
مجموعه جنگهای مسیحیان غرب اروپا با مسلمانان بین سده پنجم و هفتم/ یازدهم و سیزدهم رخ داد.. این جنگها به دعوت مقامات كلیسای كاتولیك رومی و همراهی و حمایت امپراتور روم شرقی، با اعلام هدف آزادسازی بیتالمقدّس (اورشلیم) و زادگاهحضرتمسیحعلیهالسلام و دیگر معالم مسیحی در فلسطیناز دست مسلمانان و ایجاد دولتهای صلیبی در نقاط مختلف فلسطین صورت گرفت. جنگهایصلیبیمجموعاً هشتبار به وقوع پیوست. اروپاییان دست یافتن به ثروتهای عظیمشرق را مطمح نظر داشتند و رسیدن به اهداف اقتصادی و اجتماعی نتایجی بسیار مهم و تأثیرات متقابل زیادی بر طرفین جنگ داشت.
تعبیر «جنگ صلیبی» معادل واژه انگلیسی Crusade است كه خود از واژه اسپانیایی Cruzada (دارای نشانِ صلیب) برگرفته شده است، زیرا شركت کنندگان مسیحی در اینجنگبهدستور پاپاوربانوس دوم منادیاینجنگها، بر رویشانهراستلباسیا زرهخود نشانصلیب میدوختند.
مقدمات نخستین جنگ
بسیاری از مورخان پاپ گرگوریوس هفتم (دورهپاپی: 465ـ 478/ 1073ـ 1085) را منادیاصلیجنگهایصلیبیمیدانند، از آنرو كهبراینخستینبار از عبارت «ارتشمسیح» استفاده كرد و «جنگ مقدّس» را مطرح كرد. قول دیگر آنست كه در 486/1093، راهبی فرانسوی، به نام پیر منزوی (پتر زاهد) به همراه سایر زائران مسیحی به بیتالمقدّس رفت و ظاهراً از سختگیریها و رفتار موهن و تحقیرآمیز سلجوقیان با زائران مسیحی بسیار خشمگین شد. پیر منزویادعا كرد كه حضرت مسیح را در خواب دیده و از سوی او مأمور تبلیغ برای آزادی قدس و یاری مسیحیان كلیسای مقدّسِ قیامت شدهاست. پاپ اوربانوس دوم از وی به گرمی استقبال كرد و به او وعده آزاد سازی بیتالمقدّس و قبر شریف را داد. پیر، سپس به شهرهای مختلف ایتالیا رفت و مردم را به شركت در جنگی مقدّس تشویق كرد؛ عامه مردم و بسیاری از امیران و تیولداران غرب اروپا از این دعوت استقبال كردند.
در 27 نوامبر، پاپ خطابه مشهور خود را ایراد كرد كه در آن ملتهای مسیحی سراسر اروپا را به جنگ برای بازپس گیری قدس و نجاتمسیحیان مشرق زمین از دست مسلمانان فراخواند و تأكید كرد كسانی كه در این جنگها شركت كنند، گناهانشان آمرزیده میشود، از پرداخت جریمه خطاهای خود معاف میشوند و املاك و داراییهایشان به مسئولیت كلیسا نگاهبانی میشود. استقبال مردم از سخنان پاپ به حدی بود كه مایه شگفتی خود او هم شد. آنگاه مقرر شد تمام كسانی كه مایل به شركت در این جنگاند، تا پانزدهماوت(عید عروج مریم ) آماده و سپس به سوی شرق روانه شوند و در قسطنطنیه تجمع كنند.
از مورخان پاپ گرگوریوس هفتم را منادیاصلیجنگهایصلیبیمیدانند، از آنرو كهبراینخستینبار از عبارت «ارتشمسیح» استفاده كرد و «جنگ مقدّس» را مطرح كرد.


نخستین جنگ (488ـ490/ 1095ـ1097)
این جنگ در دو مرحله (جنگ گروههای عوام و جنگ امیران) به شرح ذیل صورت گرفت:
الف) جنگ گروههای عوام
پس از سخنرانی پاپ و به دستور وی، عدهای از كشیشان و راهبان در غرباروپا شروعبهتبلیغو تشویقمردمبهشركتدر جنگكردند. مشهورترینآنانپیر منزوی، روبر آربریسلی و گوتیه بیپول بودند. بر اثر تبلیغات و مواعظ این كشیشان، مردم عامی از جمله كشاورزان و بردگان و حتی كسانیكه قبلاً كارشان راهزنی و جرم بود به دعوت پاپ پیوستند، برخینیز زنانو كودكانرا همراهآوردند و پانزدههزار تنبدونكوچكترینابزار و تداركجنگیو آگاهیاز نظامسپاهیگری، از ربیعالاولتا شوال489/ مارستا اكتبر 1096 همراهپیر منزویاز غرباروپا بهسویسرزمینهایمقدّسدر شرقبهراهافتادند و كسانیهمبینراهبا آنها همراهشدند و سرانجام به ایالت كولونی / كلن رسیدند، گوتیه با چند هزار نفر فرانسوی، پس از عید پاك، در مارس 1096/490، بدون درنگ در كولونی، از مجارستان و بلغارستان گذشتند و برای تأمین مایحتاج خود به تاراج آبادیها دست زدند و مرتكب فجایعی بسیار در طول مسیرشان شدند. این كارها، البته پیامدهای منفی نیز داشت و به درگیری كشید و شمار زیادی از افراد گوتیه در بلگراد كشته و عدهای نیز در یك كلیسا سوزانده شدند. سرانجام، گوتیه سفر را ادامه داد و در جمادی الاولی یا رجب489/ در مه یا ژوئیه 1096، او و همراهانشبهحومهقسطنطنیهرسیدند و در همانجا بهتوصیهآلكسیوسكومننوس، امپراتور بیزانس(رومشرقی)، اردو زدند و منتظر افراد و لشكر پیر منزوی ماندند. سپاه پیر منزوی كه به آن«ارتشخدا» میگفتند و در گزارشیمبالغهآمیز 000 ، 180 نفر بودند، از كولونی، حركتكرد و از سرزمینمجارستانگذشتو در جمادی الا´خره489/ ژوئن1096 بهشهر زمون واقعدر مرز مجارستانبا رومشرقیرسید. این شهر همانجا بود كه شماری از افراد گوتیه در آنجا كشته شده بودند، از اینرو در پی یك مشاجره كم اهمیت، نبردی خونین درگرفت. چهار هزار نفر از مردم این شهر به خونخواهی كشته شدههای گروه گوتیه به قتلرسیدند، آنها شهر را نیز غارتكردند.
سپاهیان پیر منزوی سپس به سرزمین رومشرقی وارد شدند، بلگراد را غارتكردند و به آتش كشیدند و شهر نیش در قلب بالكان را ویرانكردند كههمینامر باعثخشمفرماندار شهر شد و بهسپاهیانشدستور داد آنها را سركوب و تارومار كنند سپاه پیر منزوی سرانجام در 8 شعبان/ اول اوت به حومه قسطنطنیه رسید. امپراتور در ملاقات با پیر دریافت كه او و سپاهیانش بسیار بیتجربهاند، از این رو به آنان توصیه كرد كهتا رسیدن سپاهامیران و تیولداران اروپا صبر كنند ولی این توصیه كارگر نیفتاد، چرا كه نفوذ پیر رو به كاهش بود. چون افراد وی به غارت و تجاوز و تعرض به مردم پایتخت و آبادیهای مجاور دستزدند، امپراتور ناگزیر آنان را از بوسفور عبور داد و بهاردوگاهسیوتوت (كیبوتوس)، نزدیك شهر هلنوپولیس در كرانه جنوبی خلیج نیكومدیا (اِزمیت)، منتقل كرد. گروه گوتیه (فرانسویها)، كه اینك مردمی از ژرمنها و ایتالیاییها نیز با آنها همراه شده بودند، همگی به سپاه پیر منزوی پیوستند. در ماه رمضان/ نیمه سپتامبر صلیبیان فرانسوی با پیش رفتن تا دروازههای نیقیه(ازنیق)، پایتخت قلیچ ارسلان سلجوقی، بهغارت روستاها و آبادیهای اطراف و كشتار ساكنان آنها كه مسیحی بودند دست زدند. به فاصلهاندكی، ژرمنها و ایتالیاییها (بالغبر ششهزار نفر) نیز به فرماندهی راینالد لومباردی دژ مستحكم زریگوردون/ زیریگوردوس را كهجزو قلمرو سلجوقیانبود، تصرفكردند و آنرا قرارگاهخود ساختند. در پی این تجاوز آشكار، قلیچ ارسلان با سپاهی مجهز، بهمقابله برخاست و قلعه را پس از هشتروز محاصره، باز پسگرفت و ژرمنها را قلع و قمع كرد و راینالد و شمار زیادی را بهاسارتگرفت. پیر منزوی به قسطنطنیه رفت تا از امپراتور كمكگیرد اما هرگز بازنگشت. تركان سپس تلههایی در كنار رود و روستای دراكون برای سپاهیان گوتیه و سایر لشكریانعوامقرار دادند و بیشتر آناناز جمله گوتیه در اول ذیقعده 489/ 21 اكتبر 1096 كشته شدند. بازماندگان این گروه با كمك كشتیهای بیزانسی به قسطنطنیه بازگشتند و در حومه شهر اسكان یافتند. بدینترتیب، حملهعوام با تلفات انسانی بسیار، به شكست انجامید.
ارسلان با سپاهی مجهز، بهمقابله برخاست و قلعه را پس از هشتروز محاصره، باز پسگرفت و ژرمنها را قلع و قمع كرد و راینالد و شمار زیادی را بهاسارتگرفت
ب) جنگ منظم امیران اروپا
تقریباً در همان تاریخی كه پاپ اوربانوس دوم در مجمع كلرمون تعیین كرده بود (15 اوت1096)، امیران و تیولداران غرب اروپا در قالب چهار و، به روایتی ضعیف، پنج سپاه مجهز، از مناطق مختلف اروپا به سوی مشرق حركت كردند. مورخان در مورد مجموع سپاهیانصلیبی، متشكل از مردم عادی و جنگجو، اختلافنظر بسیار دارند و از 000 ، 30 تا 000 ، 300 ، 1 را ذكر كردهاند.
پیشاز اقدامبهجنگ، توافقنامهایمیانسرانصلیبیو امپراتور رومشرقیمنعقد شد كهطبقآن، صلیبیان غرب اروپا تعهد كردند تمام سرزمینهای امپراتوری را كه پس از نبرد ملازگرد به تصرف سلجوقیان در آمده بود، پس از بازپسگیری به نماینده وی تحویل دهند و در مقابل، از انواع كمكهای امپراتور بیزانسی بهرهمند شوند نخستین هدف صلیبیان، تصرف نیقیه، پایتخت سلجوقیان روم بود. آنان در جمادی الاولی 490/ 6 یا 15 مه1097، نیقیه را محاصره كردند. سلطان قلیچ ارسلان كه در آن هنگام شهر مَلَطیه را به محاصره خود درآورده و در حال جنگ و كشمكش با امیر تركمان، غازیبن دانشمند بود، بیدرنگ، با وی مصالحه كرد و راهی پایتخت شد. او در 6 جمادی الا´خره 490/ 21 مه1097 به نیقیه رسید و با وجود نبردی سهمگین كه تلفات بسیاری از دو طرف داشت، نتوانست محاصره را بشكند و ناگزیر عقب نشست. مدافعان شهر كه از كمك قلیچ ارسلان ناامید شدند، پیشنهاد امپراتور بیزانسمبنیبر تسلیمدر مقابلحفظجانمردمشهر را پذیرفتند و نیروهای بیزانسی در 5 رجب490/ 19 ژوئن1097، از طریق دریا و بدون اطلاع صلیبیانوارد شهر شدند و آنجا را پساز پنجهفته محاصره تصرف كردند. سپاهیان صلیبی و بیزانسی، سپس در دو دسته به سوی شهر دُرولیه (دورولایوم ؛ امروزه نزدیك اسكی شهر) حركت كردند. قلیچ ارسلان پس از سقوط نیقیه با غازیبن دانشمند همپیمان شد و با سپاهیان متحد سلجوقی و تركمان در نزدیكی شهر دُرولیه اردو زد. پساز نبردیسختبا دستهاولمهاجمانصلیبیكهنزدیكبود بهپیروزیبرسد، با دستهدومروبهرو شد كهبهشكستانجامید.
صلیبیان، سپس به صورت لشكری یكپارچه به سوی جنوب حركت كردند و در اوایل ماه رمضان 490/ نیمه اوت1097 به شهر قونیه كه قبلاً سلطان قلیچ ارسلان آن را تخلیهكردهبود، رسیدند و از كمك ارمنیان آنجا بهرهبردند. سپس سپاهیان سلجوقی را شكست دادند و وارد شهر هِرَقلَه(اكنوناِرگلی) شدند. سپاه اصلی صلیبی از هرقله، عازمشهر نجدهو از آنجا وارد شهر قیصریه(كه تركان آن را تخلیهكردهبودند) شد. آنانپس از تصرف قیصریه و تحویل آن به نماینده امپراتور، مسیر بسیار دشوار و خستهكننده مَرْعَش را در پیش گرفتند، كهدر راهرسیدنبهآنجا شمار زیادیاز بینرفتند. آنان پساز استراحت در مرعش، راهی انطاكیهشدند. شهر مهم انطاكیه در ذیقعده490/ 18 یا 20 اكتبر 1097 محاصره شد، زیرا بدون تصرف آن پیشروی به سوی بیتالمقدّس ناممكن بود. طولانی شدن محاصره انطاكیه، كمبود غذا، سرمای شدید و شیوع بیماریهای مختلف موجب نارضایتیعمومیصلیبیانشد. در نتیجه، بسیاریاز آنانگریختند، اما سرانجام انطاكیه پس از هفت، و به روایتی نه، ماه مقاومت، در اول رجب491/ 3 ژوئن 1098 (به روایتی در جمادیالاولی) بر اثر خیانت نگهبان یكی از برجهای شهر، بر روی مهاجمان صلیبی گشوده شد، مردم آن به طرز فجیعی به قتل رسیدند و امكان پیشروی به سوی شام و بیتالمقدّس برای صلیبیان فراهم آمد.
بعدازمدتی وقفه به دلیل شیوع بیماری صلیبیان مسیر خود را ادامه دادند. پس از معرّهالنعمان، شهر كَفَرطاب را گرفتند و از نهرالعاصی(اورونتس) گذشتند و پس از به چنگآوردنغنائمبسیار از تاراجدامها و داراییهایروستاییان، با حاكم شهر مصیاف صلح كردند. سپس، به دژ مستحكم حصنالاكراد *یورش بردند و آنجا را در ربیعالاول 492/ ژانویه 1099 تصرف نمودند (ابنقلانسی، ص136؛ رانسیمان، ج1، ص 267ـ269). آنان پس از چهار ماه محاصره ناكام شهر مستحكمعَرَقهراهیشهرهایلبنانشدند. از نهرالكلبكهمرز قلمرو فاطمیانمحسوبمیشد، گذشتند و بهسرعتاز شهرهایبیروت، صیدا، صور، عكا، حیفا، قیصریه، اَرسوف و رَملَه عبور كردند و در 14 رجب 492/ 7 ژوئن 1099 كنار بیتالمقدّس اردو زدند. محاصره بیتالمقدّس بیش از چهل روز به درازا كشید و افتخارالدوله، حاكم فاطمی شهر، شجاعانهاز آن دفاع كرد تا اینكه حدود دهروز پساز محاصره، ششكشتیحاملخواروبار و تجهیزات جنگی به مددشان آمد و سرانجام پس از نزدیك به چهل روز محاصره و مقاومت، صلیبیان دفاع شهر را درهم شكستند و آن را تصرف كردند و بیش از صد هزار مسلمان و یهودی را به طرزی فجیع كشتند و شهر و حتی مسجدالاقصی را غارت كردند.