
تمدن عرب چنان مهم و اساسی است که 12 قرن بر قسمت پهناوری از نیمکره ی زمین حکومت کرده است :
از کناره های اقیانوس اطلس گرفته تا اقیانوس هند ، و از سواحل دریای روم،تا ریگستان های قلب آفریقا ،و ملت هائی که در این قسمت های پهناور سکونتدارند ، زمان های درازی همگی پیرو یک دولت بوده اند و اکنون نیز یک دیندارند و یک زبان در میان آنها متداول است و در رسوم و عادات و فنون زندگیاز یک برنامه پیروی می کنند .
تا کنون هیچ دانشمند تاریخ نویسی کتاب جامعی در این باره ننوشته است تاتاثیر، مشخصات و خصوصیات تمدن عرب را در میان ملت های اسلامی ذکر کند .
و بخصوص ، آثار حیرت انگیزی را که در میان مردمکشورهای اسپانیا و آفریقا و مصر و سوریه و ایران و هندوستان و ... بهیادگار گذاشته است ، متذکر گردد .
و اساسا از فنون و صنایع عرب - که بیشتر از سایر عناصر، تمدنشان خودنمائی کرده - سخنی به میان نیامده.
و نویسندگانی هم که به ندرت وارد این بحث شده اند نه تنها دست خالی برگشتهو چیزی ذکر نکرده اند ، بلکه مدعی شده اند که عرب صنعت و هنری نداشته است !
البته نمی توان انکار کرد که عقیده ی مذهبی کشورهای اسلامی موجب همرنگی ویکنواخت بودن فنون و صنایع آنان شده ، ولی پر واضح است که به سبب اختلافاتنژادی و محیطی که میان آنان وجود دارد ، در بسیاری از موارد ، صنایع آنانرا عمیقا از هم متمایز ساخته .
اکنون باید دید در چه مواردی یکنواخت بوده و در چه جاهائی از هم متمایز گشته اند.
کسی که قصل های مختلف این کتاب و بخصوص قسمت معماری وفن بنائی آن را به دقت مطالعه کند خواهد دید تا چه اندازه دانش جدید ازتحقیق اینگونه مسائل خاموش و ساکت و غائب است !!
هر اندازه بیشتر در تمدن عرب دقت کنیم ، و کتاب های علمی و اختراعات وصنایع ایشان را از نظر بگذرانیم ، حقایق تازه ای برای ما روشن می شود و بهخوبی درک خواهیم کرد که عرب در قرون وسطی ملتی دانشمند و فاضل بوده ،
و مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملت مسلمان عرب چیزی در دست نداشته اند .
و همین اعراب مسلمان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
و تاریخ سراغ ندارد که در زمانی اندک ، آن همه پیشرفتی که نصیب عرب شد ،نصیب دیگران شده باشد و در هیچ صنعتی به پای عرب نمی رسیدند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
گوستاو لوبون :
مسلمانان در [COLOR=red]قرون وسطی مردمانی دانشمند و فاضل بوده
همین مسلمانان بوده اند که شالوده تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند
غربیان در هیچ صنعتی به پای مسلمانان نمی رسند
[COLOR=red]مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملل مسلمان هیچ چیز در دست نداشته اند
عقیده ی مذهبی کشورهای اسلامی موجب همرنگی و یکنواخت بودن فنون و صنایع آنان شده .
اگر چه اختلافات نژادی و محیطی که میان مسلمانان وجود اشته، در بسیاری از موارد صنایع آنها را از هم متمایز ساخته .
کسی که فصول مختلف این کتاب را به دقت مطالعه کند، خواهد دید که دانش جدید تا چه اندازه از تحقیق در باره ی صنایع و فنون مسلمین غافل و ساکت بوده است .
هر اندازه بیشتر در تمدن غربی دقت کنیم و کتاب های علمی و اختراعات و صنایع غربی را مورد بررسی قرار دهیم ، حقایق تازه ای برای ما روشن می شود .
و به خوبی درک خواهیم کرد که مسلمانان در قرون وسطی مردمانی دانشمند و فاضل بوده اند،
و مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملل مسلمان هیچ چیز در دست نداشته اند .
و همین مسلمانان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
و تاریخ سراغ ندارد که در زمانی اندک ، آن همه پیشرفتی که نصیب مسلمانان شد، نصیب دیگران شده باشد .
غربیان در هیچ صنعتی به پای عرب نمی رسند .
آثاری که تمدن ملل مسلمان در مغرب زمین گذاره بسیار زیاد است و در مشرق زمین به مراتب زیادتر و نیرومند تر است .
و برای هیچ ملتی چنان نفوذیکه برای آنان پیدا شد، پدیدار نگشته است، زیرا ملت های بسیاری در عالمآمدند و زمام ریاست جهانیان را در دست گرفتند و پرچم سعادت خویش را بربالای کاخ های با عظمتی به اهتزاز در آوردند،
مانند آشوریان ، ایرانیان ، مصری ها ، یونانی ها ، رومیان ،
ولی اکنون از آن کاخ های با عظمت جز ویرانه هائی به جای نمانده، و همه یآن قدرت ها و آداب و رسوم و آئین شان به دست فراموش سپرده شده و تنها نامیاز آن ها باقی مانده است .
و جهان اسلام ، نیز اگر چه آن عظمت اولیه را ندارند ، ولی ریشه های تمدن شان در تمام دوره ها پابرجا بوده،
و به زبان ساده تر آئین و مذهب اسلام ، و زبان عربی و صنعت آنها پس از قرن ها زنده است و بیش از یکصد میلیون نفر ( و اکنون بیش از یک میلیارد و صدها میلیون نفر ) از مراکش گرفته تا هندوستان ، همگی پیرو آئین اسلامند .
و اساسا شریعت اسلام و صنعت مسلمانان و زبان عربی به همه جا رخنه پیدا کرد و محکم و پابرجا شد،
و در مقابل، هر چه سرداران دیگر آمدند و بر عرب مسلط شدند، نه تنها نتوانستند تمدنی بجای تمدن اسلام و عرب در میان آنها پابرجا کنند،
بلکه خود نیز متدین به دین مسلمانان و به رنگ فرهنگ و صنعت ایشان در آمدند .
و بیشتر آنان زبان عربی را زبان رسمی خویش قرار دادند،تا بدانجا که در هندوستان پیشاپیش اسلام ، آن همه مذاهب قدیمی به عقببرگشت ، و یا همزمان با پیشروی اسلام ، ادیان پیشین خود به خود به یک سورفته و جای خود را به اسلام سپردند .
و در مملکت مصری که ایرانیان ، رومیان و یونانیان هیچ کدام نتوانستند نفوذی اساسی پیدا کنند ،
اسلام و عرب چنان نفوذ و پیشرفتی در آنجا پیدا کردند که را یکسره و به تمام معنی عرب کردند .
و مردم هند و ایران و مصر و آفریقا، پیش از اسلام هر از چند گاهی زیر بارپادشاهی و بزرگی جداگانه می رفتند، و به این ترتیب ادیان و تمدن هایگوناگونی را می پذیرفتند،
ولی از زمانی که دین اسلام را پذیرفتند، جز به زمامداران اسلامی،
به هیچ فرمانروای دیگری تن در ندادند و زیر بار هیچ حاکم غیر مسلمانی نرفتند .
مسلمانان در [COLOR=red]قرون وسطی مردمانی دانشمند و فاضل بوده
همین مسلمانان بوده اند که شالوده تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند
غربیان در هیچ صنعتی به پای مسلمانان نمی رسند
[COLOR=red]مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملل مسلمان هیچ چیز در دست نداشته اند
عقیده ی مذهبی کشورهای اسلامی موجب همرنگی و یکنواخت بودن فنون و صنایع آنان شده .
اگر چه اختلافات نژادی و محیطی که میان مسلمانان وجود اشته، در بسیاری از موارد صنایع آنها را از هم متمایز ساخته .
کسی که فصول مختلف این کتاب را به دقت مطالعه کند، خواهد دید که دانش جدید تا چه اندازه از تحقیق در باره ی صنایع و فنون مسلمین غافل و ساکت بوده است .
هر اندازه بیشتر در تمدن غربی دقت کنیم و کتاب های علمی و اختراعات و صنایع غربی را مورد بررسی قرار دهیم ، حقایق تازه ای برای ما روشن می شود .
و به خوبی درک خواهیم کرد که مسلمانان در قرون وسطی مردمانی دانشمند و فاضل بوده اند،
و مردم مغرب زمین در طول 500 سال جز کتاب ها و تالیفات ملل مسلمان هیچ چیز در دست نداشته اند .
و همین مسلمانان بوده اند که شالوده ی تمدن را در ریشه های زندگی و علم و اخلاق اروپائیان ریخته اند .
و تاریخ سراغ ندارد که در زمانی اندک ، آن همه پیشرفتی که نصیب مسلمانان شد، نصیب دیگران شده باشد .
غربیان در هیچ صنعتی به پای عرب نمی رسند .
آثاری که تمدن ملل مسلمان در مغرب زمین گذاره بسیار زیاد است و در مشرق زمین به مراتب زیادتر و نیرومند تر است .
و برای هیچ ملتی چنان نفوذیکه برای آنان پیدا شد، پدیدار نگشته است، زیرا ملت های بسیاری در عالمآمدند و زمام ریاست جهانیان را در دست گرفتند و پرچم سعادت خویش را بربالای کاخ های با عظمتی به اهتزاز در آوردند،
مانند آشوریان ، ایرانیان ، مصری ها ، یونانی ها ، رومیان ،
ولی اکنون از آن کاخ های با عظمت جز ویرانه هائی به جای نمانده، و همه یآن قدرت ها و آداب و رسوم و آئین شان به دست فراموش سپرده شده و تنها نامیاز آن ها باقی مانده است .
و جهان اسلام ، نیز اگر چه آن عظمت اولیه را ندارند ، ولی ریشه های تمدن شان در تمام دوره ها پابرجا بوده،
و به زبان ساده تر آئین و مذهب اسلام ، و زبان عربی و صنعت آنها پس از قرن ها زنده است و بیش از یکصد میلیون نفر ( و اکنون بیش از یک میلیارد و صدها میلیون نفر ) از مراکش گرفته تا هندوستان ، همگی پیرو آئین اسلامند .
و اساسا شریعت اسلام و صنعت مسلمانان و زبان عربی به همه جا رخنه پیدا کرد و محکم و پابرجا شد،
و در مقابل، هر چه سرداران دیگر آمدند و بر عرب مسلط شدند، نه تنها نتوانستند تمدنی بجای تمدن اسلام و عرب در میان آنها پابرجا کنند،
بلکه خود نیز متدین به دین مسلمانان و به رنگ فرهنگ و صنعت ایشان در آمدند .
و بیشتر آنان زبان عربی را زبان رسمی خویش قرار دادند،تا بدانجا که در هندوستان پیشاپیش اسلام ، آن همه مذاهب قدیمی به عقببرگشت ، و یا همزمان با پیشروی اسلام ، ادیان پیشین خود به خود به یک سورفته و جای خود را به اسلام سپردند .
و در مملکت مصری که ایرانیان ، رومیان و یونانیان هیچ کدام نتوانستند نفوذی اساسی پیدا کنند ،
اسلام و عرب چنان نفوذ و پیشرفتی در آنجا پیدا کردند که را یکسره و به تمام معنی عرب کردند .
و مردم هند و ایران و مصر و آفریقا، پیش از اسلام هر از چند گاهی زیر بارپادشاهی و بزرگی جداگانه می رفتند، و به این ترتیب ادیان و تمدن هایگوناگونی را می پذیرفتند،
ولی از زمانی که دین اسلام را پذیرفتند، جز به زمامداران اسلامی،
به هیچ فرمانروای دیگری تن در ندادند و زیر بار هیچ حاکم غیر مسلمانی نرفتند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
اروپائی ها همیشه از وضع اعراب بی اطلاع بوده اند
مشرق زمین همواره مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای ادب بوده و صاحب شهرهای حیرت زا
به راستی از شگفتی های تاریخ این است که مردمی کینه جو و سرکش ( اعراب بدوی بادیه نشین ) ،
به ندای مردی بزرگ ( پیامبر اسلام «ص» ) به این آسانی پاسخ مثبت بدهند.
و مردمی که هیچ کشور گشائی، تا آن تاریخ نتوانسته بود آنان را تحت فرمان خویش درآورد،
چنان عظمتی به آنها بخشید که نیرومندترین دولت ها را از پا در آوردند،
و اکنون نیز که در زیر خاک پنهان است، صدها میلیون نفر تحت فرمان او هستند .
اینگونه مردان بزرگ که اینگونه ادیان و دولت ها را تاسیس نمودند، در خور بسی احترام و تجلیل هستند .
تمدن عرب به دست مردمانی وحشی شبیه به بربرهای آفریقائی پی ریزی شد ،
اما همینکه اینان از ریگزارهای جزیرةالعرب قدم بیرون نهادند، ناگهان بر سر پارسیان و رومیان و یونانیان ریخته و دولت های ایشان را برانداختند .
و دولتی آنچنان گسترده و نیرومند تشکیل دادند که دامنه ی قدرتشان اسپانیا را از یک سو و هند را از سوی دیگر فرا گرفت .
و چنان آثاری از خود به یادگار گذارند که تا به امروز هنوز آن آثار ، حیرت انگیز و خارق العاده به نظر می رسد .
اسباب و عوامل این پیشرفت حیرت انگیز و این دولت و تمدن پهناور چه بوده است؟
اسباب عظمت عرب از یک سو و عوامل انحطاط و سقوط آنها از سوی دیگر چه بوده است ؟
آنچه مورخین در این باره نوشته اند حقیقتا کوتاه است و نمی تواند حقیقت امر را روشن سازد .
و بهترین راه برای به دست آوردن اسباب و عوامل پیشرفت و سقوط یک ملتی مانند عرب ، تجزیه و تحلیل علمی است .
دنیای غرب، زائیده ی شرق است .
و پیوسته کلید حوادث و پیشامدها در شرق بوده، از این رو دانشمندان باید توجه خویش را روی این مطلب معطوف دارند،
و اساسا تمام فنون و زبان ها و ادیان بزرگ در شرق پدیدار گشته و هم اکنون نیز عقاید و احساسات و آراء شرقیان با دیگر مردمان روز زمین تفاوت کلی دارد .
مشرق زمین همواره مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای ادب بوده و صاحب شهرهای حیرت زا و قصرهای خیره کننده و مساجد عالیه و مناره های سر به فلک کشیده ...
شکی نیست که امروزه شهرهای نینوا، دمشق ، اورشلیم، آتن، غرناطه ( پایتخت اندلس و اسپانیای قدیم اسلامی )
ممفیس ( از شهرهای قدیمی مصر ، که خرابه های آن هنوز در نزدیکی اهرام ثلاثه مصر موجود است )
طیبه ، که دارای 100 دروازه بوده است . (از شهرهای بسیار وسیع مصر و مرکز حکمرانی تمامی سواحل رود نیل است )
آبادی های زمان های قدیم را از دست داده و برخی به صورت خرابه هائی درآمده ،
و از آن قصرهای عالیه ی قاره آسیا، و معابد مصر، نشانه ای جز ویرانه و تلهای خاک باقی نمانده، و از خدایان بابل و سوریا و کلده و دره ی نیل ، جزاسمی باقی نمانده .
ولی در زیر این ویرانه ها چه اندیشه ها و پندهای بیشماری که دفن شده ، و این نام ها، چه اسرار پر مغز که در بر دارد،
تاریخ عرب مسائل بسیاری را برای انسان حل می کند و درس های زیادی در زندگی به انسان می دهد .
زیرا ملت عرب سرآمد شرقی ها هستند واروپائی ها همیشه از وضع اعراب بی اطلاع بوده اند ،
با اینکه باید اوضع و احوال ایشان را به خوب بدانند ، زیرا زمان ارتباطاتو به هم پیوستن مقدرات هر دو دسته به یکدیگر نزدیک شده اند .
همچنان که در حال حاضر نیز اختلاف میان شرق و غرب بسیار زیاد است، به طوری که به هیچ نحو نزدیک ساختن شان به یک دیگر مقدر نیست .
اختراعات و علوم جدید، زندگی را به کلی به هم زده، افکار و روحیات گذشته را به فراموشی سپرده، تحولی عظیم پدیدار ساخته و موجب گشته که هر روز برای برطرف ساختن معایبی که از این تحول به وجود آمده و اضطراباتی که همراه خود آورده است، چاره ی تازه ای بیندیشند
و برای بهبودی آن، اندیشه ی جدیدی را به کار اندازند و در نتیجه ی سازش نداشتن افکارقدیم و جدید،
اروپا دچار بیماری ناراحت کننده ای گشته و در اثر از میان رفتن عقاید گذشته رنج می برد .
و متاسفانه این تغییرات، در تمام شئون زندگی خانوادگی، ثروت، دین، اخلاق وعقاید رسوخ پیدا کرده، نظریات بشر را روی اصول پیشین نیز دچار تردید نمودهو اندیشه ی ما را نسبت به آنها متزلزل ساخته .
و هیچگونه پیش بینی نمیتوان کرد که در آینده چه رنگی به خود خواهد گرفت و چه نتایجی خواهد داشت .
خدایان تازه ی کنونی، جای خدایان قدیمی را گرفته و مردم بجای پرستش آنها ، اینها را می پرستند !
و علم امروز هم از خدایان کنونی طرفداری می کند و معلوم نیست در آینده نیز « این علم » بتواند اینگونه از این خدایان جانبداری کند یا نه !؟
اما وضع مشرق زمین اینگونه نیست ،
آنها در یک آرامش و آسودگی جانبخشی زندگی می کنند و از این اضطراب ها و رنج ها و نگرانی ها در میان آن همه مردمی که اکثریت جمعیت فعلی دنیا را تشکیل می دهند خبری و اثر نیست .
و لااقل از یک نوع خوشبختی و سعادت و آرامش و آسودگی برخوردارند و از « خودداری ها » ( هنجار ها و قوانین عرفی ) که در زندگی دارند ،
و متاسفانه ما آن را از دست داده ایم !
درزندگی روزمره ی خود بهره مند می گردند .
به عقاید گذشته ی خویش پایبند و به اصول خانوادگی خود مانند زمان های گذشته علاقه مند می باشند، و اساس زندگی شان را همان ها تشکیل می دهد .
و تمام آنچه غربی ها از دست داده اند : از دین ، برنامه ی خانواده ، نظام اجتماعی ، رسوم و عادات تثبیت شده ،
همه ی آنها در میان ملل شرق به قوت خود باقی است و حتی در فکر تغییر آن هم نیستند، تا چه رسد به اینکه آنها را زیر پا هم گذاشته باشند .
مشرق زمین همواره مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای ادب بوده و صاحب شهرهای حیرت زا
به راستی از شگفتی های تاریخ این است که مردمی کینه جو و سرکش ( اعراب بدوی بادیه نشین ) ،
به ندای مردی بزرگ ( پیامبر اسلام «ص» ) به این آسانی پاسخ مثبت بدهند.
و مردمی که هیچ کشور گشائی، تا آن تاریخ نتوانسته بود آنان را تحت فرمان خویش درآورد،
چنان عظمتی به آنها بخشید که نیرومندترین دولت ها را از پا در آوردند،
و اکنون نیز که در زیر خاک پنهان است، صدها میلیون نفر تحت فرمان او هستند .
اینگونه مردان بزرگ که اینگونه ادیان و دولت ها را تاسیس نمودند، در خور بسی احترام و تجلیل هستند .
تمدن عرب به دست مردمانی وحشی شبیه به بربرهای آفریقائی پی ریزی شد ،
اما همینکه اینان از ریگزارهای جزیرةالعرب قدم بیرون نهادند، ناگهان بر سر پارسیان و رومیان و یونانیان ریخته و دولت های ایشان را برانداختند .
و دولتی آنچنان گسترده و نیرومند تشکیل دادند که دامنه ی قدرتشان اسپانیا را از یک سو و هند را از سوی دیگر فرا گرفت .
و چنان آثاری از خود به یادگار گذارند که تا به امروز هنوز آن آثار ، حیرت انگیز و خارق العاده به نظر می رسد .
اسباب و عوامل این پیشرفت حیرت انگیز و این دولت و تمدن پهناور چه بوده است؟
اسباب عظمت عرب از یک سو و عوامل انحطاط و سقوط آنها از سوی دیگر چه بوده است ؟
آنچه مورخین در این باره نوشته اند حقیقتا کوتاه است و نمی تواند حقیقت امر را روشن سازد .
و بهترین راه برای به دست آوردن اسباب و عوامل پیشرفت و سقوط یک ملتی مانند عرب ، تجزیه و تحلیل علمی است .
دنیای غرب، زائیده ی شرق است .
و پیوسته کلید حوادث و پیشامدها در شرق بوده، از این رو دانشمندان باید توجه خویش را روی این مطلب معطوف دارند،
و اساسا تمام فنون و زبان ها و ادیان بزرگ در شرق پدیدار گشته و هم اکنون نیز عقاید و احساسات و آراء شرقیان با دیگر مردمان روز زمین تفاوت کلی دارد .
مشرق زمین همواره مرکز مردان دانشمند و بزرگان صنعت و علمای ادب بوده و صاحب شهرهای حیرت زا و قصرهای خیره کننده و مساجد عالیه و مناره های سر به فلک کشیده ...
شکی نیست که امروزه شهرهای نینوا، دمشق ، اورشلیم، آتن، غرناطه ( پایتخت اندلس و اسپانیای قدیم اسلامی )
ممفیس ( از شهرهای قدیمی مصر ، که خرابه های آن هنوز در نزدیکی اهرام ثلاثه مصر موجود است )
طیبه ، که دارای 100 دروازه بوده است . (از شهرهای بسیار وسیع مصر و مرکز حکمرانی تمامی سواحل رود نیل است )
آبادی های زمان های قدیم را از دست داده و برخی به صورت خرابه هائی درآمده ،
و از آن قصرهای عالیه ی قاره آسیا، و معابد مصر، نشانه ای جز ویرانه و تلهای خاک باقی نمانده، و از خدایان بابل و سوریا و کلده و دره ی نیل ، جزاسمی باقی نمانده .
ولی در زیر این ویرانه ها چه اندیشه ها و پندهای بیشماری که دفن شده ، و این نام ها، چه اسرار پر مغز که در بر دارد،
تاریخ عرب مسائل بسیاری را برای انسان حل می کند و درس های زیادی در زندگی به انسان می دهد .
زیرا ملت عرب سرآمد شرقی ها هستند واروپائی ها همیشه از وضع اعراب بی اطلاع بوده اند ،
با اینکه باید اوضع و احوال ایشان را به خوب بدانند ، زیرا زمان ارتباطاتو به هم پیوستن مقدرات هر دو دسته به یکدیگر نزدیک شده اند .
همچنان که در حال حاضر نیز اختلاف میان شرق و غرب بسیار زیاد است، به طوری که به هیچ نحو نزدیک ساختن شان به یک دیگر مقدر نیست .
اختراعات و علوم جدید، زندگی را به کلی به هم زده، افکار و روحیات گذشته را به فراموشی سپرده، تحولی عظیم پدیدار ساخته و موجب گشته که هر روز برای برطرف ساختن معایبی که از این تحول به وجود آمده و اضطراباتی که همراه خود آورده است، چاره ی تازه ای بیندیشند
و برای بهبودی آن، اندیشه ی جدیدی را به کار اندازند و در نتیجه ی سازش نداشتن افکارقدیم و جدید،
اروپا دچار بیماری ناراحت کننده ای گشته و در اثر از میان رفتن عقاید گذشته رنج می برد .
و متاسفانه این تغییرات، در تمام شئون زندگی خانوادگی، ثروت، دین، اخلاق وعقاید رسوخ پیدا کرده، نظریات بشر را روی اصول پیشین نیز دچار تردید نمودهو اندیشه ی ما را نسبت به آنها متزلزل ساخته .
و هیچگونه پیش بینی نمیتوان کرد که در آینده چه رنگی به خود خواهد گرفت و چه نتایجی خواهد داشت .
خدایان تازه ی کنونی، جای خدایان قدیمی را گرفته و مردم بجای پرستش آنها ، اینها را می پرستند !
و علم امروز هم از خدایان کنونی طرفداری می کند و معلوم نیست در آینده نیز « این علم » بتواند اینگونه از این خدایان جانبداری کند یا نه !؟
اما وضع مشرق زمین اینگونه نیست ،
آنها در یک آرامش و آسودگی جانبخشی زندگی می کنند و از این اضطراب ها و رنج ها و نگرانی ها در میان آن همه مردمی که اکثریت جمعیت فعلی دنیا را تشکیل می دهند خبری و اثر نیست .
و لااقل از یک نوع خوشبختی و سعادت و آرامش و آسودگی برخوردارند و از « خودداری ها » ( هنجار ها و قوانین عرفی ) که در زندگی دارند ،
و متاسفانه ما آن را از دست داده ایم !
درزندگی روزمره ی خود بهره مند می گردند .
به عقاید گذشته ی خویش پایبند و به اصول خانوادگی خود مانند زمان های گذشته علاقه مند می باشند، و اساس زندگی شان را همان ها تشکیل می دهد .
و تمام آنچه غربی ها از دست داده اند : از دین ، برنامه ی خانواده ، نظام اجتماعی ، رسوم و عادات تثبیت شده ،
همه ی آنها در میان ملل شرق به قوت خود باقی است و حتی در فکر تغییر آن هم نیستند، تا چه رسد به اینکه آنها را زیر پا هم گذاشته باشند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
با به کار بردن اصول و قواعد صحیح برای شناخت ملت ها،
بسیاری از « عقاید موروثی (!) اروپائیان در مورد ملل شرق » از بین خواهد رفت،
خصوصا عقایدی که در مورد دین اسلام دارند .
برای جمع آوری « تاریخ تمدن » یک ملت و « درجه ی رشد » آنها، می توان ازراه تحقیق و گفتگو در ادبیات، زمان، رسوم و عادات، عقائد و مانند آن، بههدف مورد نظر رسید .
البته احاطه به تمام این امور به ندرت برای کسی به وجود می آید،
اما با احاطه به برخی از این امور نیز می توان از دورنمای آن اطلاع حاصل کرد .
در بحث های تاریخی، با اطلاع از موادی از وضع تمدن یک ملت، می توان تمدن و رشد آنها را ترسیم نمود .
برای این منظور لازم است که آثار تمدن گذشتگان از نزدیک مورد بررسی قرار گیرد .
و این بررسی تنها زمانی موثر خواهد بود که هر واقعه ای را در همان مکان و نقطه ای که اتفاق افتاده از روی « صفحه ی زمین » مطالعه کرد، نه از روی « صفحه ی کتاب » !!
زیرا باقیمانده های خود آن آثار است که پرده از روی اعمال گذشتگان بر می دارد و حقایق را روشن می سازد .
علوم طبیعی و اجتماعی چنان است که استفاده ی کافی از آنها به وسیله « عمل » و « تجربه » و مشاهده ی خارجی » حاصل می شود، نه از روی مطالعه ی کتاب .
هنگامی که صحبت از یک « ملت » به میان می آید، اگر کسی بخواهد بررسی کافی و حقیقی در مورد آنها بکند، لازم است از « نزدیک » به زندگی آنها آگاه شود .
با به کار بردن اصول و قواعد مذکور برای شناخت ملت ها، بسیاری از « عقاید موروثی اروپائیان در مورد ملل شرق » از بین خواهد رفت،
خصوصا عقایدی که در مورد دین اسلام دارند .
همچنین مسئله ی تعدد زوجات،
برده فروشی،
جنگ های صلیبی،
رسوم و عادات،
صنایع و فنون،
پیشرفت مسلمانان در اروپا و ...
که به به کار بردن اصول و قواعد صحیح، عقائد بی اساسی که از دیر زمانی در اروپا نسبت به ملل شرق موجود است برطرف خواهد شد .
بسیاری از « عقاید موروثی (!) اروپائیان در مورد ملل شرق » از بین خواهد رفت،
خصوصا عقایدی که در مورد دین اسلام دارند .
برای جمع آوری « تاریخ تمدن » یک ملت و « درجه ی رشد » آنها، می توان ازراه تحقیق و گفتگو در ادبیات، زمان، رسوم و عادات، عقائد و مانند آن، بههدف مورد نظر رسید .
البته احاطه به تمام این امور به ندرت برای کسی به وجود می آید،
اما با احاطه به برخی از این امور نیز می توان از دورنمای آن اطلاع حاصل کرد .
در بحث های تاریخی، با اطلاع از موادی از وضع تمدن یک ملت، می توان تمدن و رشد آنها را ترسیم نمود .
برای این منظور لازم است که آثار تمدن گذشتگان از نزدیک مورد بررسی قرار گیرد .
و این بررسی تنها زمانی موثر خواهد بود که هر واقعه ای را در همان مکان و نقطه ای که اتفاق افتاده از روی « صفحه ی زمین » مطالعه کرد، نه از روی « صفحه ی کتاب » !!
زیرا باقیمانده های خود آن آثار است که پرده از روی اعمال گذشتگان بر می دارد و حقایق را روشن می سازد .
علوم طبیعی و اجتماعی چنان است که استفاده ی کافی از آنها به وسیله « عمل » و « تجربه » و مشاهده ی خارجی » حاصل می شود، نه از روی مطالعه ی کتاب .
هنگامی که صحبت از یک « ملت » به میان می آید، اگر کسی بخواهد بررسی کافی و حقیقی در مورد آنها بکند، لازم است از « نزدیک » به زندگی آنها آگاه شود .
با به کار بردن اصول و قواعد مذکور برای شناخت ملت ها، بسیاری از « عقاید موروثی اروپائیان در مورد ملل شرق » از بین خواهد رفت،
خصوصا عقایدی که در مورد دین اسلام دارند .
همچنین مسئله ی تعدد زوجات،
برده فروشی،
جنگ های صلیبی،
رسوم و عادات،
صنایع و فنون،
پیشرفت مسلمانان در اروپا و ...
که به به کار بردن اصول و قواعد صحیح، عقائد بی اساسی که از دیر زمانی در اروپا نسبت به ملل شرق موجود است برطرف خواهد شد .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
شکفتن نبوغ ایرانیان بعد از مسلمان شدن
فنومن مخصوص و عجیبی در تاریخ ایران مشاهده می شود:
قبل از اسلام ، در دوره ی « حاکمیت ملی خودش » بود، اما [COLOR=red]نبوغی در آن دوره دیده نمی شود ،
می بینیم هنگامی که از اسلام شکست می خورد ،
« عرب ِ بی تمدن » و « خلافت بیگانه ی جاهلی » بر او مسلط می شود،
همه ی « قدرت های ملی و قومی » از او گرفته می شود ،
حتی « عرب بدوی » ، « ایرانی ِ متمدن » را به صورت « مولا و غلام ِ » خویش می برد؛
چنین دوره ی فشار و سختی - یعنی قرون اول و دوم و سوم - که [COLOR=red]به ظاهر ی شکست و سقوط ایرانیان است،
نبوغ ایرانیان « در همه ی ابعادش » شکوفا می شود :
نظر نظامی ، شخصی مانند ابومسلم ،
لحاظ ادبی ، حماسه سرائی مثل فردوسی ،
نظر علمی ، دانشمندی مانند خوارزمی ،
از جهت فلسفی ، نوابغی همچون ابوعلی سینا و ذکریای رازی به وجود می آید.
« همه ی علوم اسلامی » به وسیله ی ایرانیان مسلمان تدوین و تکمیل گردیده است !
بزرگترین مفسرین ، محدثین ، مورخین ، فقها و « دانشمندان رشته های گوناگون علمی ِ اسلامی » همه ایرانی مسلمان بوده اند !
عجیب است که :
« صحاح سته ی اهل سنت » و « مولفین اصول اربعه ی شیعه» - یعنی 10 کتابی که شامل عموم مباحث و مسائل دین از اصول و فروع در همهی مذاهب است
« بدون استثناء » ایرانی بوده اند !
عجیب تر اینکه : حتی زبان و لغت و ادبیات عرب ، به وسیله ی ایرانی ها تنظیم و تدوین و تکمیل گردیده است !
بینیم که در همه ی ابعاد ، « نبوغ های عظیم ِ جهانی » در این ملت هوشیار و مستعد می شکفد.
چرا نبوغ ایرانی - که در دنیای فرهنگ و دنیای تمدن ، شهرت ِ جهانی دارد « بعد از مسلمان شدن » شکفته شده است ؟!
فنومن مخصوص و عجیبی در تاریخ ایران مشاهده می شود:
قبل از اسلام ، در دوره ی « حاکمیت ملی خودش » بود، اما [COLOR=red]نبوغی در آن دوره دیده نمی شود ،
می بینیم هنگامی که از اسلام شکست می خورد ،
« عرب ِ بی تمدن » و « خلافت بیگانه ی جاهلی » بر او مسلط می شود،
همه ی « قدرت های ملی و قومی » از او گرفته می شود ،
حتی « عرب بدوی » ، « ایرانی ِ متمدن » را به صورت « مولا و غلام ِ » خویش می برد؛
چنین دوره ی فشار و سختی - یعنی قرون اول و دوم و سوم - که [COLOR=red]به ظاهر ی شکست و سقوط ایرانیان است،
نبوغ ایرانیان « در همه ی ابعادش » شکوفا می شود :
نظر نظامی ، شخصی مانند ابومسلم ،
لحاظ ادبی ، حماسه سرائی مثل فردوسی ،
نظر علمی ، دانشمندی مانند خوارزمی ،
از جهت فلسفی ، نوابغی همچون ابوعلی سینا و ذکریای رازی به وجود می آید.
« همه ی علوم اسلامی » به وسیله ی ایرانیان مسلمان تدوین و تکمیل گردیده است !
بزرگترین مفسرین ، محدثین ، مورخین ، فقها و « دانشمندان رشته های گوناگون علمی ِ اسلامی » همه ایرانی مسلمان بوده اند !
عجیب است که :
« صحاح سته ی اهل سنت » و « مولفین اصول اربعه ی شیعه» - یعنی 10 کتابی که شامل عموم مباحث و مسائل دین از اصول و فروع در همهی مذاهب است
« بدون استثناء » ایرانی بوده اند !
عجیب تر اینکه : حتی زبان و لغت و ادبیات عرب ، به وسیله ی ایرانی ها تنظیم و تدوین و تکمیل گردیده است !
بینیم که در همه ی ابعاد ، « نبوغ های عظیم ِ جهانی » در این ملت هوشیار و مستعد می شکفد.
چرا نبوغ ایرانی - که در دنیای فرهنگ و دنیای تمدن ، شهرت ِ جهانی دارد « بعد از مسلمان شدن » شکفته شده است ؟!
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
گوستاو لوبون - تمدن اسلام - صفحات 204 تا 265
تمدن شرقی مسلمانان در دوران خلافت عباسیان در بغداد
در روزگار نادانی و وحشیگری غرب
چشمگیرترین دوران های حکومت اسلامی دو دوره بود :
یکی دوران خلفت عباسیان در آسیا
و دیگر دوران خلافت امویان دراسپانیا
اگر چه این دو دولت بسرعت از هم جدا شده و فاصله ی بین آنها هم بسیار زیادبوده، ولی چون از یک ریشه بوده اند و از یک دین و نژاد پیروی می کردده اند،
قرن های زیادی همدوش یکدیگر در تمدن پیش می رفته اند و دو شهر بزرگ اسلامی یعنی بغداد و قرطبه که هر دو مرکز مهم خلافت اسلامی بوده،
در آن روزگاری که اروپا در گرداب های نادانی و وحشیگری غرق بود، مانند دو چراغی بودند که تمدن آن دو، بر جهان آن روز پرتو افکنی می کرد .
دوران نبوغ تمدن اسلامی از زمانی شروع شد که مسلمانان تمام تلاش خود را متوجه آداب و علوم و صنایع نمودند
و همانطور که در فنون جنگی پیشرفت کرده بودند، در فنون و صنایع و تاسیس تمدن هم به همان مقدار جلو رفتند .
بنی امیه دمشق را به جای مدینه پایتخت دولت خود قرار دادند و هنگامی که بنی عباس در سال 132 هجری - 740 میلادی به خلافت رسیدند
پایتخت را تغییر داده و نزدیکی بابل در کنار دجله، شهر بغداد را بنا نمودند و طولی نکشید که بغداد از شهرهای مشهور ایران زمین گردید .
اگر چه آثار بناهائی که خلفاء در بغداد برپا کردند به آن مقداری که در شام بجا مانده نیست، ولی همان مقدار از آثار علمی و ادبی
که از آن دوره به مارسیده و آنچه از مورخین در کتاب ها بجای مانده، کافی است که تمدن آنها را در قرن نهم میلادی برای ما مجسم سازد
و آنچه در این جا بیان می کنیم و نیز مطالبی که در فصول آتیه در باب تاریخ علوم و فنون ذکر خواهیم کرد،
به خوبی وضع تمدن اسلام را در یک ناحیه ی مهم، روشن خواهد ساخت، که پیش از این از آن ذکری نشده .
بغداد در زمان قهرمان کتاب هزار و یک شب - هارون الرشید - در سال های 786 تا 809 میلادی و نیز در زمان پسرش مامون ،
در سال های 813 تا 833 میلادی ، به آخرین درجه ی ترقی و تمدن رسید. و در آن زمان از مهمترین شهرهای مشرق زمین بود.
آوازه ی هارون الرشید به همه جای جهان رسیده بود و از تاتار و چین و هند، سفرائی به دربار او می فرستادند .
و از این سو پادشاه مغرب زمین - « شارلمان » امپراطور فرانسه - که خود دارای شوکت و عظمت زیادی بود،
و سلطنتش از کرانه های اقیانوس اطلس تا آلپ وسعت داشت، اگر چه بر مردمی دور از تمدن و وحشی حکومت می کرد،
نمایندگانی را با بهترین درودها برای ایجاد دوستی به دربار هارون فرستاد و هارون نیز به گرمی از نمایندگان مزبور پذیرائی کرده
و آنها را با هدایای زیادی به سوی شارلمان بازگرداند .
در میان هدایا جواهرات، مروارید، زیورآلات، صنایع دستی با عاج فیل، عطرهای نفیس، پارچه های گوناگون قیمتی،
و مخصوصا ساعتی در میان هدایا بود که وقت را بطور دقیق نشان می داد که موجب حیرت و شگفتی پارلمان و اطرافیان امپراطور گردید .
همان اطرافیان دور از تمدن و نیم وحشی که بیچاره شارلمان به دست آنها می خواست تمدن روم را زنده کند ! اما بیهوده تلاش می کرد .
جالب اینکه در آن امپراطوری پهناور او کسی نبود که از صنعت و مکانیزم این ساعت سر در بیاورد .
هارون در سن 23 سالگی به تخت نشست و اولین برنامه اش این بود که دولت پهناور خویش را به نظم در آورد .
از این رو دست به اصلاحاتی زد، از آن جمله میان شهرها وسایل نقلیه ی منظمی برقرار کرد و ترتیبی داد که پیک های پر سرعت
بتوانند راه های دور را در اسرع وقت بپیمایند . و نیز کبوترهای نامه رسانیتربیت کردند تا - همچنانکه امروزه هم در برخی شهرها معمول است -
نامه ها را به وسیله ی آنها به این سو و آن سو بفرستند .
مسئله ی نامه رسانی و پست از مهمترین مسائل آن زمان بود و همانطور کهامروزه در اروپا دیده می شود، اداره ی آن از مهمترین وظایف دولت بوده .
هر استانی دارای یک والی بود که دستورات خلیفه را اجرا می کرد و در استان های دور دست مانند شمال آفریقا، امیرانی حکومت می کردند
که سمت نیابت از خلیفه را داشتند و حکومت آنها موروثی بود، به همین سبب کم کم با گذشت زمان استقلال یافتند .
دارائی و درآمد دولت بسیار دقیق و منظم بوده و از عواید گمرک، برداشت محصول از زمین های کشاورزی، استخراج معادن و ... تامین می شده .
درآمد سالیانه ی دولت هارون الرشید بیش از دویست میلیون فرانک فرانسه بوده است و این مبلغ در آن زمان پول بسیار هنگفتی بوده .
ادامه دارد
تمدن شرقی مسلمانان در دوران خلافت عباسیان در بغداد
در روزگار نادانی و وحشیگری غرب
چشمگیرترین دوران های حکومت اسلامی دو دوره بود :
یکی دوران خلفت عباسیان در آسیا
و دیگر دوران خلافت امویان دراسپانیا
اگر چه این دو دولت بسرعت از هم جدا شده و فاصله ی بین آنها هم بسیار زیادبوده، ولی چون از یک ریشه بوده اند و از یک دین و نژاد پیروی می کردده اند،
قرن های زیادی همدوش یکدیگر در تمدن پیش می رفته اند و دو شهر بزرگ اسلامی یعنی بغداد و قرطبه که هر دو مرکز مهم خلافت اسلامی بوده،
در آن روزگاری که اروپا در گرداب های نادانی و وحشیگری غرق بود، مانند دو چراغی بودند که تمدن آن دو، بر جهان آن روز پرتو افکنی می کرد .
دوران نبوغ تمدن اسلامی از زمانی شروع شد که مسلمانان تمام تلاش خود را متوجه آداب و علوم و صنایع نمودند
و همانطور که در فنون جنگی پیشرفت کرده بودند، در فنون و صنایع و تاسیس تمدن هم به همان مقدار جلو رفتند .
بنی امیه دمشق را به جای مدینه پایتخت دولت خود قرار دادند و هنگامی که بنی عباس در سال 132 هجری - 740 میلادی به خلافت رسیدند
پایتخت را تغییر داده و نزدیکی بابل در کنار دجله، شهر بغداد را بنا نمودند و طولی نکشید که بغداد از شهرهای مشهور ایران زمین گردید .
اگر چه آثار بناهائی که خلفاء در بغداد برپا کردند به آن مقداری که در شام بجا مانده نیست، ولی همان مقدار از آثار علمی و ادبی
که از آن دوره به مارسیده و آنچه از مورخین در کتاب ها بجای مانده، کافی است که تمدن آنها را در قرن نهم میلادی برای ما مجسم سازد
و آنچه در این جا بیان می کنیم و نیز مطالبی که در فصول آتیه در باب تاریخ علوم و فنون ذکر خواهیم کرد،
به خوبی وضع تمدن اسلام را در یک ناحیه ی مهم، روشن خواهد ساخت، که پیش از این از آن ذکری نشده .
بغداد در زمان قهرمان کتاب هزار و یک شب - هارون الرشید - در سال های 786 تا 809 میلادی و نیز در زمان پسرش مامون ،
در سال های 813 تا 833 میلادی ، به آخرین درجه ی ترقی و تمدن رسید. و در آن زمان از مهمترین شهرهای مشرق زمین بود.
آوازه ی هارون الرشید به همه جای جهان رسیده بود و از تاتار و چین و هند، سفرائی به دربار او می فرستادند .
و از این سو پادشاه مغرب زمین - « شارلمان » امپراطور فرانسه - که خود دارای شوکت و عظمت زیادی بود،
و سلطنتش از کرانه های اقیانوس اطلس تا آلپ وسعت داشت، اگر چه بر مردمی دور از تمدن و وحشی حکومت می کرد،
نمایندگانی را با بهترین درودها برای ایجاد دوستی به دربار هارون فرستاد و هارون نیز به گرمی از نمایندگان مزبور پذیرائی کرده
و آنها را با هدایای زیادی به سوی شارلمان بازگرداند .
در میان هدایا جواهرات، مروارید، زیورآلات، صنایع دستی با عاج فیل، عطرهای نفیس، پارچه های گوناگون قیمتی،
و مخصوصا ساعتی در میان هدایا بود که وقت را بطور دقیق نشان می داد که موجب حیرت و شگفتی پارلمان و اطرافیان امپراطور گردید .
همان اطرافیان دور از تمدن و نیم وحشی که بیچاره شارلمان به دست آنها می خواست تمدن روم را زنده کند ! اما بیهوده تلاش می کرد .
جالب اینکه در آن امپراطوری پهناور او کسی نبود که از صنعت و مکانیزم این ساعت سر در بیاورد .
هارون در سن 23 سالگی به تخت نشست و اولین برنامه اش این بود که دولت پهناور خویش را به نظم در آورد .
از این رو دست به اصلاحاتی زد، از آن جمله میان شهرها وسایل نقلیه ی منظمی برقرار کرد و ترتیبی داد که پیک های پر سرعت
بتوانند راه های دور را در اسرع وقت بپیمایند . و نیز کبوترهای نامه رسانیتربیت کردند تا - همچنانکه امروزه هم در برخی شهرها معمول است -
نامه ها را به وسیله ی آنها به این سو و آن سو بفرستند .
مسئله ی نامه رسانی و پست از مهمترین مسائل آن زمان بود و همانطور کهامروزه در اروپا دیده می شود، اداره ی آن از مهمترین وظایف دولت بوده .
هر استانی دارای یک والی بود که دستورات خلیفه را اجرا می کرد و در استان های دور دست مانند شمال آفریقا، امیرانی حکومت می کردند
که سمت نیابت از خلیفه را داشتند و حکومت آنها موروثی بود، به همین سبب کم کم با گذشت زمان استقلال یافتند .
دارائی و درآمد دولت بسیار دقیق و منظم بوده و از عواید گمرک، برداشت محصول از زمین های کشاورزی، استخراج معادن و ... تامین می شده .
درآمد سالیانه ی دولت هارون الرشید بیش از دویست میلیون فرانک فرانسه بوده است و این مبلغ در آن زمان پول بسیار هنگفتی بوده .
ادامه دارد
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
-
- پست: 5234
- تاریخ عضویت: پنجشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۵, ۲:۴۷ ب.ظ
- سپاسهای ارسالی: 1747 بار
- سپاسهای دریافتی: 4179 بار
- تماس:
Re: اروپا و جهان، مدیون تمدن و دانش مسلمانان - گوستاو لوبون
گوستاو لوبون - تمدن اسلام - صفحات 206 تا 208
مسلمانان در فاصله ی کوتاهی به درجه ی اعلای تمدن و پیشرفت رسیدند .
در مسائل اکتشافات تاریخی و باستانشناسی که اروپائیان پس از قرن ها به فکر آنها افتادند، مسلمانان آن زمانشروع به کاوش های علمی در مورد آن کردند .
دخل و خرج دولت زیر نظر هیئتی بود که آنها را دیوان می نامیدند . ابن خلدون می نویسد :
« از کارهای بسیار ضروری دولت ها تاسیس دیوانِ دخل و خرج و رسیدگی به کارکارکنان آن بود . دیوان در ترتیب وصول درآمدها و حفظ حقوق دولت در دخل وخرج، نظارت داشت .
مرجع تمام کارهای قوانینی بود که به دست حسابداران ماهر دولتی و متخصصین در امور مالی تدوین شده بود و این قوانین در کتابی به طور مفصل نگاشته شده بود که در مواقع لازم متصدیان امر به آن مراجعه می کردند .
اداره کردن امور کشوری در میان چهار اداره تقسیم شده بود که مشابه با ادارات کنونی ما ( در فرانسه ) بوده است :
اداره ی دارائی و درآمد - اداره ی تنظیم دخل و خرج - اداره ی سرپرستیعوائد دولتی و سرپرستی مامورین دولتی - اداره ی امور جنگی و مخارج لشگریان.
دستوراتی که خلیفه صادر می کرد رونویسی می شد و در دفتری ثبت می شد و در زمان های لازم مورد مراجعه قرار می گرفت .
مرجع اعلای تمام کارها شخص وزیر بود و بیشتر خلفاء چنین بودند که اداره ی تمام کارها را به دست وزیر می سپردند و مقام وزیر در آن زمان مشابه نقش نخست وزیر در زمان ما ( در فرانسه ) بوده است .
شهربانی و داروغه گری شهرها اداره اش کمتر از اداره کردن امور پیک و پستنبوده است و برای نظارت در کارهای تجاری و جلوگیری از سست کاری و تزویر،هیئت های جداگانه ای تشکیل داده بودند .
موضوع برقراری نظم در امور مالی، سبب شده بود که خلفای عباسی دست به کارهای عام المنفعه بزنند که در نتیجه سود آن عاید مردم می شد، مانند ساخت و تسطیح جاده ها و محل های عبور و مرور، ساختن کاروانسرا و مسافرخانه، ساخت مساجد و بیمارستان و مدارس در نقاط مختلف کشور، بخصوص در بغداد و بصره و موصل .
کار زراعت و صنعت رونق بسزا گرفت.
شراب شیراز و اصفهان شهرت جهانی پیدا کرد و از این رو به کشورها و شهرهای دور دست صادر می شد .
کارخانه ی حریر بافی در موصل و حلب و دمشق تاسیس شد.
دست به استخراج معادن زده شد و از معادن به روش فنی استفاده ی صحیح و دقیقی صورت گرفت، نمک، گوگرد، سنگ مرمر، آهن، سرب و غیره استخراج گردید .
محدوده ی آموزش عمومی و باسواد کردن مردم توسعه پیدا کرد و برای این منظور اساتیدی از سراسر عالم گردآوردند .
علم « هیئت » ( نجوم، ستاره شناسی ) پیشرفت عجیبی کرد و به نتایجی رسید که اروپائیان به تازگی به آن نتایج رسیده اند و تا زمان کنونی ما نتوانسته بودند به آنها برسند، مثلا « قیاس دائره ی نصف النهار » .
کتاب های دانشمندان یونانی و رومی و بخصوص کتاب های فلسفی و ریاضیات به زبان عربی ترجمه شده و در دانشگاه ها و مدارس تدریس می شدند .
در مسائل اکتشافات تاریخی و باستان شناسی که اروپائیانپس از قرن ها به فکر آنها افتادند، مسلمانان آن زمان شروع به کاوش هایعلمی در مورد آن کردند .
مسلمانان در این گونه مسائلی که هیچ گونه سابقه ی تاریخی نداشت با کوشش و شوق عجیبی پیشرفت کردند، در تمام نقاط کشور دست به تاسیس کتابخانه های عمومی، مدارس، مراکز علمی و آزمایشگاه ها و لابراتوارهای علمی زدند .
در بسیاری از علوم نیز موفق به اکتشافات مهمی شدند که در فصول آینده کتاب به آنها اشاره خواهیم کرد .
خلاص اینکه مسلمانان در فاصله ی کوتاهی به درجه ی اعلای تمدن و پیشرفت رسیدند .
و واضح است که پیشرفت در تمدن و اداره کردن امور مملکتی و احاطه بر علوم وفنون پیچیده و دشواری چون فن معماری و علم هیئت کار آسانی نیست .
اینطور نیست که این علوم و فنون به یکباره و ناگهان برای ملتی حاصل شود .
از این رو باید دانست که پیشرفت هائی که در این راه نصیب مسلمانان شده ، به واسطه ی استفاده ی درست و هوشیارانه ای بود که ایشان از بقایای تمدن روم و یونان کردند و البته در اقتباسی که در تمدن های مزبور کردند خود نیز ابتکارات عجیب و هوشمندانه ای نمودند و در پیشرفت و ترقی و تکمیل آن تمدن ها کوشیدند .
برعکس رومیانی که خودشان توانائی و لیاقت استفاده از این میراث هایگرانبهای علمی را نداشتند و تا آن زمان به هیچ وجه نتوانستند از آنهااستفاده کنند و نهایتا به دره های انحطاط سقوط کردند .
مسلمانان در فاصله ی کوتاهی به درجه ی اعلای تمدن و پیشرفت رسیدند .
در مسائل اکتشافات تاریخی و باستانشناسی که اروپائیان پس از قرن ها به فکر آنها افتادند، مسلمانان آن زمانشروع به کاوش های علمی در مورد آن کردند .
دخل و خرج دولت زیر نظر هیئتی بود که آنها را دیوان می نامیدند . ابن خلدون می نویسد :
« از کارهای بسیار ضروری دولت ها تاسیس دیوانِ دخل و خرج و رسیدگی به کارکارکنان آن بود . دیوان در ترتیب وصول درآمدها و حفظ حقوق دولت در دخل وخرج، نظارت داشت .
مرجع تمام کارهای قوانینی بود که به دست حسابداران ماهر دولتی و متخصصین در امور مالی تدوین شده بود و این قوانین در کتابی به طور مفصل نگاشته شده بود که در مواقع لازم متصدیان امر به آن مراجعه می کردند .
اداره کردن امور کشوری در میان چهار اداره تقسیم شده بود که مشابه با ادارات کنونی ما ( در فرانسه ) بوده است :
اداره ی دارائی و درآمد - اداره ی تنظیم دخل و خرج - اداره ی سرپرستیعوائد دولتی و سرپرستی مامورین دولتی - اداره ی امور جنگی و مخارج لشگریان.
دستوراتی که خلیفه صادر می کرد رونویسی می شد و در دفتری ثبت می شد و در زمان های لازم مورد مراجعه قرار می گرفت .
مرجع اعلای تمام کارها شخص وزیر بود و بیشتر خلفاء چنین بودند که اداره ی تمام کارها را به دست وزیر می سپردند و مقام وزیر در آن زمان مشابه نقش نخست وزیر در زمان ما ( در فرانسه ) بوده است .
شهربانی و داروغه گری شهرها اداره اش کمتر از اداره کردن امور پیک و پستنبوده است و برای نظارت در کارهای تجاری و جلوگیری از سست کاری و تزویر،هیئت های جداگانه ای تشکیل داده بودند .
موضوع برقراری نظم در امور مالی، سبب شده بود که خلفای عباسی دست به کارهای عام المنفعه بزنند که در نتیجه سود آن عاید مردم می شد، مانند ساخت و تسطیح جاده ها و محل های عبور و مرور، ساختن کاروانسرا و مسافرخانه، ساخت مساجد و بیمارستان و مدارس در نقاط مختلف کشور، بخصوص در بغداد و بصره و موصل .
کار زراعت و صنعت رونق بسزا گرفت.
شراب شیراز و اصفهان شهرت جهانی پیدا کرد و از این رو به کشورها و شهرهای دور دست صادر می شد .
کارخانه ی حریر بافی در موصل و حلب و دمشق تاسیس شد.
دست به استخراج معادن زده شد و از معادن به روش فنی استفاده ی صحیح و دقیقی صورت گرفت، نمک، گوگرد، سنگ مرمر، آهن، سرب و غیره استخراج گردید .
محدوده ی آموزش عمومی و باسواد کردن مردم توسعه پیدا کرد و برای این منظور اساتیدی از سراسر عالم گردآوردند .
علم « هیئت » ( نجوم، ستاره شناسی ) پیشرفت عجیبی کرد و به نتایجی رسید که اروپائیان به تازگی به آن نتایج رسیده اند و تا زمان کنونی ما نتوانسته بودند به آنها برسند، مثلا « قیاس دائره ی نصف النهار » .
کتاب های دانشمندان یونانی و رومی و بخصوص کتاب های فلسفی و ریاضیات به زبان عربی ترجمه شده و در دانشگاه ها و مدارس تدریس می شدند .
در مسائل اکتشافات تاریخی و باستان شناسی که اروپائیانپس از قرن ها به فکر آنها افتادند، مسلمانان آن زمان شروع به کاوش هایعلمی در مورد آن کردند .
مسلمانان در این گونه مسائلی که هیچ گونه سابقه ی تاریخی نداشت با کوشش و شوق عجیبی پیشرفت کردند، در تمام نقاط کشور دست به تاسیس کتابخانه های عمومی، مدارس، مراکز علمی و آزمایشگاه ها و لابراتوارهای علمی زدند .
در بسیاری از علوم نیز موفق به اکتشافات مهمی شدند که در فصول آینده کتاب به آنها اشاره خواهیم کرد .
خلاص اینکه مسلمانان در فاصله ی کوتاهی به درجه ی اعلای تمدن و پیشرفت رسیدند .
و واضح است که پیشرفت در تمدن و اداره کردن امور مملکتی و احاطه بر علوم وفنون پیچیده و دشواری چون فن معماری و علم هیئت کار آسانی نیست .
اینطور نیست که این علوم و فنون به یکباره و ناگهان برای ملتی حاصل شود .
از این رو باید دانست که پیشرفت هائی که در این راه نصیب مسلمانان شده ، به واسطه ی استفاده ی درست و هوشیارانه ای بود که ایشان از بقایای تمدن روم و یونان کردند و البته در اقتباسی که در تمدن های مزبور کردند خود نیز ابتکارات عجیب و هوشمندانه ای نمودند و در پیشرفت و ترقی و تکمیل آن تمدن ها کوشیدند .
برعکس رومیانی که خودشان توانائی و لیاقت استفاده از این میراث هایگرانبهای علمی را نداشتند و تا آن زمان به هیچ وجه نتوانستند از آنهااستفاده کنند و نهایتا به دره های انحطاط سقوط کردند .
مرکز انجمنهای تخصصی گنجینه دانش
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]
[External Link Removed for Guests]
مرکز انجمنهای اعتقادی گنجینه الهی
[External Link Removed for Guests]