” ناپلئون بناپارت ” نه براثر سم دشمنان ، بلکه براثر بيماری

در اين بخش مي‌توانيد در مورد کليه‌ي مباحث مرتبط با تاريخ جهان به بحث بپردازيد

مدیران انجمن: abdolmahdi, رونین, شوراي نظارت

ارسال پست
Moderator
Moderator
نمایه کاربر
پست: 1921
تاریخ عضویت: شنبه ۲۹ خرداد ۱۳۸۹, ۵:۴۵ ب.ظ
سپاس‌های ارسالی: 6415 بار
سپاس‌های دریافتی: 11867 بار

” ناپلئون بناپارت ” نه براثر سم دشمنان ، بلکه براثر بيماری

پست توسط رونین »

ناپلئون بناپارت ” نه براثر سم دشمنان ، بلکه براثر بيماری مزمن کليوی درگذشته است

تصویر


بسیاری از کارشناسان معتقدند که ناپلئون به طور اتفاقی و غیر عمد مسموم شده است. آزمایشهای انجام شده بر روی رنگ کاغذ دیواری اطاق او در سنت هلن نشان می دهد که کاغذ دیواری حاوی مرگ موش بوده و در هوای مرطوب این ماده سمی خطرناک وارد هوا شده و او را مسموم کرده است. او، قبل از مرگ در پنجم مه سال ۱۸۲۱، برای بیماری معده و کبد تحت مداوا قرار گرفته و این دو علامتهای مسمومیت ناشی از مرگ موش هستند. اما اینک يک پزشک بازنشسته دانمارکي مدعي شد که علت اصلي مرگ “ناپلئون” امپراتور فرانسوي را کشف کرده است.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از فرانس پرس ، اين پزشک اهل کپنهاگ ادعا کرد: «ناپلئون بناپارت» امپراتور فقيد فرانسه نه براثر سم دشمنان، بلکه براثر ابتلا به بيماري مزمن کليوي درگذشته است.

در کتاب “کليه هاي ناپلئون” اثر “آرنه سورنسن” که اين هفته به بازار کتاب عرضه شده آمده است که ناپلئون براثر ناراحتي هاي کليوي و ادراري که سالها او را آزار مي داد، درگذشته است.
اين نويسنده همچنين مدعي شد که اين نتيجه گيري حاصل مطالعات وي طي ۵۰ سال از زندگي “کودکي تا مرگ” ناپلئون است.
به گفته وي درد ناشي از ادرار کردن به قدري ناپلئون را آزار مي داد که وي روزي عنوان کرده که بالاخره “اين مساله مرا مي کشد”.
“سورنسن” گفت که اين نشانه ها از سال هاي ۱۷۹۰ تا زمان درگذشت ناپلئون در سن ۵۱ سالگي در سال ۱۸۲۱ او را رها نکرده است.

اين پزشک ۸۲ساله در اين گفت و گو تاييد کرد که گزارشات پزشکي و کالبد شکافي امپراتور فرانسه را به دقت مطالعه کرده و به اين نتيجه رسيده که ناپلئون در نبردهاي خود در ايتاليا (۱۷۹۶) و روسيه (۱۸۱۲) تا نبرد واترلو در سال ۱۸۱۵ بيمار بوده است.

سورنسن” افزود: بسياري از کارشناسان و مورخان درباره علت مرگ ناپلئون نوشته و از مشکلات ادراري وي سخن گفته اند اما آنها اين ناراحتي ها را کوچک انگاشته اند.

اين پزشک بازنشسته دانمارکي افزود:بايد اين نکته را از نظر دورنداشت که آنها (مشکلات ادراري) کليد درک تکامل بيماري ناپلئون است که منجر به مرگ او شد .

اما فرانسوي ها به اين هم عقيده دارند که انگليسي هاي بي وفا در زمانيکه ناپلئون در سنت هلن در تبعيد بسر مي برد او را با آرسنيک مسموم کردند.

روايت هاي ديگري از مرگ امپراتور نيز بر سر زبانهاست از جمله اينکه وي براثر بيماري به سرطان معده درگذشته و غذاي ارتش فرانسه احتمالا در آن دخالت داشته است.
تصویر

* زندگی نامه ناپلئون بناپارت :

«ناپلئون بناپارت» در ۱۵ اوت ۱۷۶۹، در جزیره «کرس» مديترانه و در خانواده‌ای پرجمعیت به دنیا آمد. در آن زمان، این جزیره جزء حکومت «جنوا» (واقع در ایتالیای امروزی) بود، اما بعدها به اشغال فرانسه در آمد. ناپلئون فرزند چهارم از ۱۱ فرزند خانواده «كارلو بناپارت» و «لتيزا رومولينو» بود. وي پس از پايان تحصيلات ابتدايى، به همراه برادرش براي ورود به دانشگاه عازم «بورگوندى» شد. يك سال بعد، ناپلئون به دانشگاه علوم نظامى رفت، ولى برادرش او را همراهى نكرد. وي از بهترين دانشجويان علوم نظامى در دانشگاهى بود كه در آن زمان، قويترين و برترين مردان نظامى اروپا را در اختيار داشت. ناپلئون به ارتش لويى شانزدهم پيوست تا با خدمت در آن، نقش مهمى در تاريخ فرانسه ايفا كند. او به صف سلاحها در «والنس» رفت و تعليمات ارشد نظامى را گذراند. پس از آن با درجه ستوان دومى راهى «كروسيكا» شد.

در سال ۱۷۸۶، ناپلئون با مرگ پدر به زادگاه خود بازگشت تا به اداره برخى امور خانواده بپردازد. او طي سال هاى ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۰، در «آكسون» به پرورش ديدگاههاي انقلابى خود پرداخت و به جنبه هاي گوناگون آن فكر كرد. ناپلئون در سال ۱۷۹۱ به «والنس» منتقل شد، در تابستان ۱۷۹۲ به پاريس آمد و پس از آن، دوباره به «والنس» بازگشت تا شاهد اختلاف ميان هواداران سلطنت و هواداران انقلاب در ارتش فرانسه باشد. انقلاب سال ۱۷۸۹ تاثير چندانى بر وي نداشت، چرا كه او ديگر با سلطنت طلبان ابراز همدردى نمي كرد و از سوي ديگر، فرد سياسى و انقلابى هم نبود. در سال ۱۷۹۲، فرانسه وارد جنگ پروس و اتريش شد و انگليس در سال ۱۷۹۳ كنترل «تولون» را به دست گرفت. ناپلئون پس از نقش آفريني براي شكست انگليسي ها به درجه ژنرالى رسيد و با «آگوستين روبسپير»، برادر كوچكتر ماكسيميليان آشنا شد. هر چند ناپلئون عضو ژاكوبنها نبود، ولى از حمايت سياسى آنها برخوردار شد. سقوط ژاكوبنها در ۱۷۹۴ باعث شد تا ناپلئون نيز به زندان بيفتد، اما پس از ۱۰ روز به دليل اينكه هيچ گونه مدركى بر ضد او پيدا نكردند، آزاد شد.

با وجود فراز و نشيب هايي كه در ارتش ناپلئون وجود داشت، زماني كه از او خواستند تا عمارت باغى شاه يا «تويلرى» را حفاظت كند، شورش دوم را با موفقيت سركوب كرد و به سرپرستى نيروهاى امنيتى حاضر در پاريس گماشته شد. وي در زمستان سال ۱۷۹۵ با «ژوزفين» - كه از همسر قبلى خود دو فرزند داشت - ازدواج كرد و چند روز پس از آن، همسر خود را در پاريس تنها گذاشت و به قصد جبهه هاى جنگ، راهى ايتاليا شد. وي پس از كسب پيروزيهاى زياد در ايتاليا به فرانسه بازگشت و در پاريس از او به عنوان قهرمانى ياد مى كردند كه هم در جنگ و هم در صلح، پيشتاز است. سپس به ناپلئون پيشنهاد شد تا براى به خطر انداختن مستعمره هاي انگليس به مصر برود. از اين رو در سال ۱۷۹۸ با ارتش ۳۵ هزار نفرى خود راهى مصر شد و اسكندريه را به تصرف خويش درآورد. بعد از آن به قصد تسخير قاهره به راه افتاد و در نزديكى «العدم» با نيروهاى مصرى وارد جنگ شد و با كمترين تلفات، جنگ را به سود خود پايان بخشيد.

ناپلئون در سال ۱۷۹۹ به پاريس رفت و طى كودتايى، حكومت را سرنگون كرد و در راس هيات ۱۳ نفرى، ديكتاتورى خود را آغاز نمود. تا سال ۱۸۰۲ و پس از سركوب جنگهاى داخلى، ناپلئون به يكى از قدرتمندترين ديكتاتورهاى تاريخ فرانسه تبديل شد. وي در سال ۱۸۰۵ قصد حمله به انگليس را داشت، ولى به اتريش و روسيه رفت و شكست سختى را به آنها تحميل كرد. ناپلئون تا سال ۱۸۰۷، تمام منطقه را به تصرف خود در آورد و با شكست سوئد، وارد لهستان شد. تنها قدرتى كه در منطقه و در مقابل ناپلئون باقى ماند، انگليس بود. از اين رو به آنجا حمله كرد، اما شكست سختى از دريادار «نلسون» انگليسى خورد. وي در ۱۸۱۲ نيز به روسيه حمله كرد، ولى نتيجه آن، شكست ارتش ۵۰۰ هزار نفرى فرانسه بود.

امپراتورى قدرتمند ناپلئون، به همان سرعت كه شكل گرفت، به همان سرعت نيز از هم گسيخت. او در سال ۱۸۱۵ به جزيره «البا» تبعيد شد، ولى پس از گذشت۱۰ ماه با شنيدن اخبار نارضايتى مردم از سلطنت لويى هجدهم، با يك هزار و ۲۰ مرد جنگى به پايتخت بازگشت و به تخت سلطنت نشست. يكصد روز با آرامش سپري شد، ولى متحدان اروپايى دوباره حمله كردند و ناپلئون ناچار بود براى حفظ تاج و تخت خود به جنگ بپردازد. در ژوئن همان سال، ناپلئون با شكست سختى كه در «جنگ واترلو» خورد به پاريس بازگشت و به جزيره «سنت هلن» تبعيد شد و تا آخر عمر در آنجا ماند. او كه از بيمارى سرطان رنج مى برد، در پنجم ماه مه ۱۸۲۱ درگذشت. ناپلئون بناپارت رسوم خاصى در اداره مملكت داشت و هنوز از قوانين مدنى و اروپاى متحد او به عنوان «قوانين ناپلئون» ياد مي كنند، اما تنها ايراد ناپلئون در اين بود كه مى خواست انديشه هاي خود را به زور اجرا كند.

* تقویم زندگی ناپلئون
۱۷۹۲م

فرانسه به اتریش و پروس اعلان جنگ می کند و «جنگهای انقلاب» شروع می شود. یک سال بعد ناپلئون بناپارت بیست و چهارساله به ژنرالی ارتقاء می یابد.

۱۷۹۵

ناپلئون، مسئول دفاع از پاریس در برابر شورشیانی است که می خواهند حکومت انقلابی را سرنگون کنند. او فرمانده نظامی پاریس می باشد.

۱۷۹۶

ناپلئون به سرپرستی سپاهی برای جنگیدن با اتریشی هادر ایتالیا فرستاده می شود. او سربازان روحیه باخته را سازماندهی می کند و با پیروزی وارد شهر میلان می شود. فرانسه بر شمال کشور ایتالیا تسلط می یابد.

۱۷۹۷

در یک جنگ هوشمندانه، ناپلئون با سپاهی اندک و تجهیزاتی کم به نیروهای اتریشی حمله می کند و آنها را شکست می دهد و به اتریش فشار می آورد که سرزمین بیشتری در منطقه رود راین در اختیار فرانسه بگذارد و فرانسه اجازه می یابد که بر بلژیک تسلط داشته باشد.

۱۷۹۸

ناپلئون در خاورمیانه نیرو پیاده می کند. او قصد دارد مصر و سوریه را تصرف کند اما در یکم اوت، آدمیرال انگلیسی بنام هوراشیو نلسون ناوگان جنگی فرانسه را در نبرد نیل نابود می کند.

۱۷۹۹

ناپلئون به فرانسه برگشته و قدرت را در دست می گیرد و خود را به عنوان اولین کنسول منصوب می کند.

۱۸۰۰

ناپلئون به ایتالیا حمله کرده و اتریشی ها را زا آنجا بیرون می راند. و سال بعد با آنها صلح می کند.

۱۸۰۲

ناپلئون خود را بعنوان کنسول اول کشور منصوب می کند. جنگ بین انگلستان و فرانسه پایان می یابد و برای مدت ده سال در صلح زندگی می کنند. ناپلئون تمام قدرت خود را برای سازماندهی و ترمیم کردن خرابی های گذشته دوران انقلاب معطوف می دارد.

۱۸۰۳

جنگهای ناپلئونی آغاز می شود. ناپلئون خود را برای حمله به انگلستان آماده می کند؛ و حدود ۲۰۰۰ کشتی را در سواحل اطراف بولون جمع می کند.

دوم دسامبر ۱۸۰۴

از پاپ دعوت می شود که برای مراسم تاجگذاری امپراتور بناپارت در کلیسای بزرگ نوتردام شرکت کند، اما در آخرین لحظات ناپلئون تاج را از دست پاپ می گیرد و خود شخصا تاجگذاری می کند.

۱۸۰۵

ناپلئون خود را پادشاه ایتالیا می کند. اتریش و پروس و انگلستان متفقا علیه فرانسه متحد می شوند. انگلستان در دریا نیروهای فرانسوی و اسپانیایی را در نبرد ترافالگار شکست می دهد، اما ناپلئون، اتریش و پروس را در دوم دسامبر در نبرد استرلیتز شکست می دهد.

۱۸۰۸

ناپلئون به اسپانیا حمله کرده و سعی می کند که برادر خود ژوزف را به عنوان پادشاه آنجا منصوب کند. اما اسپانیائی ها شورش می کنند. انگلستان ، پرتغال، اسپانیا و اتریش علیه فرانسه در جنگ پنی سولا با یکدیگر متحد می شوند.

۱۸۰۹

ناپلئون، اتریش را شکست می دهد و با آنها صلح برقرار می کند، اما انگلیسی ها در اسپانیا باقی می مانند و ناپلئون نه می تواند آنها را از آنجا بیرون کند ونه می تواند اسپانیائی ها را شکست دهد.

۱۸۱۲

ناپلئون با سپاه بزرگی، در حدود ۰۰۰/۵۰۰ نفر به روسیه حمله می کند وتمام راههائی که به مسکو ختم می شود را تسخیر می کند، اما زمستان او را مجبور به بازگشت می کند و در اثر گرسنگی، سرما و نبرد سربازان او کشته می شوند و تنها سی هزار نفر بر می گردند.

۱۸۱۳

پروس، روسیه، ایتالیا، اتریش و سوئد علیه فرانسه با یکدیگر متحد می شوند. ناپلئون در نبرد لایپزیک، شانزدهم تا نوزدهم اکتبر، کاملا شکست می خورد.

۱۸۱۴

ناپلئون قدرت را از دست می دهد و به جزیره الب مدیترانه تبعید می شود.

۱۸۱۵

ناپلئون از تبعید فرار کرده و به فرانسه بر می گردد و سپاهی تشکیل می دهد. او در هجدهم ژوئن در نبرد واترلو شکست می خورد؛ یعنی تقریبا صد روز بعد از آمدن به فرانسه دوباره قدرت را واگذار می کند و به جزیره کوچکی در جنوب اقیانوس اطللس بنام سنت هلن تبعید می شود.

پنجم مه ۱۸۲۱

ناپلئون در جزیره سنت هلن می میرد.
ناپلئون بناپارت (۱۷۶۹- ۱۸۲۱) مردی بود کوتاه قد با آرزوهای بزرگ. او یک ژنرال معروف و با هوش و همینطور یک سیاستمدار و حاکم قدرتمند در فرانسه بود. از سال ۱۸۰۴م هنگامی که او خود تاجگذاری کرد، یک دیکتاتور تمام عیار بود.

* مختصر و مفید از زندگی ناپلئون

تفنگهای سرپر جخماقی
سلاح اصلی پیاده نظام دردوران جنگهای ناپلئون که از ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۵ اروپا را در برگرفته بود، تفنگ سرپر چخماقی بود. در این تفنگ برای منفجر کردن باروت از چخماق استفاده می شد؛ به همین دلیل، در مقایسه با سلاحهای آتشین قبلی، از ایمنی بیشتری برخوردار بود.

دولت با کفایت
ناپلئون، کاملا بر اهمیت یک دستگاه اجرائی مناسب و دولت محلی کارآمد واقف بود. وی، فرانسه را سه گروه استان (departments)، ناحیه (arrondissements) و شهر (communes) تقسیم بندی کرد. ماموران دولتی بر اساس لیاقتشان ترقی پیدا می کردند، نه بوسیله موقعیت های اجتماعی و رابطه شان. محدودیت های تجاری گذشته از میان برداشته شد، بانک فرانسه تاسیس گردید و اقتصاد تثبیت شد.

آموزش و پرورش کلیسا
ناپلئون اولین سیستم آموزش و پرورش را ایجاد کرد؛ کلیسا و شهرداریها، مدارس ابتدائی را اداره می کردند و دولت نیز مسئول اداره دبیرستانها و دانشگاه سلطنتی بود. در سال ۱۸۰۲، ناپلئون کلیسای کاتولیک روم را به رسمیت شناخت. این باعث ایجاد روابط صمیمانه با کلیسا شد، در صورتیکه در دوران انقلاب شدیدا مورد حمله قرار گرفته بود.

نظام نامه ناپلئون
مهمترین و معروفترین عمل ناپلئون، نظام نامه با قوانین کشوری بود که به روشنی و سادگی اصول حقوقی نظام را تعیین می کرد که تضمین کننده آرمانها و اصول انقلاب از قبیل آزادیهای شخصی و تساوی حقوقی بود. نظام نامه با قوانین کشوری پایه و اساس تمام سیستمهای حقوقی در سراسر دنیا شد.

اختناق شدید
حکومت سخت گیر ناپلئون با کفایت تر از حکومت قبلی فرانسه بود، اما در بسیاری از موارد حکومت ناپلئون، پلیسی بود. روزنامه ها به شدت سانسور شده و آنچه را که دولت می خواست مردم بدانند در روزنامه ها می نوشتند و کسانی که مخالف حکومت بودند، به زندان می افتادند و بسیاری به قتل می رسیدند. جاسوس های زیادی وجود داشتند و مردم ترغیب می شدند که دوستان و همسایگانی که مخالف دولت بودند، را معرفی کنند.

نبرد ترافالگار
امپراتور فرانسه، ناپلئون (۱۸۲۱- ۱۷۶۹م) تصمیم گرفت که به انگلستان حمله کند، اما نیروی دریایی انگلستان بر دریاها مسلط بود. در ۱۲ اکتبر ۱۸۰۵، نیروی دریایی انگلستان به فرماندهی هوراشیو نلسون (۱۸۰۵- ۱۷۵۸)، طی نبرد «ترافالگار» واقع در نزدیکی ساحل اسپانیا، ناوگان اسپانیا و فرانسه را منهدم کرد. در این جنگ، نلسون کشته شد، اما نیروهای انگلیسی، ۲۰ کشتی دشمن را غرق کردند، بدون اینکه حتی یک کشتی انگلیسی آسیب ببیند

واترلو
در سال ۱۸۱۵، ناپلئون، از تبعیدگاه خود در جزیره الب، فرار می کند و به قصد تسخیر مجدد قدرت، به فرانسه باز می گردد. در ۱۸ ژوئن، ارتش پروس و انگلستان، به ترتیب، به فرماندهی بلوخر و دوک ولینگتون در واترلو، واقع در بلژیک، با نیروهای فرانسوی روبرو می شوند. بعد از جنگ شدید که در حدود چهل و شش هزار نفر کشته می شوند، ناپلئون برای آخرین بار شکست می خورد. .وی که برای دومین بار مجبور به ترک قدرت شده بود، به جزیره سنت هلن در اقیانوس اطلس تبعید می شود.

دوک ولینگتون
آرتور ولسلی (۱۸۵۲- ۱۷۶۹) اولین دوک خاندان ولینگتون بود ویکی از سیاستمداران و نظامیان معروف انگلستان به حساب می آمد و به دوک یا شاهزاده آهنی شهرت داشت. او فرماندهی سپاهی را در منطقه پنی سولار اسپانیا به عهده داشت و با کمک فلید مارشال بلوشر توانست نیروهای فرانسوی را در نبرد واترلو شکست دهد، اما او گفت: « این خطرناکترین موقعیتی بود که تا کنون در آن بودم»

انتقال خاكستر جسد ناپلئون به یك مراسم عمومی باشكوه مبدل شد كه در آن یك میلیون فرانسوی شركت كرده و با هیجان فریاد «زنده باد امپراتور» …

۱۸۸سال پیش در روز ۵ مه سال ۱۸۲۱ میلادی ناپلئون اول امپراتور فرانسه در تبعیدگاهش در جزیره سنت هلن ، یك جزیره دور افتاده در وسط اقیانوس اطلس جنوبی كه در سال ۱۸۱۵ میلادی پس از شكست در جنگ واترلو و بركناری اش از تخت سلطنت فرانسه توسط دولت بریتانیا به آنجا تبعید شده بود ، درگذشت.
ناپلئون امپراتور سابق را تعدادی از وفادارانش در تبعید همراهی كرده بودند ، اما اغلب آنها بی صبرانه در انتظار مرگ او بودند تا دوباره به فرانسه بازگردند.
براساس نتایج كالبد شكافی جسد ناپلئون كه توسط فرماندار بریتانیایی جزیره منتشر شد ، ناپلئون بر اثر ابتلا به بیماری سرطان معده درگذشته بود.
اما ، به گفته همراهان امپراتور تلخی تبعید و سختگیری های فرماندار جزیره مرگ او را تسریع كرده بودند.سرهودسون لاو ، فرماندار سنت هلن از بیم فرار ناپلئون انواع تحقیرها و سختگیری ها را نسبت به او روا می داشت.
این مساله موجب شد به شایعه ای كه بریتانیایی ها موجب مرگ ناپلئون شده اند ، دامن زده شود.
ناپلئون در مدت تبعید خاطرات و نظراتش را به كنت لاسكاز و نیز به برتران ، گورگو و مونتولون دیگر همراهانش دیكته می كرد.كنت لاسكاز یك سال پس از درگذشت ناپلئون این یادداشت ها را تحت عنوان «خاطرات سنت هلن» منتشر كرد.
در سال ۱۸۴۰ میلادی آدولف تیر نخست وزیر فرانسه برای كسب اعتبار برای لویی فیلیپ ، پادشاه فرانسه برای بازگرداندن خاكستر جسد ناپلئون از سنت هلن به كشورش با لندن مذاكره كرد و بریتانیا این مساله را پذیرفت.
انتقال خاكستر جسد ناپلئون به یك مراسم عمومی باشكوه مبدل شد كه در آن یك میلیون فرانسوی شركت كرده و با هیجان فریاد «زنده باد امپراتور» را سر دادند.
پس از به قدرت رسیدن لویی ناپلئون بناپارت برادرزاده ناپلئون اول ، خاكستر جسد او در عمارت انوالید دفن شد.
به این ترتیب ، در روز ۵ مه سال ۱۸۲۱ میلادی ناپلئون اول امپراتور فرانسه در جزیره سنت هلن در تبعید درگذشت.
ناپلئون یكی از بزرگترین سرداران جنگی جهان محسوب می شود اما سراسر دوران سلطنت وی در جنگ گذشت و سرانجام تمام سرزمین هایی كه تصرف كرده بود را از دست داد و فرانسه را به فقر و فلاكت كشاند.
با این حال خاطره پیروزی های بزرگ وی در تاریخ ثبت شده و از افتخارات فرانسه محسوب می شوند.

منبع : pezeshk.us
مائیم که از پادشهان باج گرفتیم
زان پس که از ایشان کمروتاج گرفتیم
اموال وخزائنشان تاراج گرفتیم
مائیم که از دریا امواج گرفتیم

شاهنشاه بزرگ ایران نادرشاه افشار


زیبنده
یک رونین زیبا مردن است، آن رونینی که هر دم آماده مرگ نباشد، ناگزیر مرگی ناشایست برایش پیش می آید
.
ارسال پست

بازگشت به “تاريخ جهان”