سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادت .
در طول هشت سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، و در طول هزار و خردی کیلومتر خط جبهه ، بعضی نقاط در خاک ایران یا عراق بوده اند که با جاری شدن خون صدها و شاید هزاران نفر از رزمندگان ایرانی بر خاک آن ، جاودانه شدند . نقاطی که بدون شک نام هایشان برای رزمندگان آن سال ها آشناست ، اما برای بنده و شمایی که سنمان به آن سال ها نمی رسد ، با وجود تحقیق و مطالعه فراوان ، باز درک برخی مسائل خارج از مخیله مان است .
بنده از طریق گوگل ارث تصاویر ماهواره ایی تعدادی از این نقاط را تهیه کرده ام که در ادامه با شرح مختصری از هر کدام ، در چند بخش ، می آورم . تصاویر بدون ترتیب زمانی و بر اساس ترتیب شمال به جنوب قرار گرفته اند .
بخش اول
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
منطقه مرزی غرب شهر پیرانشهر که امروز به گمرک تمرچین معروف است
تابستان سال 62 و بعد از چند عملیات ناموفق در جبهه های جنوب و غرب ،
به عنوان اولین منطقه برای اجرای عملیات گسترده در جبهه شمالغرب انتخاب شد .
اینجا یکی از معابر نفوذ ضد انقلاب از عراق به ایران بود و توسط یکی از بزرگترین
پادگان های ارتش عراق در شمال این کشور (معروف به پادگان حاج عمران) تامین می شد .
عملیاتی که انجام گرفت والفجر 2 نام داشت و منجر به تصرف پادگان حاج عمران و شهرک
الرایات عراق شد . در این عملیات سردار بزرگ سپاه اصفهان حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
به شهادت رسید و پیکر پاکش روی یکی از ارتفاعات منطقه جاوید الاثر شد .
بعدها در همین منطقه چندین عملیات دیگر هم انجام گرفت که
از مهمترین آنها می توان به عملیات های قادر ، کربلای 2 و کربلای 7 اشاره کرد .
[External Link Removed for Guests]
کانی مانگا از آن نام هایی است که از زبان رزمندگان قدیمی جنگ تحمیلی نمی افتد .
پاییز سال 62 عملیات محدودی برای تصرف دشت شیلر (فرو رفتگی بخشی از خاک عراق
در داخل خاک ایران در استان کردستان) طراحی شد تا پایگاه های متعدد ضد انقلاب
در این دشت تصرف و راههای نفوذ آنها به داخل کشور از این منطقه مسدود شود .
اما برای تسلط کامل بر دشت شیلر لازم بود ارتفاعات غربی آن در عمق خاک عراق تصرف گردد
و ارتش عراق برای دفاع از این ارتفاعات با تمام توان مقاومت کرد تا عملیات والفجر 4
تبدیل به یکی از سنگین ترین و گسترده ترین نبردها در طول جنگ تحمیلی شود .
مهمترین ارتفاعاتی که در این عملیات به صحنه نبردهای فراموش نشدنی تبدیل شد
ارتفاعات کانی مانگا در شرق و جنوب شهر پنجوین عراق بود . اگر این ارتفاعات
به طور کامل به تصرف رزمندگان ایران در می آمد شهر و دشت پنجوین هم بطور طبیعی
تحت کنترل ایران قرار می گرفت بنابراین عراقی ها به سختی روی این ارتفاعات مقاومت کرده و
در نهایت بخشی از قله های غربی آن را حفظ نمودند . از سوی دیگر عراقی ها ظرف چند روز
شهر پنجوین را تخلیه و با خاک یکسان کردند تا تصرف آن هیچ ارزشی برای ایران نداشته باشد .
در نتیجه نیروهای ایرانی هم روی ارتفاعات آزاد شده باقی
مانده و وارد شهر نشدند .
[External Link Removed for Guests]
منطقه عمومی غرب استان کرمانشاه از جمله مناطقی بود که در آغاز جنگ تحمیلی بطور گسترده مورد
هجوم ارتش عراق قرار گرفت . دشمن علاوه بر قصر شیرین ، سر پل ذهاب و گیلان غرب را هم اشغال کرد
اما به علت مقاومت ارتش و مردم و بخصوص پشتیبانی هوانیروز (که بویژه دلاوری های شهیدان
شیرودی و کشوری در اینجا بسیار نمود یافت) از این دو شهر اخیر عقب نشینی و روی ارتفاعات مسلط
بر آنها مستقر شد . این ارتفاعات که بخش شمالی آن به بازی دراز و بخش جنوبی آن به شیاهکوه
معروف بود ، طی یک سال نیم بعدی بارها مورد هجوم رزمندگان ایران قرار گرفتند و عملیات های بزرگی
مثل بازی دراز ، رجایی و باهنر و مطلع الفجر ، با هدف آزادسازی آنها انجام گرفت .
لیکن به علت تسلط دید و آتش عراق ، این حملات ناکام ماند و شمار زیادی از رزمندگان به شهادت رسیدند
تا اینکه در جریان عقب نشینی تاکتیکی ارتش عراق در خردادماه سال 61 این ارتفاعات و شهر قصرشیرین
آزاد شدند . از نقاط کلیدی دیگر این منطقه در شمال شهر گیلان غرب تنگه معروف به تنگ حاجیان بود که تا قبل
از عقب نشینی عراق ، چندین بار بین طرفین دست به دست شد . اهمیت این تنگه از آنجا ناشی می شد که
با کنترل عراق بر آن مدافعان جبهه گیلان غرب و مناطق جنوبی تر برای داشتن ارتباط زمینی و
نقل و انتقال با جبهه های شمالی مجبور بودند مسافت زیادی را در داخل
خاک ایران برای دور زدن جبهه عراق طی کنند .
[External Link Removed for Guests]
شهر مرزی سومار در همان روز نخست جنگ تحمیلی به اشغال عراق در آمد و پس از آن تا خرداد سال 61
و عقب نشینی دشمن تحت اشغال باقی ماند . پس از آن هم تا پاییز آن سال همچنان منطقه سومار
یکی از راکد ترین و کم درگیری ترین جبهه ها محسوب می شد ، در نتیجه بعد از شکست عملیات رمضان
و تلاش ایران برای تغییر استراتژی جنگی ، این منطقه برای عملیات انتخاب و عملیات مسلم بن عقیل در آنجا به اجرا
درآمد که منجر به آزادسازی ارتفاعات مرزی و قرار گرفتن شهر مندلی عراق در تیررس نیروهای ایرانی شد .
این چیزی از است که در اغلب کتاب های رسمی گزارش عملیات چاپ شده در ایران می خوانیم اما واقعیتی که فقط
در بین برخی کتب خاطرات رزمندگان می توان یافت این است که قرار بود عملیات مسلم بن
عقیل یک حمله گسترده چند مرحله ایی برای نفوذ به عمق خاک عراق و نزدیک شدن به بغداد باشد ،
اما بعد از آغاز عملیات عراق روی منطقه حساس شد و مناطق استقرار گردان هایی را که برای اجرای
ادامه عملیات به منطقه آمده بودند بشدت بمباران کرد که صدها شهید و مجروح به جا گذاشت و
تعدادی از گردان ها پیش از آنکه فرصت شرکت در عملیات را داشته باشند متلاشی شدند .
بعد از آن هم نیروهایی که برای ادامه عملیات سازمان دهی شده بودند با عبور از گذرگاه مرزی وارد شهر مندلی شدند
اما با حمله همه جانبه عراق در محاصره قرار گرفته و فقط عده اندکی موفق به بازگشت شدند .
هیچ آمار رسمی از تلفات این عملیات از جانب ایران منتشر نشده و حتی بسیاری از منابع رسمی
به ادامه عملیات مسلم بن عقیل که با نام عملیات امام زین العابدین(ع) معروف شد اشاره ایی نکرده اند ،
اما در همان روزها مسئولان تبلیغات ارتش عراق به خبرنگاران خارجی گفتند در جریان حمله ایرانی ها
چهار هزار نفر از آنها کشته (شهید) شده اند!
و ...
شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
مدیران انجمن: moh-597, شوراي نظارت, مديران هوافضا
- پست: 82
- تاریخ عضویت: سهشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱:۱۷ ب.ظ
- محل اقامت: ایران
- سپاسهای ارسالی: 336 بار
- سپاسهای دریافتی: 583 بار
Re: شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
بسمه تعالی
با سلام
ضمن تشکر از bamn عزیز بجهت اهتمامشون بر این مطلب بنظر بنده حقیر جا داره از مناطق جزایر مجنون،شلمچه و فکه و ....هم ذکر شود که این مناطق عملیاتی عرصه سنگین ترین نبردها پس از جنگ دوم جهانی تا کنون بوده و و عرصه رشادتهای بینظیر رزمندگان اسلام و جوانان این مرزو بوم بوده است که خود این حقیر بارها و بارها از نزدیک شاهد دلیر مردی آن اسوه های مقاومت بوده ام.....امید است جوانان عزیز همت و اراده و پشتکار و استقامت و ایمان آن مردان مرد را الگو و سرلوحه تلاش خود برای اعتلا و پیشرفت کشور قرار دهند.....
یا علی مدد.
با سلام
ضمن تشکر از bamn عزیز بجهت اهتمامشون بر این مطلب بنظر بنده حقیر جا داره از مناطق جزایر مجنون،شلمچه و فکه و ....هم ذکر شود که این مناطق عملیاتی عرصه سنگین ترین نبردها پس از جنگ دوم جهانی تا کنون بوده و و عرصه رشادتهای بینظیر رزمندگان اسلام و جوانان این مرزو بوم بوده است که خود این حقیر بارها و بارها از نزدیک شاهد دلیر مردی آن اسوه های مقاومت بوده ام.....امید است جوانان عزیز همت و اراده و پشتکار و استقامت و ایمان آن مردان مرد را الگو و سرلوحه تلاش خود برای اعتلا و پیشرفت کشور قرار دهند.....
یا علی مدد.
عشق و معرفت حسین(ع) و مهدی فاطمه(عج) ضامن پیروزی و قوام و بقای ماست.
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
به کاوش مژه از گور تا نجف بروم...........اگر به هند خاکم کنی یا به تتار
- پست: 3505
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۴۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4734 بار
- سپاسهای دریافتی: 7034 بار
Re: شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
بخش دوم
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
جبهه مرکزی استان ایلام از مهران تا میمک هم جزو مناطق بسیار فعال و پرتنش در طول هشت سال جنگ
تحمیلی بود . در مورد میمک در ادامه توضیح خواهم داد ، اما شهر مهران اولین بار در روزهای نخست جنگ
(اول یا دوم مهر ماه 59) به اشغال دشمن بعثی درآمد . در آن روزها عراق بیشترین توجهش به پیشروی
در دو استان خوزستان و کرمانشاه بود و در استان ایلام به اشغال نواحی مرزی اکتفا نمود .
خردادماه سال 61 و در جریان عقب نشینی تاکتیکی عراق در جبهه غرب ، شهر مهران هم آزاد شد اما
به علت استقرار دشمن روی ارتفاعات شمال و جنوب شهر عملاً نیروهای خودی تسلط چندانی
بر شهر و نواحی اطراف آن نداشتند . تابستان سال 62 با اجرای عملیات والفجر 3 ارتفاعات شمالی شهر
آزاد شد و موقعیت مهران تا حدودی تثبیت گردید اما در اوایل سال 65 و کمی بعد از عملیات والفجر 8 در فاو
عراق با اتخاذ شیوه دفاع متحرک در برخی جبهه ها دست به پیشروی زد و از جمله شهر مهران را مجدداً
اشغال نمود . در تیرماه رزمندگان ایران با اجرای عملیات کربلای 1 شهر را بازپس گرفته و این بار
بر ارتفاعات جنوب شهر هم تسلط یافتند . بهار سال 67 که عراق مجدداً در موضع برتری قرار گرفته و
یک سلسله حملات موفق در جبهه های جنوبی اجرا کرد ، منافقین هم که خودشان را برای اجرای عملیات
فروغ جاویدان آماده می کردند ، در یک تک آزمایشی که به عملیات چلچراغ معروف شد مهران را اشغال و
بعد از شهادت و اسیر کردن تعداد زیادی از نیروهای هم وطنشان و غارت منطقه ، به پشت مواضع عراق
بازگشتند . کمی بعد خود عراق در منطقه دست به حمله زد و بار دیگر مهران دست به دست شد و
بار پنجم بعد از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران ، عراق دست به یک هجوم سرتاسری زد و این بار علاوه بر
تصرف شهر مهران از تنگه کنجان چم هم عبور کرده و به صالح آباد رسید (از سمت میمک
هم پیشروی کرده بودند) اما بجای اشغال شهر آن را دور زده و سعی کردند
مستقیماً به سمت شهر ایلام پیشروی کنند که در اینجا به محاصره افتاده و تعداد زیادی
از تانک هایشان منهدم و بقیه پراکنده شدند . پس از آن تا چند روز جنگ و گریز در منطقه ادامه داشت
و تشخیص خطوط خودی از دشمن ناممکن شده بود تا اینکه عراق آتش بس را پذیرفت و نیروهایش را
بطور کامل از منطقه خارج کرد . اما در ادامه به جزئیات بیشتری می پردازیم :
[External Link Removed for Guests]
ارتفاعات قلاویزان در جنوب شهر مهران از جمله مناطقی است که خون شهدای زیادی بر خاک آن ریخته .
در جریان عملیات والفجر 3 تلاش نیروهای خودی برای فتح این ارتفاعات به علت میادین مین انبوه و متراکم
و دهها ردیف سیم خاردار و کانال و انواع موانع دیگر ، ناکام ماند ، اما در عملیات کربلای 5 رزمندگان موفق
شدند در نبردی سخت و چند روزه این ارتفاعات را آزاد و روی دامنه جنوبی آن به سمت خاک عراق استقرار یابند
اما منطقه قلاویزان فقط در جریان عملیات ها مشکل ساز نبود بلکه یکی از پر تلفات ترین خطوط پدافندی در طول
جبهه محسوب می شد و چه قبل ، چه بعد از عملیات کربلای 1 ، به علت فاصله کم و نامنظم خطوط خودی و
دشمن و اجرای آتش پدافندی مداوم روی مواضع همدیگر ، گردان هایی که برای پدافند به این منطقه می آمدند
گاهی به اندازه گردان های خط شکن شب عملیات ، شهید و زخمی می دادند .
[External Link Removed for Guests]
ارتفاعات کله قندی در شمال مهران قبل از تنگه کنجان چم و مسلط بر این تنگه و جاده مهران-ایلام است .
به همین علت یکی از اهداف اصلی عملیات والفجر 3 آزادسازی این ارتفاعات بود . ظاهراً در شب عملیات
یکی از فرماندهان رده بالا و سرسخت ارتش عراق برای بازدید به این ارتفاعات آمده بود .
وقتی عملیات آغاز شد رزمندگان ایرانی از دو سمت جاده مهران-ایلام و ارتفاعات نمه کلان بو
(در غرب کله قندی) پیشروی کرده و با الحاق در جنوب کله قندی آن را محاصره کردند اما تلاش هایشان
برای تصرف ارتفاعات به علت حضور آن فرمانده سرسخت که سربازان عراقی را رهبری و افراد
متزلزل شده را اعدام می کرد تا بیش از 10 روز راه به جایی نبرد و رزمندگان بسیاری در راه آزادسازی این
ارتفاعات شهید و مجروح شدند ، و در این مدت عراقی ها با هلی کوپتر مهمات و آذوقه به نیروهایشان
می رساندند که البته چند تا از این هلی کوپترها سرنگون شدند . عاقبت گردان کمیل از لشکر 27 محمد رسول الله
وارد عمل شد و با دادن تلفات زیادی ، این ارتفاعات را آزاد کرد و آن فرمانده عراقی هم به هلاکت رسید .
[External Link Removed for Guests]
کوه بزرگ میمک در نیمه راه صالح آباد به سومار و مسلط بر این جاده ، در قرارداد 1975 در ازای
امتیازاتی که عراق در اروند رود به ایران داد بطور رسمی به عراق واگذار گردید ، لیکن طی
سال های بعدی و بویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، شرایط برای تعیین دقیق خطوط مرزی
بین دو کشور فراهم نشد و کوه میمک در اختیار ایران باقی ماند و همین مسئله یکی از بهانه های
اصلی عراق برای آغاز درگیری های مرزی در تابستان سال 59 بود .
ارتش عراق در یک حمله گسترده روز 19 شهریور ماه کوه میمک را اشغال کرد و از آنجا که در بنی صدر و
اطرافیانش تصور می کردند عراق به خواسته اش رسیده و آتش درگیری ها کم خواهد شد این مسئله
آن زمان رسانه ایی نشد و هجوم سراسری عراق در 31 شهریور ماه بیشتر مردم را غافلگیر کرد .
دی ماه همان سال و همزمان با عملیات ناموفق نصر در خوزستان که به سقوط هویزه منجر شد ،
نیروهای ارتش با کمک سپاه و نیروهای بومی عملیاتی را با نام ضربت ذوالفقار در این منطقه اجرا و کوه میمک را
باز پس گرفت و این در واقع اولین عملیات بزرگ موفق ایران در جریان جنگ تحمیلی بود . لیکن کوه میمک به
علت موقعیت استراتژیک آن در طول جنگ چندین بار بین دو طرف دست به دست شد و دو دشت
تلخاب و نی خزر در شمال و جنوب آن هم شاهد ریخته شدن خون های بسیاری بودند .
عملیات هایی مثل عاشورا ، ظفر 1 ، نصر 2 و نصر 6 در این منطقه اجرا شدند .
[External Link Removed for Guests]
منطقه عمومی شوش و دزفول تا استان العماره عراق منطقه بعدی است که به آن می پردازیم .
تعدادی از بزرگترین عملیات های ایران در این منطقه بوده و اگر ادعا کنیم بعد از شلمچه در این
منطقه بیشترین خون را داده ایم حرف گزافی نگفته ایم!
در روزهای آغاز جنگ تحمیلی ، عراقی ها بیشترین پیشروی عمقی را در محور موسیان-عین خوش
به سمت دزفول داشتند . آنها توانستند ظرف چهار روز از مرز تا دو کیلومتری پل نادری بر روی کرخه
پیشروی کنند . البته نیروهای ارتش و سپاه در اینجا هم مثل جاهای دیگر مقاومت فراوانی
نشان دادند اما عراقی ها که می خواستند با پیشروی سریع و اشغال دزفول و اندیمشک
راه های مواصلاتی مرکز کشور به خوزستان را قطع کنند بیشترین تعداد تانک و نیروهای
زرهی و مکانیزه را در این محور وارد عمل نموده بودند .
پایین تر پیشروی دشمن از سمت فکه به سمت چنانه و رقابیه با مقاومت بیشتری روبرو شد
اما چون تنها راه ارتباطی نیروهای ایران در این محور از طریق پل نادری بود پس از اینکه
نیروهای محور شمالی عراق به نزدیکی پل رسیده و جاده را بستند نیروهای خودی به سمت
رودخانه کرخه رفته و با شنا به ساحل شرقی عقب نشینی نمودند که در این بین تعدادی
از سربازان وظیفه که به شنا وارد نبودند غرق شدند . البته چند هفته بعد نیروهای سپاه
شوش متوجه شدند که عراق چسبیده به کرخه پدافند نکرده و تعدادی از روستاهای غرب
ساحل خالی است برای همین با نصب یک پل موقت به غرب رودخانه رفته و در آنجا پدافند
کردند . در منطقه جنوبی تر هم که عراقی ها با عبور از تنگه جزابه و اشغال بستان به سمت
سوسنگرد و اهواز پیش رفتند ...
[External Link Removed for Guests]
پاییز سال 60 عملیات طریق القدس با هدف آزادسازی بستان و رسیدن به مرز مشترک با عراق
آغاز گردید . نقطه قوت این عملیات آنجا بود که عراق تصور نمی کرد نیروهای ایرانی بتوانند
از منطقه رملی (شن های روان) شمال بستان عبور کنند و بنابراین در اینجا دفاع ضعیفی داشت .
اما برعکس نیروهای ایران نتنها عبور کردند بلکه با احداث یک جاده از وسط منطقه رملی ادوات
سنگین را هم در عملیات شرکت دادند . به این ترتیب تنگه چزابه که عقبه دشمن در منطقه
محسوب می شد اولین نقطه ایی بود که هدف حمله قرار گرفت و آزاد شد و چون مقاومت عراق
از سمت پل سابله شدید بود ، رزمندگان از همین محور چزابه به بستان وارد شده و
شهر را آزاد کردند و دشمن بعد از چند روز مقاومت در اطراف پل سابله ، مجبور به عقب نشینی به
آن سوی رودخانه نیسان در جنوب شد .
اما حماسه چزابه هنوز آغاز نشده بود . لازم است توضیح دهم تنگه جزابه برخلاف تعریف معمول ،
یک تنگه کوهستانی نیست بلکه به علت قرار داشتن تپه های رملی در شمال و باتلاق های هور
در سمت جنوب ، به آن تنگه می گویند . قرار بود عملیات بزرگ فتح المبین در منطقه غرب شوش
و دزفول همزمان با دهه فجر سال 60 اجرا شود و عراق هم پی به این مسئله برده بود
برای همین با یک نیروی عظیم به تنگه جزابه که فقط دو کیلومتر عرض داشت حمله کرد
تا هم شاید بتواند شهر بستان را دوباره اشغال کند و هم عملیات بزرگ ایران را به تعویق
بیاندازد . نبردی که طی دو هفته در تنگه جزابه جریان داشت و معروف است شخص صدام
آن را فرماندهی می کرد به یکی از خونین ترین نبردهای تن به تن هشت سال جنگ تحمیلی تبدیل
شد و با اینکه دشمن در نهایت نتوانست از تنگه عبور کند عملیات فتح المبین به تعویق افتاد
(هرچند فقط برای چند هفته)
[External Link Removed for Guests]
عملیات فتح المبین دوم فروردین ماه سال 1361 آغاز شد . چند روز قبل از عملیات عراقی ها در
غرب شوش دست به حمله زده بودند تا شاید باز حمله بزرگ ایران به تعویق بیافتد .
با اینکه تعدادی از معابر عملیات در غرب شوش لو رفته بود فرماندهان تاخیر بیشتر در اجرای
عملیات را به صلاح ندانستند و در عوض قرار شد بار اصلی مرحله اول عملیات بر دوش نیروهای عمل
کننده در شمال منطقه باشد . به این ترتیب در حالی که نیروها در غرب شوش تظاهر به اجرای
عملیات می کردند ، نیروهای دیگر در شمال منطقه دشت عباس و تپه های علی گره زد
در شرق آن را که محل استقرار توپخانه عراق بود فتح کردند . اما چالش اصلی روز بعد آغاز شد .
تیپ 1 زرهی از لشکر 10 گارد ریاست جمهوری عراق که در آن زمان مجهزین واحد زرهی عراق و
دارای تعدادی تانک تی-72 بود در تنگه ابوغریب در جنوب دشت عباس مستقر شده و از آنجا
نیروها را تحت فشار قرار داد تا جایی که رزمندگان بتدریج از جنوب دشت عباس عقب کشیدند
و احتمال شکست عملیات قوت گرفت . لشکر ها و تیپ های سپاه و ارتش یکی یکی به
سمت تنگه حمله می کردند اما جز دادن تلفات حاصلی به دست نمی آمد تا اینکه قرار شد
نیروهای محور غرب شوش حمله اصلی خود را آغاز و تنگه رقابیه در جنوب منطقه را آزاد کنند .
با آزاد سازی تنگه رقابیه در مرحله دوم عملیات عراقی ها از ترس محاصره شدن شروع به
عقب نشینی کردند و مرحله سوم عملیات تبدیل شد به یک پاکسازی گسترده و اسیر گیری
نیروهای عراقی جامانده از عقب نشینی .
[External Link Removed for Guests]
همزمان با آغاز عملیات بیت المقدس در جنوب خوزستان ، عملیاتی هم با هدف پشتیبانی
از آن عملیات در منطقه فکه انجام و بخشی از آن آزاد شد . شهید صیاد شیرازی
در خاطراتش نقل کرده که واحدهای سپاه و ارتش عمل کننده در این عملیات برای نحوه
همکاری به توافق نرسیده بودند و در نتیجه هر گروه به تنهایی عمل کرده و با دادن تلفات زیاد
شکست خورده بودند ، آقای صیاد شیرازی هم از ستاد جنوب به منطقه آمده و آنها را نصیحت
کرده بود و بار سوم که بطور مشترک عملیات کردند به پیروزی رسیدند .
عملیات بعدی که در این منطقه انجام شد عملیات محرم بود که پاییز سال 61 در جنوب موسیان
به اجرا در آمد و منجر به آزادسازی ارتفاعات جبل حمرین در خاک عراق شد که میدان نفتی زبیدات
عراق در آنجا است . البته محور جنوبی این عملیات که برای آزادسازی ارتفاعات جبل فوقی
بود شکست خورد و با ادامه استقرار دشمن روی جبل فوقی جاده تدارکاتی ایران
به جبل حمرین تا سالها در دید دشمن بود و تلفات می گرفت .
در عملیات محرم فقط گردان های خط شکن اصفهان بیشتر از 300 شهید داده بودند و
معروف است چون در گلستان شهدا برای دفن همزمان این تعداد شهید پیشبینی زمین
نشده بود چندین خانوار شبانه منازل خود را تخلیه و به هتل منتقل شدند و خانه هایشان
تخریب شد تا پیکر شهدا روی زمین نماند .
موفقیت نسبی عملیات محرم ، فرماندهان ایران را به کار در منطقه العماره عراق امیدوار کرد .
عملیات بعدی که انجام گرفت عملیات والفجر مقدماتی بین فکه و چزابه بود اما در این
عملیات عناصر جاسوس و خود فروخته به هر وسیله ممکن به کمک دشمن آمده بودند ،
از دادن اطلاعات زمان و محورهای عملیات به دشمن تا مسموم کردن چلو مرغ شب عملیات
(برای دوستانی که آن سالها را ندیده اند عرض می کنم که تدارکات لشکرها در زمان های
غیر عملیاتی معمولاً در دادن خورد و خوراک معمول به رزمندگان کمی هم ناخن خشکی می کرد
و حرف از کمبودها بود اما شب عملیات بهترین غذای ممکن - معمولاً چلو مرغ - را بین
نیروها توزیع می کردند و چلو مرغ شب عملیات از آن خاطرات فراموش نشدنی است که
تقریباً همه رزمندگان در خاطراتشان به آن اشاره می کنند!)
در نتیجه عملیات والفجر مقدماتی با ناکامی مطلق همراه شد و پیکر شهدای زیادی در
میادین مین و محورهای عملیاتی جا ماند که هنوز که هنوز است خبر تفحص تعدادی از
آنها هر چند وقت یک بار منتشر می شود .
اما فرماندهان ناامید نشدند و فرودین ماه سال 62 عملیات بزرگ والفجر یک را در منطقه بین
فکه تا جبل حمرین به اجرا گذاشتند . برخلاف عملیات والفجر مقدماتی ، مرحله اول
عملیات والفجر یک کاملاً موفقیت آمیز بود و مناطق زیادی به تصرف رزمندگان درآمد اما در ادامه
بر اثر پاتک های سنگین و بی سابقه عراق بتدریج نیروی رزمندگان تحلیل رفت و مجبور
به عقب نشینی شدند . شهید صیاد شیرازی دلیل ناکامی این عملیات در خاطراتش را
اینگونه عنوان می کند که قرار بود عملیات در دو محور آغاز و بعد از موفقیت مرحله اول
و شکسته شدن خطوط پدافندی عراق ، نیروهای احتیاط به داخل دشت العماره سرازیر شوند
اما هیچ یک از لشکرها حاضر نبود احتیاط لشکر دیگر باشد و همه می خواستند در شب اول
حمله حاضر باشند در نتیجه دو محور شد هشت محور و نتنها تلفات اضافه و بی مورد به
لشکرها وارد شد بلکه برای ادامه عملیات نیروها خسته بودند و دشمن فرصت یافت
برای ضد حمله خود را آماده کند!
بعد از آن دیگر عملیات مهم دیگری در این منطقه انجام نشد و بجز تک های ایذایی و
عملیات های کوچک ، منطقه چزابه تا جبل حمرین تبدیل به یک خط صرفاً پدافندی گردید
تا اینکه تیرماه سال 67 عراقی ها در عملیات توکلنا علی الله3 !!! ضمن بازپس گیری
جبل حمرین تا دشت عباس و دهلران پیشروی و تلفات سنگینی به نیروهای ایران
وارد کردند و این وضعیت تا بعد از قبول آتش بس توسط عراق چند بار تکرار شد و حتی
معروف است آخرین تک عراق در منطقه عین خوش چند روز بعد از اعلام آتش بس
انجام شد و چون نیروهای ایرانی اجازه شلیک نداشتند تعداد زیادی از آنها به اسارت
عراقی ها درآمدند!
و ...
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
جبهه مرکزی استان ایلام از مهران تا میمک هم جزو مناطق بسیار فعال و پرتنش در طول هشت سال جنگ
تحمیلی بود . در مورد میمک در ادامه توضیح خواهم داد ، اما شهر مهران اولین بار در روزهای نخست جنگ
(اول یا دوم مهر ماه 59) به اشغال دشمن بعثی درآمد . در آن روزها عراق بیشترین توجهش به پیشروی
در دو استان خوزستان و کرمانشاه بود و در استان ایلام به اشغال نواحی مرزی اکتفا نمود .
خردادماه سال 61 و در جریان عقب نشینی تاکتیکی عراق در جبهه غرب ، شهر مهران هم آزاد شد اما
به علت استقرار دشمن روی ارتفاعات شمال و جنوب شهر عملاً نیروهای خودی تسلط چندانی
بر شهر و نواحی اطراف آن نداشتند . تابستان سال 62 با اجرای عملیات والفجر 3 ارتفاعات شمالی شهر
آزاد شد و موقعیت مهران تا حدودی تثبیت گردید اما در اوایل سال 65 و کمی بعد از عملیات والفجر 8 در فاو
عراق با اتخاذ شیوه دفاع متحرک در برخی جبهه ها دست به پیشروی زد و از جمله شهر مهران را مجدداً
اشغال نمود . در تیرماه رزمندگان ایران با اجرای عملیات کربلای 1 شهر را بازپس گرفته و این بار
بر ارتفاعات جنوب شهر هم تسلط یافتند . بهار سال 67 که عراق مجدداً در موضع برتری قرار گرفته و
یک سلسله حملات موفق در جبهه های جنوبی اجرا کرد ، منافقین هم که خودشان را برای اجرای عملیات
فروغ جاویدان آماده می کردند ، در یک تک آزمایشی که به عملیات چلچراغ معروف شد مهران را اشغال و
بعد از شهادت و اسیر کردن تعداد زیادی از نیروهای هم وطنشان و غارت منطقه ، به پشت مواضع عراق
بازگشتند . کمی بعد خود عراق در منطقه دست به حمله زد و بار دیگر مهران دست به دست شد و
بار پنجم بعد از قبول قطعنامه 598 از سوی ایران ، عراق دست به یک هجوم سرتاسری زد و این بار علاوه بر
تصرف شهر مهران از تنگه کنجان چم هم عبور کرده و به صالح آباد رسید (از سمت میمک
هم پیشروی کرده بودند) اما بجای اشغال شهر آن را دور زده و سعی کردند
مستقیماً به سمت شهر ایلام پیشروی کنند که در اینجا به محاصره افتاده و تعداد زیادی
از تانک هایشان منهدم و بقیه پراکنده شدند . پس از آن تا چند روز جنگ و گریز در منطقه ادامه داشت
و تشخیص خطوط خودی از دشمن ناممکن شده بود تا اینکه عراق آتش بس را پذیرفت و نیروهایش را
بطور کامل از منطقه خارج کرد . اما در ادامه به جزئیات بیشتری می پردازیم :
[External Link Removed for Guests]
ارتفاعات قلاویزان در جنوب شهر مهران از جمله مناطقی است که خون شهدای زیادی بر خاک آن ریخته .
در جریان عملیات والفجر 3 تلاش نیروهای خودی برای فتح این ارتفاعات به علت میادین مین انبوه و متراکم
و دهها ردیف سیم خاردار و کانال و انواع موانع دیگر ، ناکام ماند ، اما در عملیات کربلای 5 رزمندگان موفق
شدند در نبردی سخت و چند روزه این ارتفاعات را آزاد و روی دامنه جنوبی آن به سمت خاک عراق استقرار یابند
اما منطقه قلاویزان فقط در جریان عملیات ها مشکل ساز نبود بلکه یکی از پر تلفات ترین خطوط پدافندی در طول
جبهه محسوب می شد و چه قبل ، چه بعد از عملیات کربلای 1 ، به علت فاصله کم و نامنظم خطوط خودی و
دشمن و اجرای آتش پدافندی مداوم روی مواضع همدیگر ، گردان هایی که برای پدافند به این منطقه می آمدند
گاهی به اندازه گردان های خط شکن شب عملیات ، شهید و زخمی می دادند .
[External Link Removed for Guests]
ارتفاعات کله قندی در شمال مهران قبل از تنگه کنجان چم و مسلط بر این تنگه و جاده مهران-ایلام است .
به همین علت یکی از اهداف اصلی عملیات والفجر 3 آزادسازی این ارتفاعات بود . ظاهراً در شب عملیات
یکی از فرماندهان رده بالا و سرسخت ارتش عراق برای بازدید به این ارتفاعات آمده بود .
وقتی عملیات آغاز شد رزمندگان ایرانی از دو سمت جاده مهران-ایلام و ارتفاعات نمه کلان بو
(در غرب کله قندی) پیشروی کرده و با الحاق در جنوب کله قندی آن را محاصره کردند اما تلاش هایشان
برای تصرف ارتفاعات به علت حضور آن فرمانده سرسخت که سربازان عراقی را رهبری و افراد
متزلزل شده را اعدام می کرد تا بیش از 10 روز راه به جایی نبرد و رزمندگان بسیاری در راه آزادسازی این
ارتفاعات شهید و مجروح شدند ، و در این مدت عراقی ها با هلی کوپتر مهمات و آذوقه به نیروهایشان
می رساندند که البته چند تا از این هلی کوپترها سرنگون شدند . عاقبت گردان کمیل از لشکر 27 محمد رسول الله
وارد عمل شد و با دادن تلفات زیادی ، این ارتفاعات را آزاد کرد و آن فرمانده عراقی هم به هلاکت رسید .
[External Link Removed for Guests]
کوه بزرگ میمک در نیمه راه صالح آباد به سومار و مسلط بر این جاده ، در قرارداد 1975 در ازای
امتیازاتی که عراق در اروند رود به ایران داد بطور رسمی به عراق واگذار گردید ، لیکن طی
سال های بعدی و بویژه پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران ، شرایط برای تعیین دقیق خطوط مرزی
بین دو کشور فراهم نشد و کوه میمک در اختیار ایران باقی ماند و همین مسئله یکی از بهانه های
اصلی عراق برای آغاز درگیری های مرزی در تابستان سال 59 بود .
ارتش عراق در یک حمله گسترده روز 19 شهریور ماه کوه میمک را اشغال کرد و از آنجا که در بنی صدر و
اطرافیانش تصور می کردند عراق به خواسته اش رسیده و آتش درگیری ها کم خواهد شد این مسئله
آن زمان رسانه ایی نشد و هجوم سراسری عراق در 31 شهریور ماه بیشتر مردم را غافلگیر کرد .
دی ماه همان سال و همزمان با عملیات ناموفق نصر در خوزستان که به سقوط هویزه منجر شد ،
نیروهای ارتش با کمک سپاه و نیروهای بومی عملیاتی را با نام ضربت ذوالفقار در این منطقه اجرا و کوه میمک را
باز پس گرفت و این در واقع اولین عملیات بزرگ موفق ایران در جریان جنگ تحمیلی بود . لیکن کوه میمک به
علت موقعیت استراتژیک آن در طول جنگ چندین بار بین دو طرف دست به دست شد و دو دشت
تلخاب و نی خزر در شمال و جنوب آن هم شاهد ریخته شدن خون های بسیاری بودند .
عملیات هایی مثل عاشورا ، ظفر 1 ، نصر 2 و نصر 6 در این منطقه اجرا شدند .
[External Link Removed for Guests]
منطقه عمومی شوش و دزفول تا استان العماره عراق منطقه بعدی است که به آن می پردازیم .
تعدادی از بزرگترین عملیات های ایران در این منطقه بوده و اگر ادعا کنیم بعد از شلمچه در این
منطقه بیشترین خون را داده ایم حرف گزافی نگفته ایم!
در روزهای آغاز جنگ تحمیلی ، عراقی ها بیشترین پیشروی عمقی را در محور موسیان-عین خوش
به سمت دزفول داشتند . آنها توانستند ظرف چهار روز از مرز تا دو کیلومتری پل نادری بر روی کرخه
پیشروی کنند . البته نیروهای ارتش و سپاه در اینجا هم مثل جاهای دیگر مقاومت فراوانی
نشان دادند اما عراقی ها که می خواستند با پیشروی سریع و اشغال دزفول و اندیمشک
راه های مواصلاتی مرکز کشور به خوزستان را قطع کنند بیشترین تعداد تانک و نیروهای
زرهی و مکانیزه را در این محور وارد عمل نموده بودند .
پایین تر پیشروی دشمن از سمت فکه به سمت چنانه و رقابیه با مقاومت بیشتری روبرو شد
اما چون تنها راه ارتباطی نیروهای ایران در این محور از طریق پل نادری بود پس از اینکه
نیروهای محور شمالی عراق به نزدیکی پل رسیده و جاده را بستند نیروهای خودی به سمت
رودخانه کرخه رفته و با شنا به ساحل شرقی عقب نشینی نمودند که در این بین تعدادی
از سربازان وظیفه که به شنا وارد نبودند غرق شدند . البته چند هفته بعد نیروهای سپاه
شوش متوجه شدند که عراق چسبیده به کرخه پدافند نکرده و تعدادی از روستاهای غرب
ساحل خالی است برای همین با نصب یک پل موقت به غرب رودخانه رفته و در آنجا پدافند
کردند . در منطقه جنوبی تر هم که عراقی ها با عبور از تنگه جزابه و اشغال بستان به سمت
سوسنگرد و اهواز پیش رفتند ...
[External Link Removed for Guests]
پاییز سال 60 عملیات طریق القدس با هدف آزادسازی بستان و رسیدن به مرز مشترک با عراق
آغاز گردید . نقطه قوت این عملیات آنجا بود که عراق تصور نمی کرد نیروهای ایرانی بتوانند
از منطقه رملی (شن های روان) شمال بستان عبور کنند و بنابراین در اینجا دفاع ضعیفی داشت .
اما برعکس نیروهای ایران نتنها عبور کردند بلکه با احداث یک جاده از وسط منطقه رملی ادوات
سنگین را هم در عملیات شرکت دادند . به این ترتیب تنگه چزابه که عقبه دشمن در منطقه
محسوب می شد اولین نقطه ایی بود که هدف حمله قرار گرفت و آزاد شد و چون مقاومت عراق
از سمت پل سابله شدید بود ، رزمندگان از همین محور چزابه به بستان وارد شده و
شهر را آزاد کردند و دشمن بعد از چند روز مقاومت در اطراف پل سابله ، مجبور به عقب نشینی به
آن سوی رودخانه نیسان در جنوب شد .
اما حماسه چزابه هنوز آغاز نشده بود . لازم است توضیح دهم تنگه جزابه برخلاف تعریف معمول ،
یک تنگه کوهستانی نیست بلکه به علت قرار داشتن تپه های رملی در شمال و باتلاق های هور
در سمت جنوب ، به آن تنگه می گویند . قرار بود عملیات بزرگ فتح المبین در منطقه غرب شوش
و دزفول همزمان با دهه فجر سال 60 اجرا شود و عراق هم پی به این مسئله برده بود
برای همین با یک نیروی عظیم به تنگه جزابه که فقط دو کیلومتر عرض داشت حمله کرد
تا هم شاید بتواند شهر بستان را دوباره اشغال کند و هم عملیات بزرگ ایران را به تعویق
بیاندازد . نبردی که طی دو هفته در تنگه جزابه جریان داشت و معروف است شخص صدام
آن را فرماندهی می کرد به یکی از خونین ترین نبردهای تن به تن هشت سال جنگ تحمیلی تبدیل
شد و با اینکه دشمن در نهایت نتوانست از تنگه عبور کند عملیات فتح المبین به تعویق افتاد
(هرچند فقط برای چند هفته)
[External Link Removed for Guests]
عملیات فتح المبین دوم فروردین ماه سال 1361 آغاز شد . چند روز قبل از عملیات عراقی ها در
غرب شوش دست به حمله زده بودند تا شاید باز حمله بزرگ ایران به تعویق بیافتد .
با اینکه تعدادی از معابر عملیات در غرب شوش لو رفته بود فرماندهان تاخیر بیشتر در اجرای
عملیات را به صلاح ندانستند و در عوض قرار شد بار اصلی مرحله اول عملیات بر دوش نیروهای عمل
کننده در شمال منطقه باشد . به این ترتیب در حالی که نیروها در غرب شوش تظاهر به اجرای
عملیات می کردند ، نیروهای دیگر در شمال منطقه دشت عباس و تپه های علی گره زد
در شرق آن را که محل استقرار توپخانه عراق بود فتح کردند . اما چالش اصلی روز بعد آغاز شد .
تیپ 1 زرهی از لشکر 10 گارد ریاست جمهوری عراق که در آن زمان مجهزین واحد زرهی عراق و
دارای تعدادی تانک تی-72 بود در تنگه ابوغریب در جنوب دشت عباس مستقر شده و از آنجا
نیروها را تحت فشار قرار داد تا جایی که رزمندگان بتدریج از جنوب دشت عباس عقب کشیدند
و احتمال شکست عملیات قوت گرفت . لشکر ها و تیپ های سپاه و ارتش یکی یکی به
سمت تنگه حمله می کردند اما جز دادن تلفات حاصلی به دست نمی آمد تا اینکه قرار شد
نیروهای محور غرب شوش حمله اصلی خود را آغاز و تنگه رقابیه در جنوب منطقه را آزاد کنند .
با آزاد سازی تنگه رقابیه در مرحله دوم عملیات عراقی ها از ترس محاصره شدن شروع به
عقب نشینی کردند و مرحله سوم عملیات تبدیل شد به یک پاکسازی گسترده و اسیر گیری
نیروهای عراقی جامانده از عقب نشینی .
[External Link Removed for Guests]
همزمان با آغاز عملیات بیت المقدس در جنوب خوزستان ، عملیاتی هم با هدف پشتیبانی
از آن عملیات در منطقه فکه انجام و بخشی از آن آزاد شد . شهید صیاد شیرازی
در خاطراتش نقل کرده که واحدهای سپاه و ارتش عمل کننده در این عملیات برای نحوه
همکاری به توافق نرسیده بودند و در نتیجه هر گروه به تنهایی عمل کرده و با دادن تلفات زیاد
شکست خورده بودند ، آقای صیاد شیرازی هم از ستاد جنوب به منطقه آمده و آنها را نصیحت
کرده بود و بار سوم که بطور مشترک عملیات کردند به پیروزی رسیدند .
عملیات بعدی که در این منطقه انجام شد عملیات محرم بود که پاییز سال 61 در جنوب موسیان
به اجرا در آمد و منجر به آزادسازی ارتفاعات جبل حمرین در خاک عراق شد که میدان نفتی زبیدات
عراق در آنجا است . البته محور جنوبی این عملیات که برای آزادسازی ارتفاعات جبل فوقی
بود شکست خورد و با ادامه استقرار دشمن روی جبل فوقی جاده تدارکاتی ایران
به جبل حمرین تا سالها در دید دشمن بود و تلفات می گرفت .
در عملیات محرم فقط گردان های خط شکن اصفهان بیشتر از 300 شهید داده بودند و
معروف است چون در گلستان شهدا برای دفن همزمان این تعداد شهید پیشبینی زمین
نشده بود چندین خانوار شبانه منازل خود را تخلیه و به هتل منتقل شدند و خانه هایشان
تخریب شد تا پیکر شهدا روی زمین نماند .
موفقیت نسبی عملیات محرم ، فرماندهان ایران را به کار در منطقه العماره عراق امیدوار کرد .
عملیات بعدی که انجام گرفت عملیات والفجر مقدماتی بین فکه و چزابه بود اما در این
عملیات عناصر جاسوس و خود فروخته به هر وسیله ممکن به کمک دشمن آمده بودند ،
از دادن اطلاعات زمان و محورهای عملیات به دشمن تا مسموم کردن چلو مرغ شب عملیات
(برای دوستانی که آن سالها را ندیده اند عرض می کنم که تدارکات لشکرها در زمان های
غیر عملیاتی معمولاً در دادن خورد و خوراک معمول به رزمندگان کمی هم ناخن خشکی می کرد
و حرف از کمبودها بود اما شب عملیات بهترین غذای ممکن - معمولاً چلو مرغ - را بین
نیروها توزیع می کردند و چلو مرغ شب عملیات از آن خاطرات فراموش نشدنی است که
تقریباً همه رزمندگان در خاطراتشان به آن اشاره می کنند!)
در نتیجه عملیات والفجر مقدماتی با ناکامی مطلق همراه شد و پیکر شهدای زیادی در
میادین مین و محورهای عملیاتی جا ماند که هنوز که هنوز است خبر تفحص تعدادی از
آنها هر چند وقت یک بار منتشر می شود .
اما فرماندهان ناامید نشدند و فرودین ماه سال 62 عملیات بزرگ والفجر یک را در منطقه بین
فکه تا جبل حمرین به اجرا گذاشتند . برخلاف عملیات والفجر مقدماتی ، مرحله اول
عملیات والفجر یک کاملاً موفقیت آمیز بود و مناطق زیادی به تصرف رزمندگان درآمد اما در ادامه
بر اثر پاتک های سنگین و بی سابقه عراق بتدریج نیروی رزمندگان تحلیل رفت و مجبور
به عقب نشینی شدند . شهید صیاد شیرازی دلیل ناکامی این عملیات در خاطراتش را
اینگونه عنوان می کند که قرار بود عملیات در دو محور آغاز و بعد از موفقیت مرحله اول
و شکسته شدن خطوط پدافندی عراق ، نیروهای احتیاط به داخل دشت العماره سرازیر شوند
اما هیچ یک از لشکرها حاضر نبود احتیاط لشکر دیگر باشد و همه می خواستند در شب اول
حمله حاضر باشند در نتیجه دو محور شد هشت محور و نتنها تلفات اضافه و بی مورد به
لشکرها وارد شد بلکه برای ادامه عملیات نیروها خسته بودند و دشمن فرصت یافت
برای ضد حمله خود را آماده کند!
بعد از آن دیگر عملیات مهم دیگری در این منطقه انجام نشد و بجز تک های ایذایی و
عملیات های کوچک ، منطقه چزابه تا جبل حمرین تبدیل به یک خط صرفاً پدافندی گردید
تا اینکه تیرماه سال 67 عراقی ها در عملیات توکلنا علی الله3 !!! ضمن بازپس گیری
جبل حمرین تا دشت عباس و دهلران پیشروی و تلفات سنگینی به نیروهای ایران
وارد کردند و این وضعیت تا بعد از قبول آتش بس توسط عراق چند بار تکرار شد و حتی
معروف است آخرین تک عراق در منطقه عین خوش چند روز بعد از اعلام آتش بس
انجام شد و چون نیروهای ایرانی اجازه شلیک نداشتند تعداد زیادی از آنها به اسارت
عراقی ها درآمدند!
و ...
آخرین ويرايش توسط 1 on bamn, ويرايش شده در 0.
شادی روح پدرم و همه درگذشتگان
صلوات
صلوات
- پست: 3505
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۴۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4734 بار
- سپاسهای دریافتی: 7034 بار
Re: شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
بخش سوم
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
منطقه عملیاتی هور العظیم هم از آن مناطقی است که خاطرات تلخ و شیرین فراوانی
برای رزمندگان دفاع مقدس دارد . مشخصه ویژه این منطقه ، شهادت شمار زیادی از
فرماندهان طراز اول سپاه در آن است .
این منطقه به علت شرایط خاص جغرافیایی در سال های نخست جنگ چندان مورد توجه طرفین
نبود و حتی مردم بومی و محلی به راحتی در آن تردد می کردند اما در اوایل سال 62 توجه
ایران به آن جلب شد و با یک برنامه ریزی تقریباً 10 ماهه بلند پروازانه ترین طرح عملیاتی
که در طول جنگ تحمیلی از سوی ایران طرح شد آماده اجرا گردید .
طبق طرح عملیات خیبر در اسفند 62 نیروهای ایران با عبور از عرض هورالعظیم ، جزایر مجنون و
رودخانه دجله خود را به شهرک القرنه در محل تلاقی رودخانه های دجله و فرات می رساندند
و بزرگراه بصره - العماره را قطع می کردند .
این بخش به خوبی اجرا شد اما نیروهایی که از عرض هور عبور کرده بودند فاقد سلاح سنگین
و پشتیبانی توپخانه بودند و لازم بود نیروهای دیگر از دو سمت شلمچه و طلائیه به سمت
شهرک نشوه در شمال بصره پیشروی کرده و در آنجا با عبور از شط العرب بزرگراه بصره - العماره
را در حد فاصل نشوه تا القرنه تصرف کنند تا ارتباط زمینی برقرار شود .
اما پیشروی در شلمچه در همان آغاز به شکست انجامید و در طلائیه هم با مقاومت شدید
عراق و بمباران شیمیایی گسترده مواضع ایران که برای اولین بار در این سطح اتفاق می افتاد
رزمندگان فقط توانستند 6 کیلومتر پیشروی کنند . بناچار تحت فشار پاتک های شدید عراق
القرنه و سواحل دجله تخلیه شد و نیروها در جزایر مجنون مستقر شدند .
پاتک های سنگین عراق برای بازپس گیری جزایر مجنون با فتوای امام (ره) راه به جایی
نبرد و رزمندگان توانستند این جزایر را به عنوان تنها دستاورد مهم عملیات خیبر حفظ کنند .
در این عملیات سرداران بزرگی همچون ابراهیم همت و حمید باکری به شهادت رسیدند .
یک سال بعد (اسفند 63) عملیات بدر در منطقه هور به اجرا در آمد و رزمندگان
توانستند بار دیگر با عبور از دجله خودشان را به بزرگراه بصره-العماره برسانند اما باز هم
نقطه ضعف اساسی عملیات خیبر یعنی نبود تجهیزات سنگین و پشتیبانی توپخانه منجر
به شکست عملیات و عقب نشینی نیروهای خودی شد .
در این عملیات هم سرداران بزرگی مثل عباس کریمی ، مهدی باکری و عبدالحسین برونسی به
شهادت رسیدند .
بعد از آن منطقه هور شاهد زد و خوردهای پراکنده و عملیات های کوچک از سوی دو طرف بود
تا اینکه اوایل تیرماه سال 67 در عملیات توکلنا علی الله2 !!! عراقی ها با تک بسیار سنگینی
که دامنه آن تا نزدیکی هویزه رسید جزایر مجنون و هورالعظیم را بازپس گرفتند .
در این حمله سردار علی هاشمی مفقود گردید و عراقی ها تا مدتها در بین اسرا دنبال
وی می گشتند و حتی برای پیدا کردنش جایزه گذاشته بودند اما بعد معلوم شد وی
در جزیره مجنون شمالی به شهادت رسیده و پیکرش همانجا مانده است .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که در تصویر مشخص است جزیره مجنون شمالی بطور طبیعی در دل هور قرار گرفته اما
جزیره مجنون جنوبی یک جزیره مصنوعی است که توسط یک کانال عریض از طلائیه و نشوه
جدا شده است .
پلی که در جنوب جزیره بر روی کانال قرار دارد در جریان عملیات خیبر فتح نشد و از همین جا بود که
تانک های عراقی وارد جزیره می شدند و به نیروهای ایرانی که فاقد سلاح سنگین بودند حمله
می کردند . در اینجا فاصله بین دو طرف آنقدر کم بود که تانک های عراقی از همان روی پل و حین عبور
شلیک به سمت مواضع ایران را آغاز می کردند .
با اینکه پاتک های دشمن دفع شد و کنترل جزایر مجنون تا تیرماه سال 67 در اختیار ایران باقی ماند
عراقی ها هم سرپل خود را در جنوب جزیره حفظ کردند و همینجا یکی از محورهای اصلی عملیاتشان برای
بازپس گیری جزایر بود .
ایران بعد از تصرف جزایر مجنون یک جاده خاکی از دل هور به دو جزیره کشید که اگر دقت نمایید
هنوز می توان بقایای این جاده را که به جاده خیبر معروف بود مشاهده نمایید .
[External Link Removed for Guests]
این منطقه کوچک که الان در سمت شرقی رودخانه دجله قرار گرفته ، زمان جنگ تحمیلی یک پیچ تند و کامل از
رودخانه بود که سمت غربی آن به خشکی غرب رودخانه اتصال داشت و معروف بود به کیسه ایی .
در عملیات خیبر رزمندگان یک بار به اینجا رسیده بودند و بنابراین نسبت به آن شناخت داشتند .
در عملیات بدر تصرف کیسه ایی یکی از اهداف اصلی عملیات بود . طراحان عملیات می دانستند که
با پاتک های عراق احتمال باقی ماندن رزمندگان در کنار جاده بصره-العماره در غرب دجله وجود ندارد اما
اکر ساحل شرقی دجله حفظ می شد ، پیشبینی شده بود که منطقه کیسه ایی هم به عنوان سرپلی در غرب
دجله تحت اختیار نیروهای ایران باقی بماند .
عملیات در این محور طبق برنامه اجرا شد و نیروها حتی توانستند خودشان را به روستاهای غرب بزرگراه
برسانند اما با شدت گرفتن پاتک های عراق ، نیروهایی که به غرب دجله رفته بودند به تدریج در داخل کیسه ایی
جمع شدند ، اما نبرد در شرق دجله هم در جریان بود و نیروهای ایران در این منطقه هم بتدریج در حال
عقب نشینی بودند در نتیجه فقط تعداد کمی از نیروهای ایران توانستند از غرب دجله به شرق دجله
آمده و عقب نشینی کنند و بقیه تا آخرین فشنگ مقاومت کرده و اغلب به شهادت رسیدند و
تعدادی هم اسیر شدند .
[External Link Removed for Guests]
عراقی ها بعد از عملیات خیبر و به تقلید از ایران که جاده خیبر را به جزایر مجنون کشید .
در بخش شمالی هور یک جاده خاکی به سمت مواضع خط مقدمش در عمق هور کشید که به دژ یا پد خندق
معروف شد . عراقی ها این جاده را به حدی عریض ساخته بودند که در باریک ترین قسمت دو تانک در
کنار هم می توانستند از آن عبور کنند ، در بعضی قسمت ها هم جاده پهن و حالت میدانگاهی
پیدا کرده بود برای استقرار تانک ها و توپخانه و سنگرهای فرماندهی . جاده های فرعی هم در
چند قسمت از پد منشعب می شد تا مناطق بیشتری در دسترس باشد .
در عملیات بدر ، تصرف پد خندق و رسیدن به ساحل شرقی دجله از روی آن جزو اهداف اصلی
عملیات بود که اگر محقق می شد و نیروها در اینجا به ساحل شرقی دجله می رسیدند
فشار روی نیروهای محور جنوبی عملیات (کیسه ایی) هم کمتر می شد .
رزمندگان در مرحله نخست عملیات توانستند پد خندق را فتح و به دهانه ورودی غربی آن در نزدیکی دجله
برسند اما در اینجا با پاتک های سنگین عراق مواجه شده و امکان گسترش پیدا نکردند و در نهایت
با چند کیلومتر عقب نشینی ، یک چهام غربی پد را تخلیه و با منفجر کردن بخشی از آن ، بقیه
پد خندق را تحت کنترل نگاه داشتند . جهاد سازندگی هم با احداث ادامه پد به داخل خاک ایران
عملاً کاربرد آن را نسبت به قبل از عملیات معکوس کرد .
در اختیار داشتن بخش اعظم پد خندق در تسلط و برتری ایران بر هور نقش بسزایی داشت .
تیرماه سال 67 که عراقی ها حمله کردند ، در حالی که رزمندگان روی پد به سختی مقاومت
می کردند با پیشروی سریع از سمت طلائیه ، دهانه ورودی شرقی پد بسته شد و نیروهای
ایران به محاصره در آمدند . از طرف دیگر عراقی ها با صدها قایق و دهها هلی کوپتر در نقاط
مختلف پد وارد شده و رزمندگان را در دسته های کوچک به محاصره در آورده بودند و
در نهایت بعد از چند ساعت مقاومت زمانی که دیگر مهماتی برای نیروهای ایرانی
باقی نمانده بود و اکثر نیروها به شهادت رسیده بودند ، بقیه مجبور به تسلیم شدند .
و ...
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
منطقه عملیاتی هور العظیم هم از آن مناطقی است که خاطرات تلخ و شیرین فراوانی
برای رزمندگان دفاع مقدس دارد . مشخصه ویژه این منطقه ، شهادت شمار زیادی از
فرماندهان طراز اول سپاه در آن است .
این منطقه به علت شرایط خاص جغرافیایی در سال های نخست جنگ چندان مورد توجه طرفین
نبود و حتی مردم بومی و محلی به راحتی در آن تردد می کردند اما در اوایل سال 62 توجه
ایران به آن جلب شد و با یک برنامه ریزی تقریباً 10 ماهه بلند پروازانه ترین طرح عملیاتی
که در طول جنگ تحمیلی از سوی ایران طرح شد آماده اجرا گردید .
طبق طرح عملیات خیبر در اسفند 62 نیروهای ایران با عبور از عرض هورالعظیم ، جزایر مجنون و
رودخانه دجله خود را به شهرک القرنه در محل تلاقی رودخانه های دجله و فرات می رساندند
و بزرگراه بصره - العماره را قطع می کردند .
این بخش به خوبی اجرا شد اما نیروهایی که از عرض هور عبور کرده بودند فاقد سلاح سنگین
و پشتیبانی توپخانه بودند و لازم بود نیروهای دیگر از دو سمت شلمچه و طلائیه به سمت
شهرک نشوه در شمال بصره پیشروی کرده و در آنجا با عبور از شط العرب بزرگراه بصره - العماره
را در حد فاصل نشوه تا القرنه تصرف کنند تا ارتباط زمینی برقرار شود .
اما پیشروی در شلمچه در همان آغاز به شکست انجامید و در طلائیه هم با مقاومت شدید
عراق و بمباران شیمیایی گسترده مواضع ایران که برای اولین بار در این سطح اتفاق می افتاد
رزمندگان فقط توانستند 6 کیلومتر پیشروی کنند . بناچار تحت فشار پاتک های شدید عراق
القرنه و سواحل دجله تخلیه شد و نیروها در جزایر مجنون مستقر شدند .
پاتک های سنگین عراق برای بازپس گیری جزایر مجنون با فتوای امام (ره) راه به جایی
نبرد و رزمندگان توانستند این جزایر را به عنوان تنها دستاورد مهم عملیات خیبر حفظ کنند .
در این عملیات سرداران بزرگی همچون ابراهیم همت و حمید باکری به شهادت رسیدند .
یک سال بعد (اسفند 63) عملیات بدر در منطقه هور به اجرا در آمد و رزمندگان
توانستند بار دیگر با عبور از دجله خودشان را به بزرگراه بصره-العماره برسانند اما باز هم
نقطه ضعف اساسی عملیات خیبر یعنی نبود تجهیزات سنگین و پشتیبانی توپخانه منجر
به شکست عملیات و عقب نشینی نیروهای خودی شد .
در این عملیات هم سرداران بزرگی مثل عباس کریمی ، مهدی باکری و عبدالحسین برونسی به
شهادت رسیدند .
بعد از آن منطقه هور شاهد زد و خوردهای پراکنده و عملیات های کوچک از سوی دو طرف بود
تا اینکه اوایل تیرماه سال 67 در عملیات توکلنا علی الله2 !!! عراقی ها با تک بسیار سنگینی
که دامنه آن تا نزدیکی هویزه رسید جزایر مجنون و هورالعظیم را بازپس گرفتند .
در این حمله سردار علی هاشمی مفقود گردید و عراقی ها تا مدتها در بین اسرا دنبال
وی می گشتند و حتی برای پیدا کردنش جایزه گذاشته بودند اما بعد معلوم شد وی
در جزیره مجنون شمالی به شهادت رسیده و پیکرش همانجا مانده است .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که در تصویر مشخص است جزیره مجنون شمالی بطور طبیعی در دل هور قرار گرفته اما
جزیره مجنون جنوبی یک جزیره مصنوعی است که توسط یک کانال عریض از طلائیه و نشوه
جدا شده است .
پلی که در جنوب جزیره بر روی کانال قرار دارد در جریان عملیات خیبر فتح نشد و از همین جا بود که
تانک های عراقی وارد جزیره می شدند و به نیروهای ایرانی که فاقد سلاح سنگین بودند حمله
می کردند . در اینجا فاصله بین دو طرف آنقدر کم بود که تانک های عراقی از همان روی پل و حین عبور
شلیک به سمت مواضع ایران را آغاز می کردند .
با اینکه پاتک های دشمن دفع شد و کنترل جزایر مجنون تا تیرماه سال 67 در اختیار ایران باقی ماند
عراقی ها هم سرپل خود را در جنوب جزیره حفظ کردند و همینجا یکی از محورهای اصلی عملیاتشان برای
بازپس گیری جزایر بود .
ایران بعد از تصرف جزایر مجنون یک جاده خاکی از دل هور به دو جزیره کشید که اگر دقت نمایید
هنوز می توان بقایای این جاده را که به جاده خیبر معروف بود مشاهده نمایید .
[External Link Removed for Guests]
این منطقه کوچک که الان در سمت شرقی رودخانه دجله قرار گرفته ، زمان جنگ تحمیلی یک پیچ تند و کامل از
رودخانه بود که سمت غربی آن به خشکی غرب رودخانه اتصال داشت و معروف بود به کیسه ایی .
در عملیات خیبر رزمندگان یک بار به اینجا رسیده بودند و بنابراین نسبت به آن شناخت داشتند .
در عملیات بدر تصرف کیسه ایی یکی از اهداف اصلی عملیات بود . طراحان عملیات می دانستند که
با پاتک های عراق احتمال باقی ماندن رزمندگان در کنار جاده بصره-العماره در غرب دجله وجود ندارد اما
اکر ساحل شرقی دجله حفظ می شد ، پیشبینی شده بود که منطقه کیسه ایی هم به عنوان سرپلی در غرب
دجله تحت اختیار نیروهای ایران باقی بماند .
عملیات در این محور طبق برنامه اجرا شد و نیروها حتی توانستند خودشان را به روستاهای غرب بزرگراه
برسانند اما با شدت گرفتن پاتک های عراق ، نیروهایی که به غرب دجله رفته بودند به تدریج در داخل کیسه ایی
جمع شدند ، اما نبرد در شرق دجله هم در جریان بود و نیروهای ایران در این منطقه هم بتدریج در حال
عقب نشینی بودند در نتیجه فقط تعداد کمی از نیروهای ایران توانستند از غرب دجله به شرق دجله
آمده و عقب نشینی کنند و بقیه تا آخرین فشنگ مقاومت کرده و اغلب به شهادت رسیدند و
تعدادی هم اسیر شدند .
[External Link Removed for Guests]
عراقی ها بعد از عملیات خیبر و به تقلید از ایران که جاده خیبر را به جزایر مجنون کشید .
در بخش شمالی هور یک جاده خاکی به سمت مواضع خط مقدمش در عمق هور کشید که به دژ یا پد خندق
معروف شد . عراقی ها این جاده را به حدی عریض ساخته بودند که در باریک ترین قسمت دو تانک در
کنار هم می توانستند از آن عبور کنند ، در بعضی قسمت ها هم جاده پهن و حالت میدانگاهی
پیدا کرده بود برای استقرار تانک ها و توپخانه و سنگرهای فرماندهی . جاده های فرعی هم در
چند قسمت از پد منشعب می شد تا مناطق بیشتری در دسترس باشد .
در عملیات بدر ، تصرف پد خندق و رسیدن به ساحل شرقی دجله از روی آن جزو اهداف اصلی
عملیات بود که اگر محقق می شد و نیروها در اینجا به ساحل شرقی دجله می رسیدند
فشار روی نیروهای محور جنوبی عملیات (کیسه ایی) هم کمتر می شد .
رزمندگان در مرحله نخست عملیات توانستند پد خندق را فتح و به دهانه ورودی غربی آن در نزدیکی دجله
برسند اما در اینجا با پاتک های سنگین عراق مواجه شده و امکان گسترش پیدا نکردند و در نهایت
با چند کیلومتر عقب نشینی ، یک چهام غربی پد را تخلیه و با منفجر کردن بخشی از آن ، بقیه
پد خندق را تحت کنترل نگاه داشتند . جهاد سازندگی هم با احداث ادامه پد به داخل خاک ایران
عملاً کاربرد آن را نسبت به قبل از عملیات معکوس کرد .
در اختیار داشتن بخش اعظم پد خندق در تسلط و برتری ایران بر هور نقش بسزایی داشت .
تیرماه سال 67 که عراقی ها حمله کردند ، در حالی که رزمندگان روی پد به سختی مقاومت
می کردند با پیشروی سریع از سمت طلائیه ، دهانه ورودی شرقی پد بسته شد و نیروهای
ایران به محاصره در آمدند . از طرف دیگر عراقی ها با صدها قایق و دهها هلی کوپتر در نقاط
مختلف پد وارد شده و رزمندگان را در دسته های کوچک به محاصره در آورده بودند و
در نهایت بعد از چند ساعت مقاومت زمانی که دیگر مهماتی برای نیروهای ایرانی
باقی نمانده بود و اکثر نیروها به شهادت رسیده بودند ، بقیه مجبور به تسلیم شدند .
و ...
شادی روح پدرم و همه درگذشتگان
صلوات
صلوات
- پست: 3505
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۴۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4734 بار
- سپاسهای دریافتی: 7034 بار
Re: شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
بخش چهارم
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
رسیدیم به گل سر سبد شهادتگاه های جنگ تحمیلی ؛ شلمچه
شلمچه از همان روزهای اول جنگ خاطره ساز شد ، زمانی که مدافعان خرمشهر برای متر به مترش
خون دادند و جنگیدند تا دشمن نتواند به سرعت خود را به شهر برساند .
در مرحله سوم عملیات بیت المقدس (اردیبهشت و خرداد 1361) شلمچه آزاد شد اما در مرحله چهارم که تمرکز ایران
بر آزادی خرمشهر بود ، شلمچه با پاتک عراق دوباره سقوط کرد .
یک ماه بعد در عملیات رمضان نیروهای ایران اولین عملیات بزرگ خود در داخل خاک عراق را در شمال منطقه
شلمچه به انجام رساندند که ناکام ماند .
اسفند ماه سال 62 همانطور که قبلاً گفتم ، شلمچه یکی از محورهای عملیات خیبر بود اما در همان
شروع عملیات نیروها با موانع متعددی مواجه شده و نتوانستند خودشان را به خط عراق برسانند .
تابستان سال 63 باز قرار بود عملیات بزرگی در شلمچه انجام شود اما در شرایطی که مراحل
آماده سازی عملیات به پایانش نزدیک می شد ، عراق که متوجه طرح ایران شده بود با شکافتن
سیل بندهای شمال کانال پرورش ماهی ، منطقه را زیر آب برد تا عملیات لغو شود .
بهمن سال بعد و همزمان با عملیات والفجر 8 یک تک فریب بر روی جزیره ام الرصاص در اروند رود
به اجرا در آمد که هرچند کنترل بیشتر جزیره برای چند روز در اختیار رزمندگان قرار گرفت با
تلفات سنگینی همراه شد و چون نیروی های پشتیبانی هم همگی به منطقه فاو رفته بودند
تصرف جزیره تثبیت نشد و نیروها بازگشتند .
یک سال بعد عملیات کربلای 4 با هدف عبور نیروهای ایران از اروند در جنوب شلمچه
اجرا شد که آن عملیات هم ناموفق بود (در ادامه به جزئیات بیشتری اشاره خواهم کرد)
اما در کمتر از دو هفته بعد عملیات کربلای 5 اینبار از سمت شمال و مرکز شلمچه آغاز و
طی دو ماه تبدیل به سنگین ترین نبرد در طول جنگ تحمیلی گردید و شلمچه آزاد شد .
در روزهای پایانی این عملیات حاج حسین خرازی فرمانده دلاور لشکر 14 امام حسین(ع)
به شهادت رسید و عراقی ها که او را بهترین و شجاع ترین فرمانده ایران می دانستند
تا چند روز جشن گرفته بودند .
در فروردین ماه سال 66 عملیات کربلای 8 با هدف ادامه طرح عملیات کربلای 5 و رسیدن
به شهرک تنومه در شمال بصره اجرا شد که ناموفق ماند و منطقه شلمچه بار دیگر
به لیست مناطق غیر قابل عملیات بازگشت .
خردادماه سال 67 عراق اولین عملیات توکلنا علی الله!!! خود را در این منطقه به اجرا
گذاشت و ظرف 8 ساعت کل منطقه ایی را که در عملیات کربلای 5 آزاد شده بود
مجدداً اشغال کرد . چند روز بعد رزمندگان در قالب عملیات بیت المقدس 7
بخش هایی از منطقه را بازپس گرفتند (البته عراقی ها بعد از اجرای عملیات در شلمچه
بیشتر نیروهای خود را برای اجرای عملیات بعدی به سمت هور برده بودند) اما چون
این عملیات برای ضربه زدن به توان رزمی عراق و با عجله طراحی شده بود و برای
تثبیت مواضع پیشبینی صورت نگرفته بود ، نیروها قبل از اینکه با پاتک عراق متحمل
تلفات سنگین شوند به مواضع قبلی بازگشتند .
منطقه شلمچه بعد از قبول قطعنامه توسط ایران در روزهای آغازین مردادماه 67 هم
بسیار ملتهب بود و نیروهای عراقی چندین بار تا روی جاده اهواز-خرمشهر پیش آمدند و
هر بار با مقاومت و تهاجم متقابل نیروهای ایران به پشت مرز عقب زده می شدند .
وضعیت طوری آشفته بود که برخی فرماندهان تقاضا داشتند از نابسامانی آرایش جنگی
عراق استفاده و با یک حمله برق آسا به بصره بروند اما امام(ره) دستور داده بودند
که بعد از قبول قطعنامه توسط ایران دیگر رزمندگان نباید از مرز عبور کنند .
[External Link Removed for Guests]
عملیات رمضان در تیرماه سال 61 و یک ماه بعد از عملیات بیت المقدس به اجرا در آمد .
در طول این یک ماه عراق با عقب نشینی از بیشتر مناطق اشغالی در غرب کشور تظاهر به
قبول آتش بس کرده بود و همزمان با حمله اسرائیل به لبنان ، تعدادی از نیروهای سپاه راهی آن
کشور شده بودند اما وقتی امام (ره) فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد ، فرماندهان عالی جنگ
به سرعت عملیات رمضان را طرح ریزی کردند که بسیار خام دستانه و عجولانه بود .
عراقی ها در امتداد مرز از شمال شلمچه تا جنوب طلائیه مواضع هندسی بسیار دقیق و در ظاهر
نفوذ ناپذیری ایجاد کرده بودند که معروف بود به مواضع مثلثی .
طرح مرحله اول عملیات رمضان تصرف مواضع مثلثی بود .
با آغاز عملیات و در شرایطی که نیروهای محورهای شمالی و جنوبی عملیات در عبور از موانع دشمن
به مشکل بر خورده بودند نیروهای محور میانی خیلی سریع دژ مقدم عراق در پاسگاه مرزی زید را فتح و
بعد از آن از مواضع مثلثی هم عبور کردند . فرماندهان که از سرعت بالای نیروها در محور میانی غافلگیر
شده بودند به آنها دستور دادند که بالافاصله مرحله دوم عملیات را اجرا و خودشان را به
انتهای شمالی کانال پرورش ماهی برسانند (جایی که آب توسط یک موتورخانه از نهر کتیبان به داخل کانال
پمپاژ می شد) این کار هم به سرعت انجام گرفت و نیروهای عمل کننده خودشان را در عمق 21 کیلومتری
از خاک عراق یافتند . اما دشمن خیلی زود متوجه شد که پیشروی نیروهای ما فقط در محور میانی
عملیات انجام شده و جناحین آن باز و بی دفاع می باشد در نتیجه به سرعت نیروهایش را آرایش داد و از
چپ و راست دست به پاتک زد . فقط تعداد کمی از نیروهایی که خودشان را به انتهای کانال
پرورش ماهی رسانده بودند موفق شدند قبل از بسته شدن حلقه محاصره عقب نشینی کنند و
تعداد اسیری که عراق در عملیات رمضان از ایران گرفت در کل جنگ بی سابقه باقی ماند!
البته بعد از این شکست تا چند شب نیروهای ایران به صورت ایذایی به دل مواضع عراق
می زدند و ادواتشان را منهدم می کردند تا آنها از پیروزی بدست آمده برای پیشروی مجدد
در خاک ایران بهره برداری نکنند بطوری که در مجموع آن عملیات نزدیک به 1100 تانک و نفربر زرهی
عراق منهدم شد که آن هم در طول جنگی رکوردی دست نیافتنی باقی ماند .
شهید صیاد شیرازی غرور کاذب ایجاد شده بعد از عملیات های فتح المبین و بیت المقدس
را دلیل شکست در عملیات رمضان می دانست .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که گفته شد جزیره ام الرصاص اولین بار در تک فریب پشتیبانی عملیات والفجر 8 مورد
هجوم رزمندگان ایران قرار گرفت که در همان حمله هم نیروهای ما شهید و زخمی زیادی دادند ، در عوض
عراقی ها تا 24 ساعت بعد از آغاز عملیات نمی دانستند حمله اصلی ایران در فاو است یا در ام الرصاص و شلمچه؟
برای بهمن ماه سال 65 عملیات بزرگی طرح ریزی شده بود که در صورت موفقیت
عراق مجبور به تسلیم و قبول شرایط ایران می شد . در این عملیات که به کربلای 4
معروف شد نیروها با عبور از اروند در جنوب شلمچه شهرک ابوخصیب در شرق
بصره را تصرف می کردند . به این ترتیب هم شهر بصره مورد تهدید جدی قرار می گرفت و هم
نیروهای عراقی که در امتداد ساحل جنوبی اروند از فاو تا ابوخصیب استقرار داشتند به علت
شرایط باتلاقی زمین های جنوبیشان ، عملاً در محاصره قرار می گرفتند .
اصل غافلگیری در این عملیات بسیار مهم بود بنابراین ابتدا گردان های غواصی که مامور تصرف
ساحل جنوبی اروند و شهرک ابوخصیب بودند از تنگه بین دو جزیره ام الرصاص و ام الطویل
(که هر دو در تصرف عراق بود) عبور می کردند و سپس سایر نیروها به آب می زدند تا
ساحل جنوبی اروند همزمان با جزایر مورد تهاجم قرار گیرد و دشمن توان مقاومت نداشته باشد .
اما یک جای کار ایراد داشت!
نیرویی که سپاه برای این عملیات بسیج کرده بود معادل 250 گردان بود که چه قبل و چه
بعد از عملیات کربلای 4 سابقه نداشت ، و این حجم نیرو و جابجایی آن از چشم ماهواره های جاسوسی
آمریکا پنهان نماند و آمریکایی ها هم اطلاعاتشان را بی منت! در اختیار عراق گذاشتند .
در نتیجه در شب 3 بهمن ماه 1365 نیروهای غواص ایرانی در شرایطی قصد عبور از تنگه را
داشتند که عراقی ها در هر دو سو کاملاً هوشیار و منتظر بودند!
عملیات به یک فاجعه انسانی برای سپاه منجر شد و با اینکه در کمتر از 48 ساعت
خاتمه یافته اعلام شد تا تلفات افزایش نیابد ، عملاً دهها گردان از بین رفتند .
بیشتر غواصانی که قصد عبور از تنگه را داشتند زیر آتش شدید عراقی ها با جریان
رودخانه به جزیره ام الرصاص کشیده شدند و آنجا شهادتگاهشان شد ، جایی که
شهدای غواص را با دست بسته در گورهای جمعی پیدا می کنند .
البته چند سال قبل جایی خواندم که تعدادی از غواصان لشکر 14 امام حسین (ع) اصفهان
با همه این مشکلات توانسته بودند خودشان را به محوطه پالایشگاه ابوخصیب برسانند و با
اعلام دستور عقب نشینی بازگشتند ، اما دیروز هرچقدر در کتاب هایم گشتم یادم نیامد
که این را کجا خوانده ام؟!
چند هفته بعد جزایر بوارین و ام الطویل در جریان عملیات کربلای 5 آزاد شدند اما
جزیره ام الرصاص فتح نشده باقی ماند .
[External Link Removed for Guests]
سه راه شهادت یا به قول نیروهای کمتر مخلص! سه راه مرگ ، جایی بود که بیشترین
تلفات را در عملیات کربلای 5 از ایران گرفت .
در مرحله نخست عملیات کربلای 5 یکی از تاکتیک های غافلگیرانه ایران این بود که نیروهای خط شکن
با تعداد زیادی نفربر خشایار منطقه آبگرفتگی بین پاسگاه زید و دژ عراق در شمال کانال پرورش ماهی
را طی کرده و آنها را به سرعت شکست دادند و در ادامه با عبور از یکی از جاده های خاکی روی کانال
دژ عراق بر روی سیل بند جنوبی را هم تصرف کردند .
در ادامه این حرکت نیروها می بایست به سمت جنوب غربی رفته و پل های عراق بر روی کانال زوجی
که آخرین مانع دشمن قبل از شهرک تنومه بود را تصرف می کردند تا عقبه نیروهای عراقی
در شلمچه بسته شود . همزمان با این حرکت هم نیروهایی که در انتهای جنوبی کانال پرورش ماهی
عمل می کردند باید جناح چپ این نیروها را تامین می نمودند .
رزمندگان از سیل بند جنوب کانال عبور کرده و تا یکی دو خط در عمق مواضع عراق پیش رفتند اما
نیروهایی که باید از سمت جنوب کانال پیشروی کرده و از سمت چپ (شرق) با این نیروها الحاق
می کردند در کارشان ناموفق بودند به این ترتیب رزمندگان در شرایطی قرار گرفتند که از سه
طرف زیر آتش عراق قرار داشتند و بدتر از آن اینکه جاده ایی که آنها را به دژ سیل بند می رساند
بی حفاظ بود و عبور کنندگان از آن با گلوله مستقیم تانک پذیرایی می شدند و همینجا شد
سه راه شهادت . نیروها برای حفظ این سرپل در جنوب کانال گردان گردان به این موضع
خطرناک فرستاده می شدند و گروهان گروهان باز می گشتند ، عراقی ها هم هر روز پاتک
می زدند و چند بار هم خط را گرفتند اما باز توسط نیروهای ایران به همان جای سابق عقب
رانده می شدند به امید اینکه بالاخره الحاق از سمت چپ حاصل شود و نیروها تا کانال زوجی
پیش بروند . حتی در دو هفته نخست اسفندماه این هدف تبدیل به تنها اولویت
عملیات شد و همه نیروهای باقی مانده برای آن به کار گرفته شدند .
چند هفته بعد هم باز عملیات کربلای 8 با این هدف به اجرا در آمد ، اما در نهایت الحاق
حاصل نشد و نیروهای ایرانی هم با عقب نشینی از سه راه شهادت روی سیل بند جنوبی
کانال پرورش ماهی پدافند کردند .
خردادماه سال 67 و بعد از تک عراق و سقوط شلمچه ، عملیات بیت المقدس 7 به اجرا
درآمد و نیروها باز توانستند تا دژ بعد از سه راه شهادت پیشروی کنند اما خاطرات تلخی
که از این دژ داشتند از نظر روانی روی نیروهای قدیمی تاثیر گذار بود و وقتی دستور
عقب نشینی داده شد هیچکس چون و چرا نکرد!!!
و ...
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
رسیدیم به گل سر سبد شهادتگاه های جنگ تحمیلی ؛ شلمچه
شلمچه از همان روزهای اول جنگ خاطره ساز شد ، زمانی که مدافعان خرمشهر برای متر به مترش
خون دادند و جنگیدند تا دشمن نتواند به سرعت خود را به شهر برساند .
در مرحله سوم عملیات بیت المقدس (اردیبهشت و خرداد 1361) شلمچه آزاد شد اما در مرحله چهارم که تمرکز ایران
بر آزادی خرمشهر بود ، شلمچه با پاتک عراق دوباره سقوط کرد .
یک ماه بعد در عملیات رمضان نیروهای ایران اولین عملیات بزرگ خود در داخل خاک عراق را در شمال منطقه
شلمچه به انجام رساندند که ناکام ماند .
اسفند ماه سال 62 همانطور که قبلاً گفتم ، شلمچه یکی از محورهای عملیات خیبر بود اما در همان
شروع عملیات نیروها با موانع متعددی مواجه شده و نتوانستند خودشان را به خط عراق برسانند .
تابستان سال 63 باز قرار بود عملیات بزرگی در شلمچه انجام شود اما در شرایطی که مراحل
آماده سازی عملیات به پایانش نزدیک می شد ، عراق که متوجه طرح ایران شده بود با شکافتن
سیل بندهای شمال کانال پرورش ماهی ، منطقه را زیر آب برد تا عملیات لغو شود .
بهمن سال بعد و همزمان با عملیات والفجر 8 یک تک فریب بر روی جزیره ام الرصاص در اروند رود
به اجرا در آمد که هرچند کنترل بیشتر جزیره برای چند روز در اختیار رزمندگان قرار گرفت با
تلفات سنگینی همراه شد و چون نیروی های پشتیبانی هم همگی به منطقه فاو رفته بودند
تصرف جزیره تثبیت نشد و نیروها بازگشتند .
یک سال بعد عملیات کربلای 4 با هدف عبور نیروهای ایران از اروند در جنوب شلمچه
اجرا شد که آن عملیات هم ناموفق بود (در ادامه به جزئیات بیشتری اشاره خواهم کرد)
اما در کمتر از دو هفته بعد عملیات کربلای 5 اینبار از سمت شمال و مرکز شلمچه آغاز و
طی دو ماه تبدیل به سنگین ترین نبرد در طول جنگ تحمیلی گردید و شلمچه آزاد شد .
در روزهای پایانی این عملیات حاج حسین خرازی فرمانده دلاور لشکر 14 امام حسین(ع)
به شهادت رسید و عراقی ها که او را بهترین و شجاع ترین فرمانده ایران می دانستند
تا چند روز جشن گرفته بودند .
در فروردین ماه سال 66 عملیات کربلای 8 با هدف ادامه طرح عملیات کربلای 5 و رسیدن
به شهرک تنومه در شمال بصره اجرا شد که ناموفق ماند و منطقه شلمچه بار دیگر
به لیست مناطق غیر قابل عملیات بازگشت .
خردادماه سال 67 عراق اولین عملیات توکلنا علی الله!!! خود را در این منطقه به اجرا
گذاشت و ظرف 8 ساعت کل منطقه ایی را که در عملیات کربلای 5 آزاد شده بود
مجدداً اشغال کرد . چند روز بعد رزمندگان در قالب عملیات بیت المقدس 7
بخش هایی از منطقه را بازپس گرفتند (البته عراقی ها بعد از اجرای عملیات در شلمچه
بیشتر نیروهای خود را برای اجرای عملیات بعدی به سمت هور برده بودند) اما چون
این عملیات برای ضربه زدن به توان رزمی عراق و با عجله طراحی شده بود و برای
تثبیت مواضع پیشبینی صورت نگرفته بود ، نیروها قبل از اینکه با پاتک عراق متحمل
تلفات سنگین شوند به مواضع قبلی بازگشتند .
منطقه شلمچه بعد از قبول قطعنامه توسط ایران در روزهای آغازین مردادماه 67 هم
بسیار ملتهب بود و نیروهای عراقی چندین بار تا روی جاده اهواز-خرمشهر پیش آمدند و
هر بار با مقاومت و تهاجم متقابل نیروهای ایران به پشت مرز عقب زده می شدند .
وضعیت طوری آشفته بود که برخی فرماندهان تقاضا داشتند از نابسامانی آرایش جنگی
عراق استفاده و با یک حمله برق آسا به بصره بروند اما امام(ره) دستور داده بودند
که بعد از قبول قطعنامه توسط ایران دیگر رزمندگان نباید از مرز عبور کنند .
[External Link Removed for Guests]
عملیات رمضان در تیرماه سال 61 و یک ماه بعد از عملیات بیت المقدس به اجرا در آمد .
در طول این یک ماه عراق با عقب نشینی از بیشتر مناطق اشغالی در غرب کشور تظاهر به
قبول آتش بس کرده بود و همزمان با حمله اسرائیل به لبنان ، تعدادی از نیروهای سپاه راهی آن
کشور شده بودند اما وقتی امام (ره) فرمودند راه قدس از کربلا می گذرد ، فرماندهان عالی جنگ
به سرعت عملیات رمضان را طرح ریزی کردند که بسیار خام دستانه و عجولانه بود .
عراقی ها در امتداد مرز از شمال شلمچه تا جنوب طلائیه مواضع هندسی بسیار دقیق و در ظاهر
نفوذ ناپذیری ایجاد کرده بودند که معروف بود به مواضع مثلثی .
طرح مرحله اول عملیات رمضان تصرف مواضع مثلثی بود .
با آغاز عملیات و در شرایطی که نیروهای محورهای شمالی و جنوبی عملیات در عبور از موانع دشمن
به مشکل بر خورده بودند نیروهای محور میانی خیلی سریع دژ مقدم عراق در پاسگاه مرزی زید را فتح و
بعد از آن از مواضع مثلثی هم عبور کردند . فرماندهان که از سرعت بالای نیروها در محور میانی غافلگیر
شده بودند به آنها دستور دادند که بالافاصله مرحله دوم عملیات را اجرا و خودشان را به
انتهای شمالی کانال پرورش ماهی برسانند (جایی که آب توسط یک موتورخانه از نهر کتیبان به داخل کانال
پمپاژ می شد) این کار هم به سرعت انجام گرفت و نیروهای عمل کننده خودشان را در عمق 21 کیلومتری
از خاک عراق یافتند . اما دشمن خیلی زود متوجه شد که پیشروی نیروهای ما فقط در محور میانی
عملیات انجام شده و جناحین آن باز و بی دفاع می باشد در نتیجه به سرعت نیروهایش را آرایش داد و از
چپ و راست دست به پاتک زد . فقط تعداد کمی از نیروهایی که خودشان را به انتهای کانال
پرورش ماهی رسانده بودند موفق شدند قبل از بسته شدن حلقه محاصره عقب نشینی کنند و
تعداد اسیری که عراق در عملیات رمضان از ایران گرفت در کل جنگ بی سابقه باقی ماند!
البته بعد از این شکست تا چند شب نیروهای ایران به صورت ایذایی به دل مواضع عراق
می زدند و ادواتشان را منهدم می کردند تا آنها از پیروزی بدست آمده برای پیشروی مجدد
در خاک ایران بهره برداری نکنند بطوری که در مجموع آن عملیات نزدیک به 1100 تانک و نفربر زرهی
عراق منهدم شد که آن هم در طول جنگی رکوردی دست نیافتنی باقی ماند .
شهید صیاد شیرازی غرور کاذب ایجاد شده بعد از عملیات های فتح المبین و بیت المقدس
را دلیل شکست در عملیات رمضان می دانست .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که گفته شد جزیره ام الرصاص اولین بار در تک فریب پشتیبانی عملیات والفجر 8 مورد
هجوم رزمندگان ایران قرار گرفت که در همان حمله هم نیروهای ما شهید و زخمی زیادی دادند ، در عوض
عراقی ها تا 24 ساعت بعد از آغاز عملیات نمی دانستند حمله اصلی ایران در فاو است یا در ام الرصاص و شلمچه؟
برای بهمن ماه سال 65 عملیات بزرگی طرح ریزی شده بود که در صورت موفقیت
عراق مجبور به تسلیم و قبول شرایط ایران می شد . در این عملیات که به کربلای 4
معروف شد نیروها با عبور از اروند در جنوب شلمچه شهرک ابوخصیب در شرق
بصره را تصرف می کردند . به این ترتیب هم شهر بصره مورد تهدید جدی قرار می گرفت و هم
نیروهای عراقی که در امتداد ساحل جنوبی اروند از فاو تا ابوخصیب استقرار داشتند به علت
شرایط باتلاقی زمین های جنوبیشان ، عملاً در محاصره قرار می گرفتند .
اصل غافلگیری در این عملیات بسیار مهم بود بنابراین ابتدا گردان های غواصی که مامور تصرف
ساحل جنوبی اروند و شهرک ابوخصیب بودند از تنگه بین دو جزیره ام الرصاص و ام الطویل
(که هر دو در تصرف عراق بود) عبور می کردند و سپس سایر نیروها به آب می زدند تا
ساحل جنوبی اروند همزمان با جزایر مورد تهاجم قرار گیرد و دشمن توان مقاومت نداشته باشد .
اما یک جای کار ایراد داشت!
نیرویی که سپاه برای این عملیات بسیج کرده بود معادل 250 گردان بود که چه قبل و چه
بعد از عملیات کربلای 4 سابقه نداشت ، و این حجم نیرو و جابجایی آن از چشم ماهواره های جاسوسی
آمریکا پنهان نماند و آمریکایی ها هم اطلاعاتشان را بی منت! در اختیار عراق گذاشتند .
در نتیجه در شب 3 بهمن ماه 1365 نیروهای غواص ایرانی در شرایطی قصد عبور از تنگه را
داشتند که عراقی ها در هر دو سو کاملاً هوشیار و منتظر بودند!
عملیات به یک فاجعه انسانی برای سپاه منجر شد و با اینکه در کمتر از 48 ساعت
خاتمه یافته اعلام شد تا تلفات افزایش نیابد ، عملاً دهها گردان از بین رفتند .
بیشتر غواصانی که قصد عبور از تنگه را داشتند زیر آتش شدید عراقی ها با جریان
رودخانه به جزیره ام الرصاص کشیده شدند و آنجا شهادتگاهشان شد ، جایی که
شهدای غواص را با دست بسته در گورهای جمعی پیدا می کنند .
البته چند سال قبل جایی خواندم که تعدادی از غواصان لشکر 14 امام حسین (ع) اصفهان
با همه این مشکلات توانسته بودند خودشان را به محوطه پالایشگاه ابوخصیب برسانند و با
اعلام دستور عقب نشینی بازگشتند ، اما دیروز هرچقدر در کتاب هایم گشتم یادم نیامد
که این را کجا خوانده ام؟!
چند هفته بعد جزایر بوارین و ام الطویل در جریان عملیات کربلای 5 آزاد شدند اما
جزیره ام الرصاص فتح نشده باقی ماند .
[External Link Removed for Guests]
سه راه شهادت یا به قول نیروهای کمتر مخلص! سه راه مرگ ، جایی بود که بیشترین
تلفات را در عملیات کربلای 5 از ایران گرفت .
در مرحله نخست عملیات کربلای 5 یکی از تاکتیک های غافلگیرانه ایران این بود که نیروهای خط شکن
با تعداد زیادی نفربر خشایار منطقه آبگرفتگی بین پاسگاه زید و دژ عراق در شمال کانال پرورش ماهی
را طی کرده و آنها را به سرعت شکست دادند و در ادامه با عبور از یکی از جاده های خاکی روی کانال
دژ عراق بر روی سیل بند جنوبی را هم تصرف کردند .
در ادامه این حرکت نیروها می بایست به سمت جنوب غربی رفته و پل های عراق بر روی کانال زوجی
که آخرین مانع دشمن قبل از شهرک تنومه بود را تصرف می کردند تا عقبه نیروهای عراقی
در شلمچه بسته شود . همزمان با این حرکت هم نیروهایی که در انتهای جنوبی کانال پرورش ماهی
عمل می کردند باید جناح چپ این نیروها را تامین می نمودند .
رزمندگان از سیل بند جنوب کانال عبور کرده و تا یکی دو خط در عمق مواضع عراق پیش رفتند اما
نیروهایی که باید از سمت جنوب کانال پیشروی کرده و از سمت چپ (شرق) با این نیروها الحاق
می کردند در کارشان ناموفق بودند به این ترتیب رزمندگان در شرایطی قرار گرفتند که از سه
طرف زیر آتش عراق قرار داشتند و بدتر از آن اینکه جاده ایی که آنها را به دژ سیل بند می رساند
بی حفاظ بود و عبور کنندگان از آن با گلوله مستقیم تانک پذیرایی می شدند و همینجا شد
سه راه شهادت . نیروها برای حفظ این سرپل در جنوب کانال گردان گردان به این موضع
خطرناک فرستاده می شدند و گروهان گروهان باز می گشتند ، عراقی ها هم هر روز پاتک
می زدند و چند بار هم خط را گرفتند اما باز توسط نیروهای ایران به همان جای سابق عقب
رانده می شدند به امید اینکه بالاخره الحاق از سمت چپ حاصل شود و نیروها تا کانال زوجی
پیش بروند . حتی در دو هفته نخست اسفندماه این هدف تبدیل به تنها اولویت
عملیات شد و همه نیروهای باقی مانده برای آن به کار گرفته شدند .
چند هفته بعد هم باز عملیات کربلای 8 با این هدف به اجرا در آمد ، اما در نهایت الحاق
حاصل نشد و نیروهای ایرانی هم با عقب نشینی از سه راه شهادت روی سیل بند جنوبی
کانال پرورش ماهی پدافند کردند .
خردادماه سال 67 و بعد از تک عراق و سقوط شلمچه ، عملیات بیت المقدس 7 به اجرا
درآمد و نیروها باز توانستند تا دژ بعد از سه راه شهادت پیشروی کنند اما خاطرات تلخی
که از این دژ داشتند از نظر روانی روی نیروهای قدیمی تاثیر گذار بود و وقتی دستور
عقب نشینی داده شد هیچکس چون و چرا نکرد!!!
و ...
شادی روح پدرم و همه درگذشتگان
صلوات
صلوات
- پست: 3505
- تاریخ عضویت: چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۴۰ ق.ظ
- سپاسهای ارسالی: 4734 بار
- سپاسهای دریافتی: 7034 بار
Re: شهادتگاههای معروف جنگ تحمیلی از نگاه امروز ماهواره
بخش پنجم (پایانی)
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
یازده ماه نخست سال 1364 را باید آرام ترین دوره در طول هشت سال جنگ تحمیلی دانست .
در این مدت بجز درگیری های پراکنده و پدافندی دو طرف ، تنها اتفاق مهم اجرای عملیات قادر
در جبهه شمالغرب بود که به علت تلفات بالای سپاه در عملیات بدر ، اجرای آن به ارتش واگذار شد
و به شکست انجامید!
اما در طول آن سال سپاه خودش را برای حساب شده ترین و غافلگیر کننده ترین عملیات بزرگ
برون مرزی اش در طول جنگ تحمیلی آماده می کرد ؛ عملیات والفجر 8 که اواخر بهمن ماه آغاز شد .
هدف این عملیات بندر نظامی و شبه جزیره فاو در منتها علیه جنوب شرقی استان بصره عراق بود
که تنها ساحل عراق در خلیج فارس محسوب می شد .
این عملیات چندین مزیت مختلف داشت از جمله قطع دسترسی مستقیم عراق به
خلیج فارس ، تصرف پایگاه موشکی عراق در جنوب فاو که از آنجا شهرها و بنادر و کشتی های
ایران در خلیج فارس را هدف قرار می داد ، و باز کردن یک جبهه جدید در استان بصره برای
رفع بن بست جنگ .
همانطور که گفتم عملیات با برنامه ریزی و غافلگیری کامل آغاز شد و ظرف چند ساعت بندر فاو
تحت کنترل نیروهای ایران قرار گرفت در حالی که تا 24 ساعت بعد از شروع حمله فرماندهی
عالی عراق آن را باور نمی کرد و یک تک فریب می دانست .
طی سه روز بعدی سایت موشکی و کارخانه نمک هم به تصرف رزمندگان در آمد و ساحل
خور عبدالله (در جنوب شبه جزیره فاو) پاکسازی شد .
عراقی ها برای بازپس گرفتن فاو تا حدود دو ماه بعد روزانه دست به پاتک می زدند و بویژه
جاده فاو-بصره در جبهه میانی کانون اصلی حملاتشان بود . از بمباران منطقه (و بویژه بمباران
شیمیایی مواضع ایران) هم چیزی کم نگذاشتند بطوری که در این دو ماه حدود 40 هواپیمای
عراقی توسط پدافند ایران ساقط شدند!
عراقی ها حتی برای افزایش فشار روی نیروهای ایران پل های روی کارون و بهمنشیر را
هم منهدم کردند تا عقبه ایران را ببندند اما جهاد سازندگی با احداث چندین پل خاکی
بزرگ این ترفند را هم خنثی کرد و کمی بعد هم پلی بر روی رودخانه خروشان و عریض
اروند برای ارتباط با رزمندگان در فاو احداث شد که در نوع خودش یک شاهکار بزرگ
مهندسی جنگی محسوب می گردید .
با همه این حرفها عملیات والفجر 8 آن خواسته و هدف اصلی فرماندهان در خصوص
باز کردن یک جبهه جدید علیه عراق را برآورده نکرد .
سپاه در نظر داشت بعد از عملیات والفجر 8 روی یکی از دو جاده فاو - ام القصر یا
فاو - ابوخصیب (که به جاده بحار هم معروف بود) عمل کرده و بیشتر در عمق خاک
عراق پیشروی نماید اما راهکار اول به صورتی که در ادامه توضیح خواهم داد بسته شد
و در مورد راهکار دوم هم زمانی که نیروهای اطلاعات و عملیات سرگرم شناسایی
مواضع عراق بودند متوجه شدند که آنها کاملاً هوشیار و آماده هستند ، حتی عراقی ها
را آزمایش کردند و دیدند که عراقی ها عمداً به رفت و آمد آنها واکنشی نشان
نمی دهند و فرماندهان اینطور نتیجه گرفتند که عراقی ها می خواهند نیروهای ایران
را در شب عملیات غافلگیر و قتل عام کنند و در نتیجه عملیات در این محور هم کنسل
شد (بعداً بین رزمندگان این عملیات کنسل شده به والنشد یا بیت النشد معروف گردید!!!)
جبهه فاو از آن به بعد تا فروردین سال 67 تقریباً راکد بود و ایران طوری شهر فاو را
بازسازی و تجهیز کرده بود که رزمندگان فکر می کردند در یکی از شهرهای خودشان
هستند!
اما در این زمان (فروردین 67) عراق با بمباران شیمیایی گسترده دست به حمله زد و
در حالی که ستون زرهی بی پایانش از همه محورهای خشکی حمله می کردند
کماندوهای عراقی هم با پشتیبانی هلی کوپترهای آمریکایی از جزیره بوبیان
(کویت جزیره بوبیان در جنوب خور عبدالله را بعد از سقوط فاو به عراق اجاره داد
و بعدها پاداش این خوش خدمتی را گرفت!)
به پشت مواضع ایران هلی برن شدند . فاو ظرف 48 ساعت سقوط کرد در حالی
که بیشتر توان نظامی سپاه در جبهه های شمالغرب کشور بود .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که گفتم تلاش سپاه برای ادامه پیشروی در جاده فاو - ام القصر ناکام ماند .
اینجا جایی بود که باعث این ناکامی شد ؛ پل معروف جاده فاو - ام القصر که بر روی
کانال انتقال آب از خور عبدالله به کارخانه نمک احداث شده بود .
در شب 24 بهمن 1364 ، رزمندگان ایران به 6 کیلومتری این پل رسیده بودند و تصور
این بود که عراقی ها در اینجا مقاومت کمی خواهند داشت و با یک خیز دیگر نیروهای ما
به پل خواهند رسید و برای مقابله با پاتک های عراق پشت کانال پدافند خواهند کرد .
آن شب ماموریت اجرای این خیز به گردان حمزه لشکر 27 محول گردید که شرح کامل
آن در کتاب " دسته یک " آمده است . به آنها گفته شده بود که از اینجا تا پل فقط
چند تانک سوخته و چند تانک سالم روی جاده است که باید پاکسازی شوند
(دو طرف جاده فاو - ام القصر بخصوص در فصل زمستان باتلاقی و غیر قابل عبور است
و نیروها می بایست از روی جاده و شانه های خاکی دو طرف آن پیشروی می کردند)
اما با آغاز حمله معلوم شد که تعداد زیادی کماندوی عراقی در اطراف جاده پنهان شده اند
و ستون زرهی عراق روی جاده هم ته ندارد! یک سوم نیروهای گردان حمزه در آن شب شهید و
یک سوم مجروح شدند و بقیه در حالی که فقط حدود یک کیلومتر پیشروی
کرده بودند با نزدیک شدن به ساعات صبح به عقب بازگشتند .
از آن شب به بعد نبرد برای تصرف پل جاده ام - القصر تبدیل به یک جنگ فرسایشی
و حیثیتی بین دو طرف شد و به قولی 40 گردان از نیروهای ایران یکی یکی
به خط عراق زدند و گاهی تا یک کیلومتری پل هم پیش رفتند اما هر روز
صبح بعد از حمله شبانه ایران ، عراقی ها با آوردن تانک و نیروهای تازه نفس
دوباره دست به پاتک می زدند و مواضع خود را مستحکم می نمودند .
در نهایت هم پل فتح نشده باقی ماند و ایران در سه کیلومتری شرق آن خط
مقدم پدافند خود را تشکیل داد .
و اما یک نکته پایانی ؛
عراقی ها در آغاز سال 67 که با بازسازی نیروهای خود بار دیگر در موضع آفندی (تهاجمی) قرار گرفتند در عملیات های فتح فاو و شلمچه به میزان انبوه و در همه خطوط پدافندی منطقه از تسلیحات شیمیایی استفاده کردند . اما بعد از آن به این نتیجه رسیدند که ایران بزودی با قطعنامه سازمان ملل و آتش بس موافقت خواهد کرد و لازم است به دو دلیل در این استراتژی تجدید نظر شود ؛ اولاً همه جهان می دانستند که عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ استفاده می کند و خود را به ندانستن می زدند ، اما وقتی آتش بس برقرار می شد لازم بود نیروهای سازمان ملل در خط آتش بس بین دو طرف استقرار یابند و در اینجا دیگر نمی شد آلوده بودن مناطق جنگی به سموم شیمیایی را نادیده گرفت . دوماً در طول جنگ ایرانی ها چند برابر بیشتر آنکه خودشان اسیر داده بودند ، از عراقی ها اسیر گرفته بودند و این مسئله در زمان مذاکرات صلح برای عراق دردسرساز می شد و لازم بود عراقی ها هرچه سریعتر تعداد اسرای در اختیار خود را افزایش دهند . در نتیجه در حملات عراق به جزایر مجنون و جنوب ایلام تسلیحات شیمیایی کمتر و در خطوط عقبه به کار گرفته شده که امکان اسیر گیری نبود و بعد از آن هم در نبردهای روزهای پایانی جنگ دیگر بطور مشخص در روایات و اسناد اثری از به کار گیری تسلیحات شیمیایی توسط عراق دیده نمی شود و آنها فقط با اتکا به برتری نفری و تسلیحاتی در تهاجمات به دنبال اسیر گیری بودند .
برای مشاهده تصاویر در سایز اصلی روی آنها کلیک نمایید
[External Link Removed for Guests]
یازده ماه نخست سال 1364 را باید آرام ترین دوره در طول هشت سال جنگ تحمیلی دانست .
در این مدت بجز درگیری های پراکنده و پدافندی دو طرف ، تنها اتفاق مهم اجرای عملیات قادر
در جبهه شمالغرب بود که به علت تلفات بالای سپاه در عملیات بدر ، اجرای آن به ارتش واگذار شد
و به شکست انجامید!
اما در طول آن سال سپاه خودش را برای حساب شده ترین و غافلگیر کننده ترین عملیات بزرگ
برون مرزی اش در طول جنگ تحمیلی آماده می کرد ؛ عملیات والفجر 8 که اواخر بهمن ماه آغاز شد .
هدف این عملیات بندر نظامی و شبه جزیره فاو در منتها علیه جنوب شرقی استان بصره عراق بود
که تنها ساحل عراق در خلیج فارس محسوب می شد .
این عملیات چندین مزیت مختلف داشت از جمله قطع دسترسی مستقیم عراق به
خلیج فارس ، تصرف پایگاه موشکی عراق در جنوب فاو که از آنجا شهرها و بنادر و کشتی های
ایران در خلیج فارس را هدف قرار می داد ، و باز کردن یک جبهه جدید در استان بصره برای
رفع بن بست جنگ .
همانطور که گفتم عملیات با برنامه ریزی و غافلگیری کامل آغاز شد و ظرف چند ساعت بندر فاو
تحت کنترل نیروهای ایران قرار گرفت در حالی که تا 24 ساعت بعد از شروع حمله فرماندهی
عالی عراق آن را باور نمی کرد و یک تک فریب می دانست .
طی سه روز بعدی سایت موشکی و کارخانه نمک هم به تصرف رزمندگان در آمد و ساحل
خور عبدالله (در جنوب شبه جزیره فاو) پاکسازی شد .
عراقی ها برای بازپس گرفتن فاو تا حدود دو ماه بعد روزانه دست به پاتک می زدند و بویژه
جاده فاو-بصره در جبهه میانی کانون اصلی حملاتشان بود . از بمباران منطقه (و بویژه بمباران
شیمیایی مواضع ایران) هم چیزی کم نگذاشتند بطوری که در این دو ماه حدود 40 هواپیمای
عراقی توسط پدافند ایران ساقط شدند!
عراقی ها حتی برای افزایش فشار روی نیروهای ایران پل های روی کارون و بهمنشیر را
هم منهدم کردند تا عقبه ایران را ببندند اما جهاد سازندگی با احداث چندین پل خاکی
بزرگ این ترفند را هم خنثی کرد و کمی بعد هم پلی بر روی رودخانه خروشان و عریض
اروند برای ارتباط با رزمندگان در فاو احداث شد که در نوع خودش یک شاهکار بزرگ
مهندسی جنگی محسوب می گردید .
با همه این حرفها عملیات والفجر 8 آن خواسته و هدف اصلی فرماندهان در خصوص
باز کردن یک جبهه جدید علیه عراق را برآورده نکرد .
سپاه در نظر داشت بعد از عملیات والفجر 8 روی یکی از دو جاده فاو - ام القصر یا
فاو - ابوخصیب (که به جاده بحار هم معروف بود) عمل کرده و بیشتر در عمق خاک
عراق پیشروی نماید اما راهکار اول به صورتی که در ادامه توضیح خواهم داد بسته شد
و در مورد راهکار دوم هم زمانی که نیروهای اطلاعات و عملیات سرگرم شناسایی
مواضع عراق بودند متوجه شدند که آنها کاملاً هوشیار و آماده هستند ، حتی عراقی ها
را آزمایش کردند و دیدند که عراقی ها عمداً به رفت و آمد آنها واکنشی نشان
نمی دهند و فرماندهان اینطور نتیجه گرفتند که عراقی ها می خواهند نیروهای ایران
را در شب عملیات غافلگیر و قتل عام کنند و در نتیجه عملیات در این محور هم کنسل
شد (بعداً بین رزمندگان این عملیات کنسل شده به والنشد یا بیت النشد معروف گردید!!!)
جبهه فاو از آن به بعد تا فروردین سال 67 تقریباً راکد بود و ایران طوری شهر فاو را
بازسازی و تجهیز کرده بود که رزمندگان فکر می کردند در یکی از شهرهای خودشان
هستند!
اما در این زمان (فروردین 67) عراق با بمباران شیمیایی گسترده دست به حمله زد و
در حالی که ستون زرهی بی پایانش از همه محورهای خشکی حمله می کردند
کماندوهای عراقی هم با پشتیبانی هلی کوپترهای آمریکایی از جزیره بوبیان
(کویت جزیره بوبیان در جنوب خور عبدالله را بعد از سقوط فاو به عراق اجاره داد
و بعدها پاداش این خوش خدمتی را گرفت!)
به پشت مواضع ایران هلی برن شدند . فاو ظرف 48 ساعت سقوط کرد در حالی
که بیشتر توان نظامی سپاه در جبهه های شمالغرب کشور بود .
[External Link Removed for Guests]
همانطور که گفتم تلاش سپاه برای ادامه پیشروی در جاده فاو - ام القصر ناکام ماند .
اینجا جایی بود که باعث این ناکامی شد ؛ پل معروف جاده فاو - ام القصر که بر روی
کانال انتقال آب از خور عبدالله به کارخانه نمک احداث شده بود .
در شب 24 بهمن 1364 ، رزمندگان ایران به 6 کیلومتری این پل رسیده بودند و تصور
این بود که عراقی ها در اینجا مقاومت کمی خواهند داشت و با یک خیز دیگر نیروهای ما
به پل خواهند رسید و برای مقابله با پاتک های عراق پشت کانال پدافند خواهند کرد .
آن شب ماموریت اجرای این خیز به گردان حمزه لشکر 27 محول گردید که شرح کامل
آن در کتاب " دسته یک " آمده است . به آنها گفته شده بود که از اینجا تا پل فقط
چند تانک سوخته و چند تانک سالم روی جاده است که باید پاکسازی شوند
(دو طرف جاده فاو - ام القصر بخصوص در فصل زمستان باتلاقی و غیر قابل عبور است
و نیروها می بایست از روی جاده و شانه های خاکی دو طرف آن پیشروی می کردند)
اما با آغاز حمله معلوم شد که تعداد زیادی کماندوی عراقی در اطراف جاده پنهان شده اند
و ستون زرهی عراق روی جاده هم ته ندارد! یک سوم نیروهای گردان حمزه در آن شب شهید و
یک سوم مجروح شدند و بقیه در حالی که فقط حدود یک کیلومتر پیشروی
کرده بودند با نزدیک شدن به ساعات صبح به عقب بازگشتند .
از آن شب به بعد نبرد برای تصرف پل جاده ام - القصر تبدیل به یک جنگ فرسایشی
و حیثیتی بین دو طرف شد و به قولی 40 گردان از نیروهای ایران یکی یکی
به خط عراق زدند و گاهی تا یک کیلومتری پل هم پیش رفتند اما هر روز
صبح بعد از حمله شبانه ایران ، عراقی ها با آوردن تانک و نیروهای تازه نفس
دوباره دست به پاتک می زدند و مواضع خود را مستحکم می نمودند .
در نهایت هم پل فتح نشده باقی ماند و ایران در سه کیلومتری شرق آن خط
مقدم پدافند خود را تشکیل داد .
و اما یک نکته پایانی ؛
عراقی ها در آغاز سال 67 که با بازسازی نیروهای خود بار دیگر در موضع آفندی (تهاجمی) قرار گرفتند در عملیات های فتح فاو و شلمچه به میزان انبوه و در همه خطوط پدافندی منطقه از تسلیحات شیمیایی استفاده کردند . اما بعد از آن به این نتیجه رسیدند که ایران بزودی با قطعنامه سازمان ملل و آتش بس موافقت خواهد کرد و لازم است به دو دلیل در این استراتژی تجدید نظر شود ؛ اولاً همه جهان می دانستند که عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ استفاده می کند و خود را به ندانستن می زدند ، اما وقتی آتش بس برقرار می شد لازم بود نیروهای سازمان ملل در خط آتش بس بین دو طرف استقرار یابند و در اینجا دیگر نمی شد آلوده بودن مناطق جنگی به سموم شیمیایی را نادیده گرفت . دوماً در طول جنگ ایرانی ها چند برابر بیشتر آنکه خودشان اسیر داده بودند ، از عراقی ها اسیر گرفته بودند و این مسئله در زمان مذاکرات صلح برای عراق دردسرساز می شد و لازم بود عراقی ها هرچه سریعتر تعداد اسرای در اختیار خود را افزایش دهند . در نتیجه در حملات عراق به جزایر مجنون و جنوب ایلام تسلیحات شیمیایی کمتر و در خطوط عقبه به کار گرفته شده که امکان اسیر گیری نبود و بعد از آن هم در نبردهای روزهای پایانی جنگ دیگر بطور مشخص در روایات و اسناد اثری از به کار گیری تسلیحات شیمیایی توسط عراق دیده نمی شود و آنها فقط با اتکا به برتری نفری و تسلیحاتی در تهاجمات به دنبال اسیر گیری بودند .
شادی روح پدرم و همه درگذشتگان
صلوات
صلوات
-
- پست: 1
- تاریخ عضویت: دوشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۱, ۴:۱۶ ق.ظ